
پاورپوینت مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک (با قابلیت ویرایش و شخصی سازی پاورپوینت)تعداد صفحات 26 اسلاید
برنامه ریزی راهبردی- استراتژیک- فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد سازمان و تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل میشود.
برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامهٔ راهبردی سازمان مینامند.
برنامه ریزی راهبردی برای برنامه ریزی مؤثر به منظور تصویر کردن طرح و برنامه یک سازمان بکار میرود، اما هرگز نمیتواند مشخصا پیشبینی کند بازار در آینده دقیقاً چگونه خواهد بود و در آیندهٔ نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان میباید استراتژیهای سازمان را بر اساس زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند.
درواقع برنامه ریزی راهبردی به نوعی تصویر رسمی آیندهٔ سازمان است. هر برنامهٔ راهبردی دست کم به یکی از پرسشهای زیر پاسخ خواهد داد: ۱- ما دقیقاً چه کار میکنیم؟
۲- برای چه کسی کار میکنیم؟
۳-چگونه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم؟
در برنامه ریزیهای تجاری ممکن است پرسش سوم به شکل زیر پرسیده شود:
چگونه میتوان رقیب را از سر راه برداشت یا از رقابت اجتناب کرد؟
در این رویکرد بیشتر بدنبال شکست دادن رقیبان هستیم تا بهترین بودن!
در بسیاری از سازمانها برنامه راهبردی دربارهٔ این است که سال آینده سازمان به کجا خواهد رسید که به طور معمول تر در خصوص سه تا پنج سال آینده (دراز مدت) نیز صادق است، اگرچه بعضی از سازمانها چشم انداز خود را تا ۲۰ سال آینده گسترش دادهاند.
چشم انداز: چگونگی سازمان در آینده را تعریف میکند. چشم انداز یک افق دراز مدت است که گاهی جهانی را که سازمان در آینده در آن فعالیت میکند توصیف میکند. برای مثال، نیکوکاری که به فقیری کمک میکند ممکن است بیانیه چشم اندازی داشته باشد که میگوید: «یک جهان بدون فقر». یک بیانیه چشم انداز آیندهٔ سازمان را به صورت خلاصه بیان میکند. این بیانیه بر روی آینده متمرکز میشود.
مأموریت: هدف بنیادی یک سازمان یا یک سرمایهگذاری را بیان میکند، مختصراً توضیح میدهد چرا سازمان وجود دارد و برای رسیدن به چشم اندازش چه کاری انجام میدهد.
گاهی مأموریت برای نمایش تصویر سازمان در آینده به کار میرود. یک بیانیه مأموریت گاهی جزییات کارهای را که انجام داده در اختیار میگذارد و به سؤال "چه کاری انجام میدهیم؟" پاسخ میدهد. برای مثال ممکن است نیکوکار "کار آموزی برای بیکار و بی خانمان" را فراهم سازد. یک بیانیه مأموریت مشتری و فرایندهای مهم را تعریف میکند. این بیانیه سطح کارایی مطلوب را به آگاهی شما میرساند و معیار تصمیم گیری صریح را مهیا میسازد.
در معدودی از شرکتها یک بیانیه چشم انداز ممکن است شبیه یک بیانیه مأموریت باشد، اما این میتواند یک خطای سنگین باشد چرا که میتواند موجب سردرگمی مردم شود.
کدام یک اول میآیند؟ بیانیه مأموریت یا بیانیه چشم انداز؟ بستگی دارد. اگر شما یک کسب و کار تازه یا طرح یا برنامهٔ جدید برای خدمات جاری خود داشته باشید، آنگاه چشم انداز، مأموریت و باقی برنامههای استراتژیک را هدابت خواهد کرد. اگر شما یک کسب و کار تأسیس شده دارید در حالیکه مأموریت ایجاد شده، آنگاه مأموریت، چشم انداز و باقی برنامههای استراتژیک را هدایت میکند. در هر صورت شما نیازمند دانستن اهداف بنیادی خود یعنی -ماموریت، موقعیت کنونی شما از نظر منابع درونی و قابلیتها (تعداد نفرات و/یا نقاط ضعف) و شرایط بیرونی (فرصتها و/یا تهدیدها)، و اینکه به کجا میخواهید بروید - و چشم انداز آینده هستید. این مهم است که شما پایان و نتیجه مطلوب را از ابتدا در نظر بگیرید.
تدوین «برنامهریزی استراتژیک» یک فرایند است. برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامه راهبردی سازمان مینامند. به دیگر سخن، برنامهریزی راهبردی تلاشی منظم و سازمانیافته جهت اتخاذ تصمیمها و مبادرت به اقدامات بنیادی است که به موجب آن، اینکه یک سازمان (یا هر موجودیت دیگر) چیست، چه میکند و چرا اموری را انجام میدهد مشخص خواهد شد (السن و ایدی، ۱۹۸۲؛ نقل در: [۴]). در متون مختلف، از این نوع برنامهریزی با عناوین: برنامهریزی جامع، استراتژیک و راهبردی یاد میشود. اساساً هر نظام برنامهریزی استراتژیک باید به این «چهار پرسش اساسی» پاسخ دهد (لورنچ، ۱۹۸۰؛ نقل در: [۴]).
- به کجا میرویم؟ (فلسفه وجودی)
- چگونه میخواهیم به مقصد برسیم؟ (استراتژیها)
- امکانات ما برای اقدام چیست؟ (بودجه)
- چگونه آگاه میشویم که در مسیر درست حرکت کنیم؟ (کنترل)
در ادامه به مراحل برنامهریزی استراتژیک در متون مختلف اشاره میشود.
الوانی (۱۳۷۴) در کتاب «مدیریت عمومی» مراحل ذیل را برای برنامهریزی استراتژیک نام برده است:
«رضائیان» (۱۳۸۰) فراگرد برنامهریزی راهبردی را به صورت زیر نمایش داده است:
پایان نامه کارشناسی ارشد روابط بین الملل
197 صفحه
چکیده:
چارچوب های نگرشی در هر جامعه ای متاثر از پیشینه تاریخی، بن مایه های ارزشی، مبانی هویتی و کیفیت مناسبات در تمامی ابعاد آن است. در بطن چنین چارچوبی است که نگاه به خود شکل می گیرد. در عین حال در بستر این کلیت است که تعریف از فراخور نیز تجلی می یابد. فرهنگ بطور اعم و فرهنگ استراتژیک بطور اخص نیز از جمله عوامل داخلی شکل دهنده به مبانی هویتی هر بازیگر در عرصه روابط بین الملل می باشد که می تواند کنش و واکنش یک کشور را در عرصه سیاست خارجی رقم بزند. مولفه فرهنگ استراتژیک توانایی تاثیر گذاری بر نگرش نخبگان و دولتمردان و همچنین جامعه ی یک کشور را داشته و همچنین از این قابلیت نیز برخوردار می باشد که نحوه ی عملکرد آنها را در عرصه های مختلف تعیین نماید. بدین ترتیب شناسایی مولفه های شکل دهنده به مبانی هویتی یک کشور و از آن جمله فرهنگ استراتژیک کشورها کمک بسیار موثری در فهم چرایی کنش کشورهای مختلف - از جمله قدرت های بزرگی چون ایالات متحده آمریکا و چین - بدست خواهد داد. لذا پژوهش حاضر با بدیهی انگاشتن و مفروض قرار دادن تاثیرگذاری این مولفه ها بر سیاست خارجی کشورها، تلاش خواهد داشت با شناسایی و احصاء مولفه های شکل دهنده به فرهنگ استراتژیک ایالات متحده آمریکا که دارای ویژگی تهاجمی اند و چین که دارای خصلت تدافعی است و مقایسه آنها به فهم نحوه تاثیرگذاری این مولفه ها بر کنش و عملکرد آنها در یکی از حساس ترین و مهمترین مناطق جهان یعنی خاورمیانه بپردازد.
واژگان کلیدی: فرهنگ استراتژیک، سیاست خارجی، امریکا، چین، خاورمیانه
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
فهرست مطالب
1) مدیریت استراتژیک
2) تصمیمات استراتژیک
3) خطی مشیها
4) استراتژی
الگوی مدیریت استراتژیک
الف) برنامه ریزی استراتژیک
ب) اجرا
ج) ارزیابی و کنترل
ویژگیهای مدیریت استراتژیک:
الزامات مدیریت و برنامهریزی استراتژیک:
مراحل برنامه ریزی استراتژیک:
در دنیای کنونی با توجه به نوسانات و تغییرات زیاد عوامل موثر بر جو سازمان اتخاذ تصمیمها و سیاستها نیاز به تحلیل توأم عوامل محیط خارجی و محیط داخلی دارد. برنامه ریزی استراتژیک و یا در سطحی وسیعتر، مدیریت استراتژیک روشی است که تصمیم گیری در سازمان را با کمک تجزیه و تحلیل عوامل فوق و متعادل بین این محیطها امکان پذیر میسازد.
مدیریت استراتژیک در واقع عبارتست از: مجموعه مطالعات و تصمیمهایی که به طرح و اجرای استراتژیهای متناسب با شرایط بیرونی و داخلی سازمان منتهی شده و در نهایت دستیابی به اهداف سازمان را امکان پذیر میسازد «با این توضیح که حتی اهداف سازمان در چارچوب چنین مدیریتی، زاییده مطالعه و سنجش عوامل تأثیرگذار میباشد»