نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره واقع

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره واقع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

واقعیت هایی در مورد آشویتس

آسویتس – بپرکانو- تبدیل به مرکز کشتار شده بود جایی که بیشترین تعداد یهودی های اروپا کشته شدند. بعد از یک کشتار آزمایشی به وسیله گاز در این مکان در سپتامبر 1941 ،850 نفر افراد بیمار و افرادی که به سوءتغذیه دچار بودند به قتل رسیدند. که پس از آن قتل دسته جمعی به یک امر روتین تبدیل شدو تا اواسط سال 1942 استفاده از گاز zyklon-B برای کشتار جمعی یهودیان در آشویتس آغاز شد. که در آنجا قتل عام بر اساس معیار صنعتی بیش از 3 میلیون کشته بر اثر گازگرفتگی ، بیماری ، تیر باران و سوختگی به جای گذاشت.

از هر 10 نفر 9 تای آنها یهودی بودند. علاوه بر آن کولی ها ، ابزار جنگی شوروی و انسانهایی با ملیت های مختلف در اتاق های گاز کشته شدند و از 14 می تا 8 جولای مقدار 437402 یهودی مجاری به وسیله 148 قطار به آشویتس فرستاده شدند که این شاید بزرگترین تبعید گروهی در طول هلوکاست باشد.

آشویتس بیرکانو بزرگترین کمپ متمرکز و مجهز به امکانات قتل عام در نزدیکی شهر آشویسیم که کلیسای لهستان قرار داشت که به دستورهای بریش هیلمر به دست آمده فرمانده گشتاپو در 27 آوریل 1960 بنا شده بود. برنامه های شخصی گوئیلز و هیلمر به دست آمده از بایگانی سری شوروی نشان می دهد که آدولف هیتلر شخصا دستور قتل عام یهودیان را طی یک جلسه با حضور دولت مردان مذهبی آلمان نازی در دیوان صادر کرده است. و گائیلز در نوشته های خود این امر را بیان می کند که با توجه به خواسته های یهودیان تصمیم به نابودی آنها گرفته شد.

بچه های هلو کاست

در آشویتس اغلب کودکان در بود ورود کشته می شدند. کودکان متولد شده در کمپها در دم کشته می شدند. در اواخر جنگ به منظور کاهش هزینه ها و ذخیره گاز با توجه به حساب حسابرسی ها تصمیم بر آن شد که بچه ها رازنده زنده مستقمیا وارد کوره یا چالهای آتش بیندازند.

لوسی آرلس برگر زندگی این کودکان را توصیف می کند:

بچه ها نیز مانند بزرگسالان بسیار لاغر بدون ماهیچه یا چربی و با پوست بسیار نازک و به طوری که استخوانهای آنها از زیر پوست پیدا بود همراه به زخم های عمیق گرسنگی و وارفتگی از دور در آنها نمایان بود. با فک های تو رفته و گونه هایی شبیه به سرطانی ها بدن تحلیل رفته آنها به دلیل گرسنگی بیش از حد پر از آب بود.

بچه ها به مانند کیسه های بی شکل دیگر توان حرکت کردن را نداشتند. بیماری هایی مانند اسهال هفته ها به طول می انجامید و تقریبا چیزی از بدن آنها باقی نمانده بود و . . .

و به اصطلاح دکترهای کمپ در خصوص دکتر به نام ژوزف منگل بچه های یهودی و کولی ها را به طرز وحشتناکی شکنجه می داد. بیماران در اتاق های فشار قرار می گرفتند و داروهایی بر روی آنها تست می شد و سرانجام یخ زده و می مردند. همچنین افراد در معرض بسیاری از دیگر شکنجه ها بودند.

به یاد دارم زمانی که یک مادر نمی خواست از دختر 13 ساله اش جدا شود و به صورت یک مأمور ss که می خواست بچه اش را از او جدا کند چنگ انداخت منگل اسلحه خود را بیرون آورد و هر دوی آنها را به قتل رساند. به عنوان تنبیه او همه افرادی را که از قبل برای کار انتخاب شده بودند به درون اتاقهای گاز فرستاد.

من مشاهده می کردم که همانطور که انگشت افسر نازی منگل روی ماشه تفنگ بود یواش یواش را می رفت با جدا کردن اعدامی ها و افراد دیگر اعدامی ها را به سمت چپ و دیگر افراد را به سمت راست فرستاد. چهارصد هزار نوزاد ، کودک، دختر جوان، مادر ، پدر ، پدربزرگ به تدریج به سمت چپ فرستاده می شدند. بعضی مواقع اشتیاق در چشمان منگل موج می زد و آن زمانی بود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره واقع

رودخانه ی ویستولا واقع در لهستان ویژگیهای محیط زیستی و منظر تاریخی 11 ص

اختصاصی از نیک فایل رودخانه ی ویستولا واقع در لهستان ویژگیهای محیط زیستی و منظر تاریخی 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

رودخانه ی ویستولا واقع در لهستان : ویژگیهای محیط زیستی و منظر تاریخی

2-1 توصیف آبریز این رودخانه

رودخانه ی ویستولا بزرگترین رودخانه ی لهستان و هم چنین یکی از 30 رود بزرگ جهان است . بنا به تعریف فوق ، ویستولا بعد از رودخانه ی ندا در روسیه ، دومین رودخانه ی بزرگ حوضه ی آبریز دریای بالتیک است . سرچشمه ی این رود در کوه های جنوبی لهستان است .

و به سمت شمال شرقی جاری شده و از کراکوف ورشو عبور می کند

و پس از آن از شمال غربی به دریای بالتیک می ریزد نزدیک ورشو

ویستولا یک رودخانه ی خاص زمین پست است .

مصب ویستولا دلتای ویستولا را تشکیل می دهد که شامل دو شاخه می شود : نوگانت داخل تالاب ویستولا روان می شود و لنیوکا ، شاخه اصلی ویستولا مستقیم درون دریای بالتیک می ریزد . این دو شاخه در مصب هایشان قابل کشتیرانی هستند . دلتای ویستولا (زولاوی) با مساحت کلی بالغ بر 1740 کیلومتر مربع برای کشاورزی مورد بهره برداری قرار می گیرد .

ویستولا 1047 کیلومتر طول دارد و در قسمت های میانی و کم عمق خود 300 تا 1000 متر عرض ، با منطقه ی زهکشی کلی بالغ بر حدود 194700 کیلومتر مربع ( بیشتر از 50% از کل منطقه ی لهستان ) دارا است .

شیب بستر این رودخانه ملایم است ، از 1/0 درصد تا 31/0 درصد چنان که در سپتامبر می توان مشاهده کرد ، جریان رودخانه سال به سال متغیر است . هم چنین مشخص است که آب و هوای خشک اروپای مرکزی در دهه های 1980 و 1990 تاثیری چشم گیر بر جریان آب ویستولا داشته است . تغییرات در چرخه ی سالانه ی جریان رودخانه را هم می توان مشاهده کرد . (2) حداکثر جریان های آب بهاری (مارس و آوریل) می تواند باعث ایجاد طغیان آب در تمام طول ویستولا شود ، در حالی که بالاترین جریان آب پاییزی فقط در بخش های میانی ( منطقه تپه های پای کوه کارپات ) رود شدید و تند است . حداقل جریان آب در اگوست ، سپتامبر و دسامبر ـ پاییز طلایی لهستان ـ دیده می شود ، زمانی که ریزش باران کم است . در کل طی فصل زمستان ( از نیمه ی دوم دسامبر تا پایان فوریه ) بیشتر سطح ویستولا یخ زده است . میانگین جریان رودخانه در پایین ترین سطح به 1000 متر مکعب بر ثانیه می رسد .

تغییرات در محیط طبیعی آبریز ویستولا ، در سالهای پایانی دهه 1950 خیلی با تغییرات تاریخی ارتباط دارد ، تغییراتی که در سه دوره زمانی پس از جنگ جهانی دوم پدیدار شدند . این دوره ها رشد اقتصادی آبریز ویستولا را تحت تاثیر قرار دادند . طی نخستین دوره ی زمانی ، از اواسط دهه ی 1940 تا اواسط 1950 بازسازی و نوسازی کشور که به خاطر 5 سال جنگ ویران شده بود ، انجام گرفت . در دوره ی زمانی بعدی ما بین دهه ی 1960 و اوایل دهه ی 1980 سیاست سرمایه گذاری دولت به دلایل بسیاری نادرست و متناقض بود : یک نوع بی اعتنایی و بی توجهی به شیوه های حفظ محیط زیست هم وجود داشت : اینها باعث انحطاط محیط زیست طبیعی شدند . طی این دوره های زمانی عواقب وخیمی برای سلامت انسانی بوجود آمد . برای مثال : بین سالهای 1946 و 1980 جمعیت لهستان حدود 50% افزایش یافته است .

چنین رشد جمعیتی باعث افزایش در مصرف آب شرب می شود افزایشی بیش از آن (آبی) که از رودخانه ی ویستولا به دست می آید . دوره ی زمانی سوم از اوایل دهه ی 1980 تا زمان کنونی است و نماد آن افزایش آگاهی از کیفیت پایین محیط زیست در لهستان و ضرورت سرمایه گذاری در فن آوریهای جبرانی و اصلاحی است . در حال حاضر استفاده ی زمین در آبریز ویستولا مشخص می شود با 8/48% زمین مزروعی ؛ 4/26% جنگل ؛ 7/15% چمن زار ؛ 4/1% باغستان و 7/7% سایر مقولات (3) . به رغم رشد چشم گیر جنگل کاری پس از جنگ جهانی دوم ، مساحت کنونی جنگل در لهستان 3/2 کیلومتر مربع برای هر 1000 نفر سکنه است . ( این ارقام را می توانید با کانادا که رقم 3/170 کیلومتر مربع است ؛ ایالات متحده 7/11 کیلومتر مربع ؛ آلمان 3/1 کیلومتر مربع و فرانسه 7/2 کیلومتر مربع مقایسه کنید ) تخریب جنگل ها در نتیجه ی نوسانهای بسیار در جریان آب رودخانه (1) و میزان فرسایش بالا (t/km2 16 در سال ) است . (4) میزان فرسایش هم تحت تاثیر خاک های موجود در بستر ویستولا قرار می گیرد .

در حوضه آبریز ویستولا 22 میلیون نفر نفوس سکنی گزیده اند ، حدود 60% از آنها در تراکم های شهری متمرکز شده اند . مابقی این افراد کشاورزها هستند . ورودیهای مواد مغذی از بخش کشاورزی شامل اضافه بارهای سطحی و زیر زمینی ناشی از مزارع ، علف زارها و مراتع و هم چنین از اسکانهای فاقد نظام شبکه ی فاضلاب هستند . (6 و5) . دست یابی به کاهش تخلیه مواد مغزی از منابع ناشناخته دشوار است . (7) . با این حال به تعدادی از مقیاس ها می توان دست یافت برای مثال ، توسعه ی بهداشت روستاها ( با ایجاد شبکه فاضلاب در روستا ) ، ایجاد مناطق حایل گیاهی (سبز) و غرس رستنی های جایگزین . هم چنین کاهش ورودی مواد مغذی از بخش کشاورزی با تنظیم مقدار و زمان به کارگیری بارور سازی جهت متوازن سازی نیازهای گیاهان و خاک امکان پذیر است . (4) آلودگی آب های سطحی هم توسط فسفر موجود در کودهای شیمیایی فسفر دار ایجاد می شود و در مواد پاک کننده ی مورد استفاده جهت پاکیزگی و شست و شو نیز فسفر وجود دارد . (8) . ایجاد تغییر در ترکیب صنعتی مواد پاک کننده می تواند باعث 30% کاهش فسفر موجود در آب فاضلاب شود . کودها نیز تهدیدی جدی برای محیط زیست آب هستند . (9). کودی که در مزارع بزرگ برای


دانلود با لینک مستقیم


رودخانه ی ویستولا واقع در لهستان ویژگیهای محیط زیستی و منظر تاریخی 11 ص

تحقیق در مورد عناصر داستان

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد عناصر داستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

داستان، امر واقع، و حقیقت

داستان قصه‌ای بر ساخته است. این تعریف حوزه‌های بسیاری را در بر می گیرد؛ از آن جمله است: دروغ‌هایی که در خانه و خانواده سر هم می کنیم تا خود را از کنجکاوی ‌های آزارنده حفظ کنیم، و لطیفه‌هایی که تصادفاً می شنویم و بعد من باب مکالمة مؤدبانه (یا غیر مؤدبانه) بازگو می کنیم، و نیز آثار ادبی خیالپرورد و بزرگی چون بهشت گمشدة میلتون یا خود کتاب مقدس. بله، می گویم که کتاب مقدس داستان است، اما پیش از آنکه از سر اعتقاد به شکاکیت به رضایت سر بجنبانید، چند کلمة دیگر را هم بخوانید. کتاب مقدس داستان است چون قصة بر ساخته است.

امر واقع و داستان آشنایان قدیم‌اند. هر دو از واژه‌های لاتین مشتق شده‌اند. Fact (امر واقع) از facere – ساختن یا کردن – گرفته شده است. Fiction (داستان) از fingere – ساختن یا شکل دادن. شاید فکر کنید چه کلمات ساده‌ای – چرا که نغمة دیگری از سر تأکید یا عدم تأکید بر آنها بار نشده است. اما اقبال این دو در جهان واژه‌ها به یکسان نبوده است. کار و بار fact (امر واقع) رونق فراوان یافته است. در مکالمات روزمرة ما fact (امر واقع) با ستون‌های جامعة زبان یعنی «واقعیت» و «حقیقت» پیوند خورده است. اما fiction (داستان) همنشین موجودات مشکوکی است چون «غیرواقعی بودن» و «دروغ بودن». با این همه، اگر نیک بنگریم. می توانیم ببینیم که نسبت «امر واقع» و «داستان» با «واقعی» و «حقیقی» دقیقاً همانی نیست که به ظاهر می نماید. معنای تحت اللفظی امر واقع هنوز هم در نظر ما «امر رخ داده» است. و داستان هم هرگز معنای «امر ساخته شده» اش را از دست نداده است. اما امور رخ داده یا ساخته شده از چه نظر حقیقت یا واقعیت می یابند؟ امر رخ داده وقتی انجام می گیرد، دیگر وجود واقعی ندارد. ممکن است پیامدهایی داشته باشد، و ممکن است اسنادی وجود داشته باشند دال بر اینکه قبلاً وجود داشته است (مثلاً اسنادی وجود داشته باشند دال بر اینکه قبلاً وجود داشته است (مثلاً جنگ داخلی آمریکا). اما همین که رخ داد، دیگر موجودیت‌اش پایان می پذیرد. اما چیزی که ساخته می شود، تا زمانی که فساد نپذیرد یا نابود نشود، وجود دارد. همین که پایان می پذیرد، موجودیت‌اش آ‎غاز می شود.

سرانجام آنکه امر واقع هیچ نوع وجود خارجی ندارد، حال آنکه داستان ممکن است قرن‌ها دوام بیاورد.

برای روشنتر کردن نسبت عجیب امر واقع و داستان، جایی را که این دو در آن با هم جمع می آیند در نظر می گیریم: جایی که آن را تاریخ می نامیم. در کلمة history (تاریخ) معنایی دو گانه نهفته است. این واژه از واژه‌ای یونانی گرفته شده که در اصل به معنای کاوش یا تحقیق بوده است. اما چیزی نگذشت که دو معنا پیدا کرد که در اینجا به کار ما می آیند: واژة تاریخ از سویی می تواند به معنای «چیزهایی که رخ داده‌اند» باشد؛ از سوی دیگر می تواند «روایت ثبت شده اموری که فرض شده است رخ داده‌اند» معنا دهد. یعنی تاریخ هم می تواند به معنای رخدادهای گذشته باشد و هم قصة (story) این رخدادها: امر واقع – داستان. خود کلمة «story» هم در واژة «history» باقی مانده و اصلاً از این کلمه مشتق شده است. آنچه به عنوان تحقیق آغاز می شود، در خاتمه باید به صورت داستان درآید. امر واقع، اگر می خواهد باقی بماند، باید داستان شود. پس، از این منظر، داستان در تقابل با امر واقع قرار ندارد بلکه مکمل آن است. داستان به اعمال فناپذیر انسان‌ها شکلی می دهد ماندگارتر.

اما حقیقت این است که این تنها یکی از جنبه‌های داستان است. شک نیست که8 در نظر ما داستان چیزی کلاملاً متفاوت با اسناد تاریخی یا داده‌های صرف است. داستان از نظر ما فقط ساخته نمی شود، بر ساخته می شود، یعنی محصول غیر متعارف و غیر واقعی قوة تخیل انسان است. خوب است داستان را به هر دو صورتش که در اینجا ترسیم شد در نظر بگیریم. داستان می تواند مبتنی بر امور واقع باشد و نزدیکترین انطباق ممکن را بین قصه‌اش و چیزهایی که عملاً در جهان رخ داده‌اند حفظ کند. یا بسیار خیالبافانه باشد و درکی را که از ممکنات معمول زندگی داریم زیر پا بگذارد. اگر این دو شکل افراطی را دو سر تمامی طیف امکانات داستانی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد عناصر داستان

دانلود پروژه نظریه نو واقع گرایی 10 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود پروژه نظریه نو واقع گرایی 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نظریه نو واقع گرایی

کنت والتس : (والتز) پدر نظریه نو واقع گرایی است.

کنت والتز با تاکید بر ضرورت نظریه پردازی برای جمع آوری اطلاعات و توضیح حوادث بین المللی معتقد است که عصاره هر نظریه باید بر پیوند بین مفاهیم و متغیرهای جوهری روابط در صحنه واقعی بین الملل استوار باشد. والتز تصریح می کند که بدون مفاهیم نظری، جمع آوری استقرائی اطلاعات، ما را به توصیفی آن هم گاه ناصحیح از واقعیات رهنمون خواهد کرد.

با توجه به پراکندگی اطلاعات گسترده‏ترین سطح جامعه بشری – یعنی سطح بین‏المللی و جهانی – والتز معتقد است که در نظریه پردازی و روابط بین‏الملل به فرضیه های ذهنی اولیه نیاز داریم تا ما را در جمع آوری اطلاعات مناسب یاری دهد. بدون وجود این فرضیه‏ها و مفاهیم نظری نظریه توضیح دهنده ای نخواهیم داشت. او قدم را از این فراتر گذاشته، ادعا می کند که نظریه های تجربی قابلیت آن را ندارند که درک صحیحی از واقعیات به دست دهند. از دیدگاه وی، نظریه، تصویری ساخته ذهن است که محصور به حوزه یا قلمرویی از یک اقدام می شود، برای مثال نظریه سازمان، قلمرو ارتباط بین اجزای سازمان را ترسیم می کند. او تصریح دارد که تاکید نظریه در توصیف یک واقعیت باید به طور عمده بر چرایی روابط معطوف باشد.

در مورد نحوة شکل گیری نظریه او مهم ترین امتیاز را از آنِ خلاقیت ذهنی می داند.

خلاقیت ذهنی در گرو کشف و شهود است نه جمع آوری داده ها و اطلاعات، تا زمانی که این خلاقیت در قالب یک اندیشه منسجم ارائه نشود، دستیابی به نظریه ممکن نیست. یا به کارگیری خلاقیت ذهنی داده ها گردآوری و ساده شده ویژگی های مشترک آنها استخراج می شوند. سپس واقعیات در قالب محیط و مجموعه بازتولید می شوند تا بدان وسیله بتوان روابط ضروری را تشخیص داد. این رهنمود والتز دقیقاً شبیه به رفتار تعمیرکاری است که برای یافتن نقض فنی یک دستگاه، به باز کردن دستگاه و آزمایش مرحله ای اجزای آن می پردازد.

والتز معتقد است که هنگام تدوین یک نظریه، برای ساده سازی واقعیات، باید از چهار اقدام انتزاع، تجدیدگردآوری و آرمانگرایی سود جست. در انتزاع واقعیات از محیط و جایگاه خود جدا می شود تا مشخصات ویژه و رفتاری خاص آن نمایان شود. وی سپس توجه خود را از جزء منتزع شده به رفتار تجدید اجزاء معطوف می کند تا معلوم شود بدون عنصر مزبور سایر اجزاء چه فعالیتی از خود نشان می دهند. مرحله سوم گردآوری و پیمایش دو دسته از اجزای فوق است تا رفتاری کلی از واحد مشاهده شود. در سراسر این مراحل سه گانه اقدام، آرمان گرایی مبتنی بر کشف حقیقت و مثلثی مشاهده شود. درواقع، فرضیه های قیاسی – استنتاجی چنین نقشی را در نظریه پردازی مورد نظر کنت والتز ایفا می‏کنند.

نکته مهم و اساسی برای والتز در نظریه پردازی، همان عنصر خلاقیت است.

او معتقد است که تعاریف عملیاتی نمی توانند جایگزین تعاریف منطقی شوند؛ اما خود دستیابی به تعریف منطقی را مشکل می داند. اول معتقد است برای ارزیابی یک نظریه باید هفت گام زیر را پیمود.

1- بیان بی ابهام نظریه 2- بازبینی فرضیه های استنتاج شده از نظریه 3- ابطال پذیری تجربی فرضیه ها 4- بازبینی و بررسی تعاریف 5- کنترل و حذف متغیرهای نامرتبط 6-انجام آزمایش ها 7- بررسی نتیجه آزمایش و احتمالاً علل عدم موفقیت آن.

نظریه واقع گرایی :

برای رفع انتقادهایی که به نظریه واقع گرایی و جلوه عملی آن یعنی موازنه قدرت شد، کنت والتز از جمله نظریه پردازانی بود که با ارائه نظریه واقع گرایی نظریه موازنه قدرت قبلی را در قالب ساختارگرایی بازسازی کرد این نظریه پرداز با تاثیری از دستاوردهای نظریه سیستم ها و تا حدودی با بهره گیری گزینشی از بعضی دستاوردهای روش شناسی رفتارگرایی به تدوین یک سلسه قضایایی آزمون پذیری اقدام کرد که متغیرهای مستقل و وابسته آن به وضوح از هم جدا شده اند؛ تعاریف دقیق تر و سازگارتری از مفاهیم کلیدی ارائه شده است. نظریه نو واقع گرایی به رغم این بازساری ها، از اصول بنیادین نظریه واقع گرایی عدول نکرد. به قول کنت والتز «اگر تنها یک شاخص سیاست بین الملل داشته باشیم، آن نظریه، همان نظریه موازنه قدرت است».

چنانکه او خود اذعان دارد، این تعبیر از سیاست بین الملل بسیار شبیه چهارچوب نظری واقع گرایی است که اصول فکری آنان در سه اصل زیر خلاصه می شود.

1- مفروضه دولت محوری: دولت مهم ترین بازیگر سیاست بین الملل است.

2- مفروضه عقلانیت: رفتار بازیگران در سیاست بین الملل از عقلانیت خاصی ناشی می شود که هدفش تامین منافع ملی بر حسب قدرت است.

3- مفروضه قدرت: دولت ها در جستجوی قدرتند تا ابتدا در رفتار دیگران به خود تغییر ایجاد کند و همچنین منابع لازم را برای ایجاد تغییر به دست آورند.

کنت والتز با توجه به چهارچوب فوق و بهره گیری از مفهوم ساختار در نظریه نظام‏ها و کلان گرایی تقسیم بندی خود در کتاب انسان، دوست و جنگ کوشیده است تا به نظریه واقع گرایی، نظام بدهد.

به گفته روکی، کنت والتز نظریه خود را با وجه تمایز ثائل شدن بین نظام از یک سو واحدها و ساختارها و پوشش ها از سوی دیگر آغاز می کند. وی با تسامح نسبت به مشکل توتولوژی، این مفاهیم را به شرح زیر تعریف می کند:

نظام: نظام از یک ساختار ویازیگران تعامل کننده تشکیل شده است.

ساختار: ساختار مؤلفه سراسزی نظام است که امکان تفکر و نگرش را نسبت به نظام به عنوان یک مجموعه فراهم می کند.

کنت والتز با بیان این وجه تمایز می کوشد تا با تاثیر ساختاری های بین الملل بر فرایندهای بین المللی شباهت های تاریخی ناشی از آن را با توجه به تداوم ساختاری تبیین کند. بر این اساس مفهوم ساختاری والتس از سه مؤلفه تحلیلی تشکیل شده است:

1- اصلی که به مقتضای آن، نظام نظم با سازمان می یابد (اصل نظم دهنده)

2- تمایز واحدهای نظام و شرح کارکرد هر یک از آنها

3- میزان تمرکز سایر پراکندگی توانمندی های دروس نظام

به طور کلی به نظر والتز، یک ساختار به وسیلة نحوه تنظیم بخش های یک نظام تعریف می شود. این تبیین معادل نقش «نحوه» در زبان است. در مورد نظام نیز تعریف او چنین است «ترکیب یک ساختار و عمل متقابل واحدهای تشکیل دهنده». وی با بهره جویی از تفکر ساختارگرایی، اولین ویژگی مهم ساختاری نظام بین المللی را ناشی از فقدان حکومت مرکزی می داند. این ویژگی به ماهیت هرج و مرج گونه آن شهرت یافته است. هیچ اقتدار فرماندهی مشروعی برای تنظیم رفتارها وجود ندارد، اما در فقدان آن واحدهای عمده بین الملل عملاً این وظیفه را به عهده دارند، زیرا حفظ بقا برای آنان مهم است. با این تعریف، والتز تاکید می‏کند که بر خلاف ساختار سلسله مراتبی داخل نظم بین‏الملل اقتدار مرکزی متمرکز برای تنظیم امور وجود ندارد. بنابراین اصل خودیاری و عدم تمایل اصالی به همکاری برای پیشبرد منافع جمع، اصل مسلم فرض شده است. به محض استقرار نظام بین المللی، واحدهای کشوری قدرت مهار روندهای آن را ندارند. از این ویژگی اولیه، ویژگی دوم ساختار بین الملل حادث می شود. در چنین اوضاعی همه کشورها از لحاظ کارکردی تفاوتی بین کشورها وجود ندارد، جز عامل توانمندی که جایگاه واحد در عهد بین المللی تعیین می‏کند؛ پس فقدان تمایز کارکردی کشورها یعنی «تشریح خاص کارکرد واحدهای متمایز از هم به حوزه های داخلی کشورها و نه عرصه بین الملل» مربوط می شود.

سومین ویژگی ساختار نظام بین المللی از دیدگاه والتز به میزان تمرکز و یا پراکندگی توانمندی های داخلی نظام مربوطه می شود. بدین منظور وی به مقایسه تحول مقتضای تعداد بازیگران برجسته داخل هر نظام، نتایج بین المللی ناشی از تعداد این بازیگران نیز متحول می شود. بنابراین ساختار نظام نه به صورت تابعی از تعداد کشورهای موجود در نظام بین الملل تعریف می شود.

تاکیدات کنت والتز به جایگاه بازیگر در نظام بین الملل، نشان دهنده تلاشی است که او در جهت اصلاح نظریات واقع گرایانی چون مورکنتا، کینجر واشتراوس هو به کار می‏برد. به نظر والتز این نظریه پردازان صرفاً رفتار یک بازیگر و احیاناً نقش آن را در کل تحت عنوان موازنه قدرت بررسی می کند.

والتز در مورد تحولات ساختاری در نظام به بررسی ساختارهای ماندگار توجه می کند. به نظر او مطالعه ساختارها در روابط بین الملل به آن لحاظ اهمیت دارد که ما را در شناخت اجتماعی شدن بازیگران و طریق رقابت آان در سطح نظام یاری می دهد. الیز والتز به پویش‏ها و کنش‏های متقابل بازیگران هم توجه خاص معطوف می دارد. علاوه بر این به نظریه والتز مهتر آن است که نحوه تنظیم بخش های نظام نیز مورد توجه قرار گیرد. در واقع او معتقد است که مهم ترین شاخصه یک ساختار نیز همین مسئله تنظیم بخش‏های یک نظام است. همین نحوه تنظیم است که ساختار سلسله مراتبی نظام داخلی را از ساختار


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه نظریه نو واقع گرایی 10 ص

دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

(والاس استیونتز)

گفتار اول: پیش درآمد :

اگر چنانچه جیمز ادعا می کند: « درمان واقع در مسیر صواب هنوز هم مستقل ترین انعطاف پذیرفتن و غول آسانترین نوع ادبی است » واژه ی رئالیسم هم که در بحث رمان از آن فراوان سخن می رود. بی گمان باید مستقل ترین و انعطاف پذیرترین و غول آسانترین نوع اصطلاح در نقد ادبی باشد

به راستی که واژه ی رئالیسم با استقلال ظاهری اش از هر توصیف صوری و محتوایی و با انعطاف پذیری مهار ناپذیرش عجوبه ای است که اغلب اشخاص احساس می کنند. بدون آن هم می توانند راحت سر کنند نکته ای که دقیقاً نشان دهنده ی بی ثباتی مزمن این واژه است تمایل شدید آن به جذب این با آن کلمات توصیفی است که حکم تکیه گاه معنایی را پیدا می کنند. خواننده لازم نیست وقت زیادی را صرف تورق تألیفات انتقادی کند تا به کلمات توصیفی برسد از قبیل:

رئالیسم آرمانی، رئالیسم انتقادی، رئالیسم استمراری، رئالیسم بدبین ، رئالیسم بویا ، رئالیسم تجمعی، رئالیسم خارجی ، و انواع دیگر آن از قبیل . خوش بین . ذهنی ، رمانتیک روان شناختی، روزمره ، سوسیالیستی ، شاعرانه، صوری، طنز آلود، عینی ، فانتزی ، هجایی و رئالیسم ناتورالیستی و ملی اشاره کرد.

بسیاری از این ها در کتاب حرج بکر که مجموعه ای انسانی در مورد رئالیسم است پراکنده اند والنر لاشی در کتابش « رئالیسم در رمان معاصر» رئالیسم های مختلف را دست بندی کرده است . رئالیسم چوپانی شاتو برچان، رئالیسم روحانی دو آمیل ، رئالیسم خود کاوانه ی پروست و حتی رئالیسم کلان شهری ژول روهن.

پس هم می توان این سخن و پیشنهاد معقول بکر را جدی گرفت که :

« برای تسهیل گفتگو بهتر است از این به بعد روی هر اتفاقی که افتاد اسم تازه ای بگذاریم و آن را با گونه یا شکل دیگری از واژه ی رئالیسم نام گذاری نکنیم »

و هم سخن منتقدی را که با کمی ناشکیبایی می گوید:

من نمی خواهم همچون خر در گل تعریف های مختلف واژه ی رئالیسم بمانم واژه ی رئالیسم در واقع حکم بزهکاری را دارد که نویسندگان یا با قرار دادن آن تحت مراقبت کلمات دیگر یا با زدن دستبند گیومه بر دستها بشر بی اعتمادی خود را به رفتار آن نشان داده اند. ارتگا امی گایست که او علی الاصول راه دوم را برگزیده است : « من اکنون نمی توانم وارد بحث اصطلاح بغرنجی شرح که همیشه برای مظلوم نشان دادنش آنرا داخل گیومه قرار داده ام» .

رئالیسم اصطلاحی است که از فلسفه به حوزه ی نقد راه پیدا کرده است. آن هم در وضعیتی که بر اثر خونریزی های ناشی از نبودهای پیشین ضعیف شده است. پس ما ابتدا باید دست کم طرفین جنگ را بشناسیم به هر حال شاید به نظر می رسد که رئالیستی (ولو نابرابر) دل به دو دلبر ایدئالیسم و ماتریالیسم سپرده است، تعهد شر را به واقعیت از یاد بوده است و دلیلش این است که خود مفهوم واقعیت نیز در ذهنیت معاصر بی آبرو شده است. این ما را به سرچمشه ی مشکلاتمان می رساند فیلیپ او می گوید : « دیگر به دون مسلم و فخر کردن واقعیت نمی توان از شیوه های واقع گرایانه استفاده کرد» بو فارد برگانزی در سمپوزیومی که اخیراً برگزار شده است می گوید که امروزه ما نمی توانیم مثل تولستوی بنویسیم ، « چون واقعیت برای ما معنی مشترکی ندارد» این موضع خائنانه را فیلسوفان به دیده ی تحقیر می نگرند همه می دانیم که امروزه فلسفه هر گونه ادعایی را نسبت به آنچه که زمان نخستین کارکرد آن به شمار می آمد کنار گذاشته است. و به یک کارکرد جنبی، بعضی بررسی نفس امکان شناخت، بسنده کرده است. پس فلسفه تا حد شناخت شناسی کوچک شده است.

ادوین بسیبل هولت از رئالیست های نو می گوید که « اینکه واقعیت چیست چندان مورد علاقه من نیست » با این همه می بینیم که برخی نویسندگان همچنان برای پیدا کردن نوعی ثابت در معنی تلاش می کنند‎، در حالیکه دیگران از آن فاصله می گیرند. نمونه های البوت ، جویس و لارنس نشان دهنده ی اختلاف نیت ها در ارایه واقعیت است.

واقعیت به جسم شناوری مانند است

آری از گرده ی در تلاش ذهن عاصی

برای تعریف از آن سواری می گیرد

یا به آن ماهی، که همه ی جانداران دیگر را می بلعد

و سپس دریایی را که در آن شناور است سر می کنند.

اندیشمند تحلیل گر باید به دنبال کردن قدم های آهسته تر حقیقت ، به دون قصد پیشی گرفتن از آن بسنده کنند.

در جواب این پرسش بیلاطس که حقیقت چیست؟ فلسفه نه تنها پاسخ های مختلف بلکه انواع مختلف از پاسخ های را فراهم می آورد که نماینده ی رویکردهای مختلف به مسئله اند ولی نمی توان این پاسخ ها را به دو گروه متضاد و مکمل تقسیم کرد. به دین سان می توان حقیقت را یا علمی دید یا شاعرانه ، که یکی در روند شناخت کشف می شود و دیگری در روند ساخت آفریده می شود اول را اهل فن نظریه هم سازی می خوانند و دومی را نظریه ی همبستگی نظریه ی هم سازی ( corres pond ence ) تجربی و شناختی است اعتقاد واقع گرایانة خام با عامه فهمی به واقعیت دنیای خارج دارد و می پندارد که ما با مشاهده و مقایسه می توانیم این دنیا را بشناسیم حقیقتی که مطرح می کنند حقیقتی است که با واقعیت مستند همسازی دارد، نزدیکی دارد، و آنرا با دقت و امانت داری منتقل می کند، حقیقت اثبات گرا ( پوزیتیویست ) یا حقیقت حتمی گرا ( دترمینیست ) یی است که قصدش مستند کردن و تعیین حدود کردن و تعریف کردن است.

در قتل در کلیسا بکت به قاتلانش می گوید: « شما به واقعیت تسلیم می شوید » نظریه ی همسازی خود به خود به واقعیت تسلیم شده و تکلیف می کند که حقیقت با آن سنجیده می شود، دموکرات است و اعتماد به نفس خود را


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات