نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره تحلیل بلاغی قسمت اول فیلمنامه «کمال‌الملک» نوشته زنده‌یاد علی حاتمی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره تحلیل بلاغی قسمت اول فیلمنامه «کمال‌الملک» نوشته زنده‌یاد علی حاتمی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

تحلیل بلاغی قسمت اول فیلمنامه «کمال‌الملک» نوشته زنده‌یاد علی حاتمی

(

چکیده:

در پژوهش حاضر به بررسی تشبیهات موجود در نیمه ابتدایی فیلمنامه "کمال‌الملک" نوشته علی حاتمی پرداخته‌ایم و انواع تشبیهات را از نظر محسوس یا معقول بودن، کامل یا مجمل یا مؤکد یا بلیغ بودن، تفضیل یا مضمر یا شرطی بودن و در نهایت مفرد یا مرکب یا مقید بودن، مشخص نموده‌ایم. هدف اصلی و نهایی ما از انجام تحقیق پیش رو این بوده که با نگاهی به زبان ادبی علی حاتمی که به بهترین وجه ممکن در دیالوگ‌نویسی او نمایان می‌شود، به تشریح تفاوت این زبان با زبان معیار (یا زبان غیرهنری) بپردازیم و اثبات کنیم که در این مسیر، علی حاتمی بیشترین تأکید و توجه را به عنصر تشبیه برای بلاغی‌تر کردن زبان دیالوگهای فیلمنامه‌هایش داشته است.

کلیدواژه:

زبان ادبی، بلاغت، تشبیه، کمال‌الملک، علی حاتمی

مقدمه:

زبان مهمترین مسئله در رابطه با موضوع دیالوگ‌نویسی در سینما است؛ چراکه همزمان مهمترین بستر ایجاد ارتباط انسانی در هنر فراگیر سینما به حساب می‌آید. مسئله اساسی، بحث در مورد ایجاد زبان هنری و فاصله گرفتن زبان موجود در دیالوگ سینمایی از زبان معیار و هنجار است؛ مسئله این است که فارغ از موضوع سبک یا ژانر، حضور زبان ادبی یا هنری در بطن دیالوگ سینمایی، تا چه میزان به ارتقای ارزش اثر هنری کمک می‌کند:

"زبان ادبی، زبانی است مخیل و تصویری، یعنی مرکب از تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه و سمبل و اسطوره و صورت مثالی و تمثیل است. به کسانی شاعر و هنرمند گفته می‌شود که دارای ذهن تصویرساز و شبیه‌آفرین هستند. آنان تشبیهی و استعاری می‌اندیشند و در نتیجه زبان آنان هم استعاری است."

بنابراین دیالوگ سینمایی برای نزدیک شدن به زبان ادبی یا هنری از علم بیان استفاده می‌نماید؛ در واقع فربه شدن زبان و حرکت اجزای آن به سوی پیشرفت و تعالی، حاصل نمی‌گردد مگر با امکاناتی که علم بیان و معانی در اختیار صاحبان آثار هنری قرار می‌دهند. در تعریف علم بیان آمده است:

"علم بیان، علم رمزگشایی سخن ادبی یا علم شناخت هزوارش‌های ادبی است."

همچنین در تشریح علم بیان آمده است:

"محدوده علم بیان تا آنجاست که بین دو معنی که یکی حاضر است و دیگری غائب، انتقال ذهنی صورت گیرد و بتوان از معنی حاضر که در الفاظ بیان شده است به معنای پنهان رسید. همین انتقال از ظاهر به باطن یا از حاضر به غایب است که اساس زبان ادبی است و آن را با صفت مخیل نام برده‌اند؛ ادبیات کلامی است مخیل."

از سویی فصاحت و بلاغت وابسته به مسئله مذکور را نمی‌توان در بحث دیالوگ‌نویسی برای سینما نادیده گرفت:

"از اصل فصاحت غافل نباید بود که رکن اصلی و شرط عمده بلاغت است، و بدون آنکه الفاظ و ترکیب آنها به زیور فصاحت آراسته باشد، کلام را به صفت بلاغت نمی‌توان وصف کرد، و آن را کلام بلیغ نمی‌توان نامید، و تا بلاغت نباشد صنعت بدیع مورد نخواهد داشت."

بدین شکل ما به دو نوع معنا دست پیدا می‌کنیم. یکی معنای زبانی است که در واقع در دسترس‌ترین معنای موجود از بیان یک مسئله به حساب می‌آید و دیگری معنای ادبی یا هنری است که مسئله مورد نظر ما در بحث زبان ادبی برای دیالوگ می‌باشد:

"معنای زبانی معنای راستین و قاموسی واژه است؛ معنایی است که برای واژه برنهاده است. به سخنی دیگر، معنایی است که همگان همواره از واژه درمی‌یابند.

معنای ادبی معنای هنری یا مجازی واژه است. معنایی است که واژه برای آن برنهاده نشده است. به سخنی دیگر، معنایی است که سخنور به پنداری شاعرانه، با آرمان زیباشناختی، از واژه در سروده خویش خواسته است.

معنای زبانی واژه را زباندانان می‌دانند؛ نیز اگر ندانند در قاموس می‌یابند؛ اما معنای ادبی واژه را نمی‌توان دانست، مگر اینکه نشانه‌ای ذهن را بدان راه نماید. از دیگر سوی، پیوندی می‌باید در میانه معنای زبانی و ادبی واژه نیز باشد.

نشانه‌ای را که ذهن به یاری آن، به معنای هنری واژه راه می‌برد، نشانه واگردان می‌نامیم. بی نشانه واگردان، ذهن در معنای زبانی واژه می‌ماند؛ و به معنای ادبی آن که خواست سخنور است راه نمی‌برد."

حال باید ببینیم برای رسیدن به غایت زبان هنری یا زبان ادبی با توجه به آنچه در ارتباط با علم بیان و معانی ذکر شد چه راه‌هایی پیش رو داریم؛ در واقع ما به دنبال آن هستیم تا مسیرهایی را برای تغییر زبان هنجار و حرکت زبان دیالوگ سینمایی به سوی بلاغت ادبی و هنری تعیین نماییم:

"اموری را که موجب زیبایی و آرایش سخن ادبی می‌شود محسنات و صنایع یا صنعتهای بدیع می‌گویند و آن را به دو قسم لفظی و معنوی تقسیم می‌کنند:

صنعت لفظی یا بدیع لفظی: آن است که زینت و زیبایی کلام وابسته به الفاظ باشد، چنانکه اگر الفاظ را با حفظ معنی تغییر بدهیم آن حسن زایل گردد.

صنعت معنوی یا بدیع معنوی: آن است که حسن و تزیین کلام مربوط به معنی باشد نه به لفظ، چنانکه اگر الفاظ را با حفظ معنی تغییر بدهیم باز آن حسن باقی بماند."

در پژوهش حاضر ما به دنبال زیرشاخه مهمی از صنایع یا بدایع معنوی به نام تشبیه هستیم که اهمیت بسیار فراوانی در مباحث ادبی دارد:

"تشبیه مانند کردن چیزی است به چیزی، مشروط بر اینکه آن مانندگی مبتنی بر کذب باشد نه صدق، یعنی ادعائی باشد نه حقیقی"

تشبیه یکی از ارکان مهم زبانی است که ادعای حرکت به سوی زبان هنری را دارد. دیالوگ‌نویسان شهیر تئاتر و سینما همواره نسبت به این مقوله حساس بوده‌اند و سعی داشته‌اند تا در آثارشان خود را از لذت کاربرد تشبیه محروم نساخته و به کرات از انواع و اقسام تشبیه استفاده نمایند:

"ظهور ناخودآگاه همانندی یک چیز در صحنه خیال و کشف راز همانندی بین آن دو چیز، به خودی خود با درک لذت و زیبایی همراه است. درک لذت از تشبیه، به غریزه انسانی بستگی دارد؛ زیرا انسان از کشف هرگونه راز بین اشیا و امور لذت می‌برد. اما زیبایی تشبیه به تقارن و تقابل دو صفت همانند در دو چیز مختلف مربوط می‌شود و این درک لذت و زیبایی به زشتی یا زیبایی خود آن دو چیز ربطی ندارد."

تشبیه تکنیکی بس بااهمیت، جهت حفظ بار معنایی سخن در ذهن مخاطبین هنر است؛ و البته هنر سینما و هنرمند سینما که دغدغه‌ای جز حک کردن نقش خیال خود بر جان و حافظه مخاطب خود ندارد، هرگز از چنین فرصت استثنایی غافل نبوده‌است:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تحلیل بلاغی قسمت اول فیلمنامه «کمال‌الملک» نوشته زنده‌یاد علی حاتمی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد