نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

شرع و عوامل شادی آفرین

اختصاصی از نیک فایل شرع و عوامل شادی آفرین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شرع و عوامل شادی آفرین


شرع و عوامل شادی آفرین

شرع و عوامل شادی آفرین 

 

فصل اول

شادی چیست؟

یکی از جنبه های هیجان شادی است که با واژه های چون سرور، نشاط،  وجد ، سرخوشی ، مسرت،  خوشی و خوشحالی هم معنا است.ازآن جا که بعد برجسته هیجان  مربوط به  روان  انسان  به  دست  دادن تعریف  دقیق تر آن نیز درحوزه دانش روان شناسی چندان مورد توجه قرار نگرفته است چنان که هنری موری می گوید یکی از غریب ترین  نشانه ها ی مشخص  عصر ما که   کم تر قابل تفسیر است غفلت روان شناسان از موضوع شادی است.یعنی همان حالت درونی که  افلاطون و ارسطو و تقریبا  تمامی  متفکران بر جسته  گذشته آن را  بهترین   متاعی  دانسته اندکه ازراه فعالیت قابل حصول است با وجود این برخی تعریفهای پراکنده از این هیجان شده است مثلا گفته اند: شادی احساس مثبتی است که ازحس ارضاء  و پیروزی بدست میاید .

شادی عبارت است از مجموعه لذتها منهای درد ها . شادی ترکیبی ازعاطفه  مثبت بالا و عاطفه منفی پایین است .به طور خلا صه میتوان گفت: هر انسانی مطابق جهان بینی و اندیشه های خود اگربه چیز مورد علاقه اش برسد در خود حالتی احساس مکیند شادی نام دارد.

ضرورت شادی 

 شادی برای انسان یک ضرورت است که با آن زندگی می یابد و عاطفه منفی مثل ناکامی ونا امید ی و ترس و نگرانی بی اثر می شود در پرتو شادی است که انسان می تواند خویش را بسازد و قله های سلوک را چالاکانه بپیماید و در اجتماع نقش سازنده خود را در زمینه های فر هنگی سیاسی و اقتصادی ایفا  کند.ارسطو گفته است شادی بهترین چیز هاست وآنقدر اهمیت دارد که سایر چیزها برای کسب آن هستند . اهمیت شادی تا به آن حد است که می تواند بیماریهای  صعب العلاج جسمی را درمان کند یک جراح معروف طی مقاله ای نوشت.

 شادی نه تنها جلوی بسیاری از بیماریهای ناشی از ناملایمات را که در قرن حاضر است می گیرد بلکه شادی حتی قادر است جلو رشد ونمو بیمار ی سرطا ن را بگیرد . 

ضرورت شادی در برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی دولتها نیز خود را نشان می دهد اگر دولتها به بالا بردن سطح شادی در جامعه توجه کنند در اجرای برنامه های خود موفق ترند برطرف کردن غم و اندوه به وجود آوردن روحیه شاد برای خانواده و جامعه از جنبه دیگری هم ضرورت می یابدو آن این که غم و شادی انسان فقط مربوط به خودش نیست بلکه باشاد یاد غمگین شدن یک نفر ، تمامی جامعه تاثیر میپذیرد یعنی غم و شادی فردی نیست و در یک جا باقی نمی ماند و به همه افراد سرایت می کند  روپرت شلدریک  زیست شناس مشهو ر در کتاب علم جدید حیات   فلسفه ای جدیدی را پیش میکشد که ثابت میکند نحوه تفکر ما نه تنها بر اوضاع واحوال خود ما که بر همه اذ هان انسانها در سراسر جهان تاثیر می گذارد .  وی که برای اثبات نظریه اش از شوا هد علمی و تجربه های بسیاری کمک گرفته معتقد است حافظه و شعور انسان تنها در مغزش ذخیره          نمی شود بلکه چیزی به نام شعور جمعی نیز وجود دارد . .

اساس فلسفه  روپرت شلدریسک  بر این پایه استوار است که تمام موجوداتی که در یک رده و گونه خاص قرار دارند توسط یک حوزه مورفو ژنتیکی که بسیار شبیه یک حوزه مغناطیسی است احاطه شدند به نحوی با یکدیگر در ارتبا طند کن کایز  در کتابی تحت عنوان  صد میمون  بر اساس این فلسفه تجربه شگفت انگیز زیر را نقل مکند:

 در جزیره دور افتاده در ژاپن تعدادی میمون را از گونه خاص رها کردند ومقداری  هم سیب زمینی در گوشه ای از ساحل قرار  دادند  و آن را با خاک آلودند ، سپس منتظر شدند تا ببینند این جانوران چه واکنشی نشان می دهند  در ابتدا چون غذاهای  دیگری در اختبیار میمو ن ها بو د هیچ یک توجهی به این سیب زمینی ها نشان ندادند تا این که روزی یکی از آنها به سیب زمینیها نزدیک شد وپس از آن که آن را با شیوه ای خاص شست با روش  مخصوص شروع به خوردن آن کرد پس از مدتی هنگامی که تعداد قابل   ملا حظه ای از این میمون ها حدود صد میمون  را ه این کار را یاد گرفتند ؛مشاهده شد که در جزیره ای حدود سیصد مایل دورتر میمونهایی که از همان گونه بودند با اینکه  هیچ گونه تماس ظا هری با گروه اول نداشتند به طرف سیب زمینیها که تا آن زمان به آن ها بی اعتنا بودند رفتند وبه همان شیوه مشغول تناول شدند به این  ترتیب اگر قرار باشد اعضای گونه خاصی ازحیوانات با هم به طریقی در ارتباط باشند مسلما انسان ها هم به وسیله همین نیرو باهم در ارتباط اند با این منطق اگر گره بر ابروان آورید وافکار سیاه و مسموم به ذهن خود راه دهید تنها خودرا نیازرده  اید بلکه شخصی را در آن طرف دنیا نیز پریشان کرده  اید.

 عوامل شادی آفرین 

چه چیزهایی انسان را شاد می کند؟ عوامل شادی آفرین کدام است؟ برخی در پاسخ به این سوال    می گویند نباید عوامل شادی آفرین را مشخص کرد ،چون اگر به شادی بیندیشیم در واقع شادی را از بین برده ای .  معنای این سخن آن است که نباید مستقیما در جستجوی شادی بود و عواملی را مشخص کرد ودستور العمل هایی را صادر نمودچون شادی باید خود به خود ودر ضمن فعالیت روزمره زندگی به طور طبیعی به دست آید حال که چنین نیست چون انسان برای هر کاری وایجاد هر حالتی ، آگاهی نسبی داشته باشد مسلط تر وموثرتر می تواند کار ها را انجام دهد :چطور ما برای آماده کردن یک ساختمان به عوامل می اندیشیم وراههای مختلفی را در نظر می گیریم ما به چگونگی کسب شادی فکر نکنیم کسانی که به دنبال راه کسب شادی اند بیش از دیگران فرصت دست یابی به آن را پیدا میکنند.

نوع فایل:word

سایز :65.0 KB 

تعداد صفحه:33


دانلود با لینک مستقیم


شرع و عوامل شادی آفرین

دانلود پروپوزال ارشد رشته مدیریت در مورد ارتباط رهبری تحول آفرین با توانمند سازی روانشناختی با فرمت ورد

اختصاصی از نیک فایل دانلود پروپوزال ارشد رشته مدیریت در مورد ارتباط رهبری تحول آفرین با توانمند سازی روانشناختی با فرمت ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروپوزال ارشد رشته مدیریت در مورد ارتباط رهبری تحول آفرین با توانمند سازی روانشناختی با فرمت ورد


دانلود پروپوزال ارشد رشته مدیریت در مورد ارتباط رهبری تحول آفرین با توانمند سازی روانشناختی با فرمت ورد

فرمت ورد قابل ویرایش

نگارش حرفه ای براساس اصول پروپوزال نویسی: منبع نویسی داخل متن و پاورقی

تعداد صفحات: 19

شامل:

مقدمه

بیان مسئله

پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی

ضرورت و اهمیت موضوع

اهداف تحقیق: اهدف اصلی و فرعی

سوالات تحقیق: سوالات اصلی و فرعی

فرضیات تحقیق: فرضیات اصلی و فرعی

روش تحقیق

 جامعه، نمونه ی آماری

روش تجزیه و تحلیل داده ها

جدول زمانبندی شده انجام پایان نامه

منابع فارسی کامل

منابع انگلیسی کامل

پروپوزال دارای تعداد منابع زیاد می باشد

ما در این بخش علاوه بر منابع پروپوزال منابع کلی دیگری رو برایتان در نظر گرفتیم تا همواره در نوشتن پایان نامه از این منابع بهره مند گردید.ش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروپوزال ارشد رشته مدیریت در مورد ارتباط رهبری تحول آفرین با توانمند سازی روانشناختی با فرمت ورد

تحقیق درباره ی کار آفرین

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره ی کار آفرین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 55

 

کارآفرینی

مقدمه:

رویکرد اکثر کشورهای جهان در دهه‌های اخیر به موضوع کارآفرینی و توسعه آن، موجب گردیده‌ موجی از سیاستهای توسعه کارآفرینی در دنیا ایجاد شود. کشورهای مختلف راه حلی راکه در سه دهه گذشته برای فائق آمدن بر مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی به آن روی آورده‌اند، توسعه فرهنگ کارآفرینی، انجام حمایت‌های لازم از کارآفرینان، ارائه آموزشهای مورد نیاز به آنان و انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم در این زمینه بوده است. تأمل در وضعیت اقتصادی و روند مراحل پیشرفت و توسعه در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه که به موضوع کارآفرینی توجه نموده‌اند، نشانگر آن است که این کشورها توانسته‌اند به پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند و یا حداقل بحرانهای پیش‌آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهایی که وقوع آنها را در آینده پیش‌بینی می‌کردند را مهار نمایند. از جمله این کشورها می‌توان به ایالات متحده، کشورهای اتحادیه اروپایی، کشورهای جنوب شرق آسیا، چین، برخی از کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی و اقیانوسیه را نام برد

از آنجا که مفاهیم مطرح در علوم انسانی همانند مفاهیم مطرح در علوم تجربی قطعی نیستند، لذا ارائه تعریف قطعی و مشخصی برای آنها دشوار یا غیر ممکن است.

کارآفرینی هم که از واژه ‌های مطرح در علوم انسانی است، از این قاعده مستثنی نیست. دانشمندان و محققین علوم مختلف اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریت که در مورد کارآفرینی مطالعه و نظراتی ارائه کرده‌اند، تعاریف مختلفی از کارآفرینی مطرح نموده‌اند که تفاوت‌های گاه مغایر و متناقضی دارند. تعریفی از کارآفرینی که تقریباً شامل همه تعریفهای ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:

«کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایده‌های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،‌مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکت‌های نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه می‌گردد.»

در دایره‌‌المعارف بریتانیکا ، کارآفرین اینگونه تعریف شده است:

« شخصی که کسب و کار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آنرا می‌پذیرد»

واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگلیسی) می‌باشد که در سال 1848 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد.

مفهوم‌ کارآفرینی‌:

با تحولات‌ سریع‌ و شتابان‌ محیط‌ بین‌المللی‌ و گذر از جامعه‌ صنعتی‌ به‌ جامعه‌ اطلاعاتی‌ و مواجة ‌اقتصادهای‌ ملی‌ با اقتصاد جهانی‌ و مطرح‌ شدن‌ پدیده‌هایی‌ همانند «جهانی‌ شدن‌ اقتصاد» و «فن‌آوری‌اطلاعات‌» ، مباحث‌ اساسی‌ درخصوص‌ راهکارهای‌ مختلف‌ برای‌ تسریع‌ فرآیند رشد و توسعة‌ پایدار و رفاه‌اقتصادی‌ مطرح‌ می‌گردد. یکی‌ از این‌ مباحث‌ جدید، نقش‌ کارآفرینان‌ در این‌ فرایند می‌باشد. کارآفرینی‌ ازمفاهیم‌ جدیدی‌ است‌ که‌ حداقل‌ در محدودة‌ علم‌ اقتصاد ، مدیریت‌، جامعه‌شناسی‌ و روان‌شناسی‌ و سایرمقوله‌های‌ مرتبط‌ با این‌ موضوع‌ قدمتی‌ بسیار کوتاه‌ داشته‌ و از مفاهیم‌ رو به‌ گسترش‌ می‌باشد. به‌ دلیل‌ آنکه ‌معنای‌ تحت‌الفظی‌ «کارآفرینی‌» نمی‌تواند عمق‌ محتوی‌ و مفهوم‌ این‌ واژه‌ را مشخص‌ نماید و برای‌ جلوگیری‌ ازفهم‌ نادرست‌ این‌ موضوع‌ یا واژه‌ با سایر واژه‌ها و برای‌ رسیدن‌ به‌ فهم‌ و فرهنگ‌ مشترک‌ از آن‌، معرفی‌ وشناساندن‌ این‌ واژه‌ بسیار مهم‌ می‌نماید . این‌ که‌ کارآفرینی‌ چیست‌؟ کارآفرین‌ کیست‌؟ فرآیند کارآفرینی‌ چگونه‌است‌؟ نقش‌ و تاثیر کارآفرینی‌ و کارآفرینان‌ در ابعاد توسعه‌ و رشد اقتصادی‌ و متغیرهای‌ کلان‌ اقتصادی‌ هماننداشتغال‌ چیست‌؟ نقش‌ آموزش‌ و تجربه‌ در رشد کارآفرینی‌ چه‌ میزان‌ است‌؟ سوالهایی‌ هستند که‌ باید برای‌ رسیدن‌به‌ این‌ فرهنگ‌ مشترک‌ به‌ وضوح‌ و مبسوط‌ پاسخ‌ داده‌ شود.

به‌طور کلی‌ «کارآفرینی‌» از ابتدای‌ خلقت‌ بشر و همراه‌ با او در تمام‌ شئون‌ زندگی‌ حضور داشته‌ و مبنای‌تحولات‌ و پیشرفتهای‌ بشری‌ بوده‌ است‌. لیکن‌ تعاریف‌ زیاد و متنوعی‌ از آن‌ در سیر تاریخی‌ و روند تکامل‌موضوع‌ بیان‌ شده‌ است‌، که‌ برخی‌ از این‌ تعاریف‌ ارائه‌ می‌گردد:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی کار آفرین

تحقیق وبررسی در مورد مشاوره 19ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق وبررسی در مورد مشاوره 19ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

سپاس و آفرین ، ایزد جهان آفرین راست . آن که اختران رخشان به پرتو روشنی و پاکی او تابنده اند و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاینده . آفریننده ای که پرستیدن اوست سزاوار ، دهنده ای که خواستن جز او نیست خوش گوار ، هست کننده از نیستی ، نیست کننده پس از هستی ارجمند گرداننده بندگان از خواری ، در پای افکننده گردن کشان از سروری . پادشاهی ، او راست زیبنده . خدایی او راست در خورنده ، بلندی و برتری از درگاه او جوی و بس . هر آنکه از روی نادانی نه او را گزید ، گزند او ناچار بد و رسید . هستی هر چه نام هستی دارد از اوست ، ذکر او مرهم دل مجروح است و مهر او بلانشینان را کشتی نوح . ای کریمی که بخشنده عطایی وای حکیمی که پوشنده خطایی وای صمدی که از ادراک خلق جدایی وای احدی که در ذات و صفات بی همتایی ، وای قادری که خدایی را سزایی . جان ما را صفای خود و دل ما را هوای خود ده . چشم ما را ضیای خود ده و مارا آن ده که آن به ، و مگذار ما را به که و مه . الهی در دل های ما جز تخم محبّت خودمکار و برتن و جان های ما جز الطاف و رحمت خود منگار و بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار .

تعریف مشاوره : از مشاوره تعاریف گوناگونی به عمل آمده است ولی تعریفی که در زیر آمده است جامع تر می باشد :

مشاوره عبارت است از یک رابطه رودررو . به این طریق مشاور با تمام شناختی که از خصوصیات اخلاقی و عاطفی و شخصّیتی مراجع دارد به کمک او می شتابد تا او خود را بهتر بشناسد ، به استعدادهای نهفته خود پی ببرد ، راه استفاده از توانایی ها و امکانات را بهتر دریابد و مسئولّیت اعمال و رفتار خود را به عهده بگیرد تا فردی سازنده باشد و بتواند با مشکلات بهتر مبارزه کند در واقع می توان گفت که مشاوره نوعی یادگیری است که مشاور به کمک خود مراجع آموزشهای لازم را جهت خود شناسی به او میدهد تا او بتواند در ضمن حفظ شخصّیت خود با محیط و اطرافیانش نیز سازش پیدا کند .

خصوصیّات مشاور : به نظر من مشاور علاوه بر تخصّص در کارش باید تاحدّ زیادی با روحیّات دانش آموزان آشنا باشد تا بتواند در کارش موفقّیت لازم را کسب کند .

خصوصیات یک مشاور را به این صورت می توان خلاصه کرد که :

یک مشاور ایده آل باید دارای اعتماد به نفس ، آشنایی با اصول رواشناسی ، آ‎شنایی با آزمونهای روانی ، آ‎شنایی با نیازهای دانش آموزان و دقت و حوصله باشد تا بتواند به خوبی مشکلات دانش آموزان را حل نماید و با شنیدن یا دیدن کوچکترین حرف یا رفتار از دانش آموزی مشکلات او در منزل یا عواطف و روحیات او که از دورن وی بر می خیزد بشناسد و برای شناخت بهتر آنها از آزمونهای روانی . بهره بگیرد و در صورت لزوم با دقت و حوصله نیازهای معنوی دانش آموزان را بر طرف سازد .

مراحل مشاوره و راهنمایی : اگر مشاور می خواهد به خوبی روی دانش آموزان شناخت پیدا کند می تواند طی مراحل ذیل به شناختی بهتر و وسیع تردست یابد :

کسب اطلاعات سطحی در مورد دانش آموزان در درجه اوّل –2- مصاحبه رودررو باخود دانش آموز –3- مطالعه بر روی پرونده دانش آموز – 4- اتو بیو گرافی -5- مرحله شناخت کامل و درمان .

الف ) مرحله کسب اطلاعات سطحی : در این مرحله مشاور به کسب اطلاعات سطحی در مورد دانش آموز می پردازد .

ب) مصاحبه رودررو با خود دانش آموز : به نظر من مصاحبه بهترین راه برای شناخت ، مشاور راهنمایی دانش آموز است . زیرا در طرق دیگر مثل پرسش کتبی یا غیره .. دانش آموز نمی تواند به خوبی حرفهایش را بیان کند ولی در مصاحبه رودر رو شخص می تواند با زبان دل صحبت کند و منظورش را بهتر و رساتر به مخاطب خود یعنی مشاور بر ساند که این کار نتیجه مطلوب تری به خاطر حسّ همدردی و همدلی بین گوینده و شنونده در پی دارد .

ج) مطالعه بر روی پرونده دانش آموز : یکی دیگر از راههای کسب اطلاعات مراجعه به پرونده دانش آموز می باشد . این پرونده ها معمولا ً در آموزشگاه نگهداری می شود و شامل اطلاعاتی در مورد مسائل خانوادگی ، تحصیلی ، وضع سلامتی جسمانی و روانی دانش آموز است این پرونده به صورت محرمانه نگهداری می شود و د ردسترس همه کس قرار نمی گیرد ، زیرا در غیر این صورت دانش آموزان اعتماد خود را نسبت به آموزشگاه و مرکز مشاوره از دست می دهند و کار مشاوره بی اثر خواهد شد در تشکیل این گونه پرونده ها باید دقت داشت که پرونده شامل تمام اطلاعات لازم باشد.

د) اتو بیوگرافی : در بعضی از آموزشگاهها از دانش آ‎موزان خواسته

می شود که شرح حال خود را بنویسند . این نوشته ها خود مرجعی است برای کسب اطلاعات .

ه) شناخت کامل و درمان : د ر این مرحله مشاور با توجه به روشهایی که قبلاً ذکر شد شناختی تقریباً کامل روی فرد بدست آورد . دراین مرحله است که کار تخصّص مشاور آغاز می شود و باید با راهنمایی های خود به شخص ، کمک کند تا بتواند مشکلش را حل نماید . مشاور نباید برا ی شخص تصمیم گیری کند و در اصطلاح او را ملزم به رعایت رفتار یا اعمال خاصی کند زیرا این کار نه تنها مشکل او را رفع نمی کند بلکه نوعی دو گانگی ارزشی در شخص به وجود می آورد و شخص سر دو راهی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد مشاوره 19ص

دانلود مقاله سازمانهای کامیاب امروز سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله سازمانهای کامیاب امروز سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله سازمانهای کامیاب امروز سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین


دانلود مقاله سازمانهای کامیاب امروز سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word
تعداد صفحه:224

فهرست مطالب :

سازمانهای کامیاب امروز. ۵
سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین. ۵
سازمانهای یادگیرنده. ۶
ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده. ۹
فصل پنجم. ۲۹
مدیریت کیفیت فراگیر. ۲۹
مقدمه: علما و مشاهیر TQM کیستند؟. ۲۹
ده فرمان TQM… 30
معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) 32
معیارها: ۳۲
معیار اول: حمایت و رهبری مدیریت عالی سازمان: ۳۲
معیار دوم: برنامه ریزی استراتژیک.. ۳۳
معیار سوم: تمرکز بر روی مشتری (مشتری مداری): ۳۴
معیار چهارم: شناسایی و آموزش کارکنان: ۳۴
معیار پنجم: توانمندسازی (قدرتمندسازی) کارکنان و کار تیمی: ۳۵
معیار ششم: اندازه گیری و تجزیه و تحلیل کیفیت: ۳۶
معیار هفتم: بیمه کیفیت.. ۳۶
معیار هشتم: پیامدهای بهبود کیفیت و بهره وری: ۳۷
مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) در آموزش و پرورش… ۳۹
مفاهیم اصلی مدیریت کیفیت فراگیر (مکف) ۴۰
مفاهیم قابل کاربرد مکف در آموزش و پرورش… ۴۵
تعریف مدیریت کیفیت فراگیر. ۴۷
نظریه اقتضا: ۴۹
سبک رهبری اثر بخشی از دیدگاه فیدلر. ۵۲
سبک رهبری اثر بخش از دیدگاه هرسی و بلنچارد. ۵۲
رهبری اثر بخش از دیدگاه هریسون. ۵۲
سیستم باز و بسته. ۵۴
سیستم بسته. ۵۴
سبک رهبری اثربخش از دیدگاه ادیزز. ۵۵
سبک رهبری اثربخش در شرایط تغییر و تحول. ۵۵
نیاز به راهبردهای اقتضایی.. ۵۸
وظایف مدیران آموزشی.. ۶۰
تحلیل در مورد (P.SDC.RB) در آموزش وپرورش… ۷۱
حالت خلاقیت و جریان سینکتیکس… ۷۸
فصل ششم: مطالعه موردی.. ۸۰
مقدمه: ۸۱
بیان مسئله. ۸۳
اهداف پژوهش… ۹۱
سوالات ویژه. ۹۲
بحث و نتیجه گیری.. ۹۳
محدودیتهای تحقیق. ۹۵
پیشنهادات.. ۹۶
پرسش های اساسی پژوهش: ۱۰۲
نتایج پژوهش: ۱۰۴
بحث و نتیجه گیری: ۱۰۶
پیشنهادهایی برای مدیران و مسئولان آموزشی: ۱۰۹
فصل هفتم. ۱۱۴
(نقش کلیدی دانش و معرفت در مدیریت آموزشی) ۱۱۴
نقش مدیر در نوآوری های آموزشی.. ۱۱۴
فناوری آموزشی در آموزش فناوری.. ۱۲۶
بررسی ویژگی های استفاده از سیستم های آموزشی به کمک رایانه در آموزش فناوری.. ۱۲۶
مقدمه ای بر علم و فناوری.. ۱۲۷
نگاهی به سیستم های آموزش به کمک رایانه. ۱۳۲
کاربرد ضبط ویدئویی در تحقیقات آموزشی.. ۱۴۴
قابلیت اتکا و درجه صحت ضبط ویدیویی.. ۱۵۳
استقرار دستاورد کیفیت SAQA بر حسب الگوهای QMS برتر. ۱۵۶
بحث مدیریت کیفیت.. ۱۵۶
مدیریت کیفیت کل (TQM) 157
تطابق با ویژگی ها (CTS) 160
SAQA، NQF و کیفیت.. ۱۶۲
توضیح معیارهای مرکزی.. ۱۶۸
معیار ۲: سیستم های مدیریت کیفیت.. ۱۷۳
فصل نهم. ۱۷۷
چه ارتباطی بین مدیریت آموزشی و الگوی کاوشگری در تدریس وجود دارد؟. ۱۷۷
دو دیدگاه متفاوت در مورد فرایند تولید و آموزش علوم. ۱۷۸
حل مساله به عنوان یک نظریه آموزش و یادگیری پویا ۱۸۴
بخش اول. ۱۹۰
روشهای گردآوری اطلاعات: ۱۹۰
از چه طریق اطلاعاتتان را تجزیه و تحلیل می کنید؟. ۱۹۲
ضرورت تحقیق و پژوهش… ۱۹۳
نتیجه گیری و پیشنهاد برای مدیران آموزش و پرورش… ۱۹۵
مقدمه. ۱۹۹
تعریف مدیریت آموزشی.. ۲۰۱
مشهورترین تعاریف مدیریت.. ۲۰۱
تعاریف مربوط به مدیریت آموزشی.. ۲۰۳
تعریف مدیریت آموزشی.. ۲۰۵
ویژگی یک مدیر موفق: ۲۰۸
تحقیق بنیادی: ۲۱۰
تحقیق کاربردی.. ۲۱۱
منابع و مراجع برای انتخاب موضوع تحقیق. ۲۱۱
تئوری سیستمی مدیریت.. ۲۱۳
اصل اول – آگاهی استفاده از زمان. ۲۱۳
اصل دوم – قانون ۸۰ روی ۲۰٫ ۲۱۴
اصل سوم – حسابداری زمان. ۲۱۴
اصل چهارم – انجام هر کار در زمان خود. ۲۱۴
اصل پنجم – اولویت بندی امور اجرایی.. ۲۱۵
اصل ششم – برنامه ریزی استفاده از زمان. ۲۱۵
اصل هفتم – مدیریت اجرای برنامه. ۲۱۶
اصل هشتم – کنترل زمان. ۲۱۶
سازماندهی زمان کار. ۲۱۹
سازماندهی زمان از طریق مشارکتی.. ۲۲۱
سازماندهی زمان از طریق اشتغال مشارکتی.. ۲۲۲
سازماندهی زمان از طریق کار دوره ای.. ۲۲۲
سازماندهی زمان کار بر حسب ساعت کاری انعطاف پذیر. ۲۲۳
سازماندهی زمان کار بر حسب هفته. ۲۲۴

چکیده :

تعریف سازمان عبارت است از کوشش جمعی و عمدی عده ای از افراد بر اساس روابط منظم و منطقی برای رسیدن به هدف مشترکی که هر یک از افراد به تنهایی از رسیدن به آن عاجزند با یکدیگر همکاری و مساعدت می نمایند.
سازمانهای یادگیرنده سازمانهایی هستند که در آنها افراد به طور مستمر تواناییهای خود را افزون می سازند تا به نتایجی که مدنظر است دست یابند، جایی که الگوهای جدید تفکر رشد می یابند، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند و افراد چگونگی آموختن را به اتفاق هم می آموزند.
سازمانهای یادگیرنده را به تعبیری دیگر می توان سازمانهای دانش آفرین نامید، سازمانهایی که در آنها خلق دانش و آگاهیهای جدید، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست، بلکه نوعی رفتار همگانی و روشی است که همه اعضای سازمان بدان عمل می کنند. به عبارت دیگر سازمان دانش آفرین سازمانی است که هر فردی در آن انسانی خلاق و دانش آفرین است. در این سازمان تفکر، بحثهای جمعی، و کشف نظریات و افکار نو تشویق می شوند و نوآوران پرورش می یابند.
سازمانهایی با چنین ویژگیها و خصوصیات سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند، اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنین سازمانهایی را طراحی و ایجاد نمود؟ چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها به این وضعیت مطلوب انتقال یابند؟
آنچه در مورد این سازمانها ارائه شده بیشتر جنبه فلسفی و نگرشهای کلی داشته و کمتر به جنبه های عملی و کاربردی اشاره گردیده است. در مورد تعریف این گونه سازمانها بطور عملی و کاربردی تعریفی وجود ندارد، از نظر مدیریت رهنمود های روشن و صریحی بیان نشده و از نظر ابزار سنجش و ارزیابی این گونه سازمانها نیز وسیله ای در دست نیست. با توجه به ابهامات ونارساییهایی که موضوع سازمانهای یادگیرنده را احاطه کرده است، در این مقاله کوشش شده تا ضمن تشریح مفاهیم و موازین عملی و کاربردی آنها نیز حتی المقدور تبیین و ارائه گردد.
سازمانهای یادگیرنده
یادگیری را به گونه مختلف تعریف کرده اند، اما در تمامی این تعاریف تغییر رفتار به عنوان اساسی ترین رکن قلمداد گردیده است. یادگیری فرایندی است که در آن رفتارها و پندارهای افراد تغییر می یابد و به گونه های دیگر عمل می کنند. بدین ترتیب فرایند یادگیری هنگامی تحقق می یابد که تغییری در رفتارها و عملکرد افراد مشاهده شود.
گاهی مستقیما قابل مشاهده اند و گاهی به طور غیر مستقیم احساس می شوند از این رو تغییر در ادراکات، نحوه تفکر و به خاطر سپردن و تشخیص افراد هم در دایره آثار یادگیری قرار می گیرد.
سازمان یادگیرنده نیز در فراگیری از همین تعریف تبعیت می کند، بدین معنی که چنین سازمانی در طول زمان تغییر می کند و عملکرد هایش متحول می شوند. سازمان یادگیرنده سازمانی است که عملکردهایش پس از طریق آگاه کردن بهتر، بهبود می یابد و اصلاح می شود و از طریق فرایند ارتباط دامنه رفتارهای بالقوه اش را تغییر می دهد و تأثیر می بخشد.  سازمان ها زمانی یادگیرنده و دانش آفرین شمرده می شوند که بتوانند استنباطاتی را از تاریخ و تجربیات خود را بخاطر بیاورند و آنها را به صورت کاربردی راهنمای رفتارهایشان قرار دهند
یادگیری سازمانی فرایند یافتن خطاها و اشتباهات و رفع و اصلاح آنهاست. یادگیری سازمانی از طریق مشترک و همذهنی، الگوهای ذهنی و دانش، ایجاد می شود و بر تجربه و آگاهیهای گذشته و رویدادهای پیشین استوار است. همان گونه که از این تعاریف استنباط می شود یادگیری سازمانی فرایندی است که با کسب دانش و بهبود عملکرد در طرق مختلف رخ می دهد. به طور کلی می توان سازمان یادگیرنده را سازمانی دانست که در ایجاد، کسب، انتقال دانش مهارت داشته و تغییر و اصلاح رفتارهایش به کمک آگاهیهای جدید مکتسبه عمل کند. در این تعریف از سازمان یادگیرنده، ایجاد و خلق و نوآوری و خلاق بودن رکن اساسی را تشکیل می دهد. اما آفرینندگی و کسب دانش به تنهایی برای آنکه سازمانی یادگیرنده شود، کافی نیستَ، بلکه سازمان باید بتواند آن دانش را در رفتارها و عملکردهایش بکار گیرد و بهبود و اصلاح فعالیتهایی که به کمک آنها میسر سازد. به عنوان مثال امروزه در اغلب دانشکده های مدیریت مغرب زمین مدیریت کیفیت جامع تدریس و روشهای مختلف آن به عنوان دانش و آگاهی در سازمان آنها موجود است، اما دانشکده هایی که از آن در فعالیتهایشان نام می برند، معدود و انگشت شمارند. سازمانهای مشاوره ای روشهای مختلف مدیریت نوین و سازماندهی جدید را به خود عرضه می کنند و این بدان معناست که آنها از این شیوه ها آگاهند، ولی سازمانهای خود آنها عموما از تشکیلاتی قدیمی استفاده می کنند.
سازمانهای موفق و کامیاب امروز، سازمانهایی هستند که دانش جدید را خلق یا کسب کرده و آن را به طرق و شیوه های کاربردی برای بهبود فعالیتهایشان تبدیل نموده اند. آنها از شیوه های نو و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردشان بهره گرفته و از این رو می توانند برای ما سرمشق و الگو باشند.
ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده
شاید با توصیف ویژگیها و خصوصیات سازمانهای یادگیرنده بتوان شمه کاملتری از این نوع سازمانها بدست داد و آنها را بهتر شناخت. سازمان یادگیرنده سازمانی است که به عنوان یک کل و مجموعه هماهنگ یاد می گیرد و پیش می رود. او خود راه را می یابد و جلو می رود، از تجربه ها همچون انسانی خردمند پند می آموزد و مسیر خود را تصحیح می کند. کسی او را کنترل نمی کند و مهارش را به این سو و آن سو نمی کشاند، سازمان یادگیرنده خود کنترل و خود فراگیرنده است و مسیر خویش را می یابد و به سوی هدف پیش می رود.
سازمان یادگیرنده درد و عشق آموختن دارد - سازمان یادگیرنده نیاز به آموختن را احساس می کند و در پی یادگیری است. سازمان یادگیرنده همچون انسانی است که به علت نیاز شوق آموختن دارد. سازمان اگر احساس کند که برای بقا، برای ادامه حیات و برای رشد در یک محیط مشحون از رقابت و تلاش باید بیاموزد، مسلما به دنبال یادگیری روانه خواهد شد و اگر چنین نیازی را احساس نکند انگیزه ای برای آموختن نخواهد داشت. سازمانی که حیاتش وابسته به بودجه ای است که به طور ثابت دریافت می کند، سازمانی که رقابتی را احساس نمی کند، سازمانی در قبال مسئولیتی که بر عهده دارد از نظر عملکردها مورد سوال قرار نمی گیرد، سازمانی که ارزیابی نمی شود و از حمایتی غیر منطقی برخوردار است نیازی به یاد گرفتن نخواهد داشت و در پی آموختن نخواهد رفت. بنابراین برای آنکه سازمانهایی یادگیرنده داشته باشیم باید آنها را در محیطی رقابت آمیز رشد دهیم و با دادن استقلال عمل به آنها محیطی فراهم آوریم تا موسسات خود را بیابند و خود اتکا شوند. سازمانها باید دائما تحت ارزیابی باشند و عملکردهایشان وارسی شود، در قبال مسئولیتی که بر عهده دارند مستمراً مورد پرسش قرار گیرند و هیچ سازمانی بیهوده حمایت نشود. در چنین فضایی سازمان درصدد یادگیری برخواهد آمد و برای حفظ خود می آموزد و آموخته هایش را بکار می گیرد، این سازمان در آموختن خودانگیز خواهد بود و عشق آموختن در آن درونی خواهد شد.
سازمان یادگیرنده با مشکلات مأنوس و خوگیر نمی شود - سازمان یادگیرنده حساس و هشیار است. به محض آنکه مشکلی را حس کرد در پی رفع آن بر می آید و برای هر مسئله ای راه چاره ای جستجو می کند. به دنبال راه حلهای نو تکاپو می کند و مشکلات را به عنوان تقدیر محتوم تلقی نمی کند و نمی پذیرد. برخی از سازمانها چنان با مشکل مأنوس و مألوف می شوند که بتدریج آن را طبیعی می پندارند و از احساس مشکلات قاصر و ناتوان می گردند. سازمانی با این خصوصیت هیچگاه یادگیرنده نخواهد شد و آرام آرام بدون آنکه احساس کند به سراشیبی سقوط و نزول خواهد افتاد. سازمان یادگیرنده باید ساز و کارهای هشداردهنده را در خود تقویت کند به طوری که قادر باشد مشکلایت را که به طور بطی و تدریجی به درون سازمان رخنه می کنند شناسایی کند و با آنها به مقابله برخیزد. سازمان یادگیرنده باید مشکلات را دریابد و بتواند آنها را ریشه یابی و تحلیل کند. نشانه های مشکل که مکانیسمهای هشداردهنده آنها را حس می کنند در حکم عوارض و رویه های مشکل می باشند در حالی که سازمان برای حل آنها نیاز به شناخت ریشه ها و اصل مشکلات دارد. از این رو سازمان یادگیرنده باید بتوانند احساس و سپس ادراک نماید، بدین معنی که عوارض را دریابد و ریشه ها و علت العلل آنها را شناسایی کند. گاهی وقتها احساس مشکلات لازم است مدیران خود را به جای مشتریانشان قرار دهند یا از دریچه چشم کارکنانشان به سازمان نگاه کنند باید سازمان را از نزدیک تجربه کنند و ضعفها و قوتهای آن را واقع بینانه دریابند.
سازمان یادگیرنده کارکنانی یادگیرنده و خلاق دارد – سازمان از طریق کارکنان و اعضایش تحقق می یابد. اگرچه یادگیری افراد برای یادگیری سازمانی کافی نیست، اما شرط لازم سازمان یادگیرنده کارکنان و یادگیرنده است. در سازمانهای یادگیرنده باید افراد به توانمندیهای خود واقف شوند و آنها را توسعه و بهبود بخشند و خود را غنی و غنی تر سازند. در همه انسانها نیروهای خلاقه شگفت آوری نهفته است که اگر بتوانیم آنها را بشناسیم سازمان از این نیروها بهره بسیاری خواهد برد. هر گاه انسانی تواناییها و استعدادهایش را شناخت و به رشد و توسعه همت گماشت به طور دائم فرا می گیرد و خلاق و آفریننده میگردد. از چنین انسانهایی است که سازمان یادگیرنده ایجاد می شود و سازمان رشد یافته و خلاق فراتر از انسان دانش آموخته و ماهر است. چنین فردی واکنشی عمل نمی کند، بلکه فعال و آفریننده و صرفا منفعل از محیط و پاسخگو به شرایط نیست بلکه محیط می سازد و آن را در جهت هدفهای خود تغییر می دهد و سازگاری با محیط، محیط را با خود سازگار می کند. زمانی که چنین انسانهایی در سازمان پرورش یافتند و چهره سازی آنان شکل یافت، گام مهمی در یادگیری سازمانی برداشته شده است. انسانهای یادگیرنده خلاق روح سازمان و انسانهای خلاق محیط متحول را می شناسند و از تغییرات مستمر آن به نفع اهداف خود بهره می گیرند. یادگیری در این میان انتقال اطلاعات و گردآوری داده ها نیست، بلکه توسعه تواناییها و آموختن مولد و پویاست.
انسانهای خلاق و فراگیرنده در یک فرایند دائمی یادگیری زندگی می کنند، آنها می آموزند و تجربه می کنند و با دانستن ارضا می شوند. برای آنان یادگیری و آگاه شدن هدف مقدسی محسوب می شود و نفس یاد گرفتن بر ایشان لازم است. انسانهای خلاق می آموزند که چگونه تغییرات و تحولات را بپذیرند و از آنها بهره برداری کنند. مقاومت در برابر دانش زیبنده انسانهای نوآور و خلاق نیست. هر پدیده نو انسان فراگیرنده را به اندیشه وامی دارد و او از هر حادثه ای تجربه می آموزد. خلاصه آنها تلاشها در سازمان یادگیرنده در جهت توسعه و رشد کارکنان و پروش انسانهای خلاق و فراگیرنده است. رشد اعضای سازمان تعالی سازمان و نیل به اهداف آن را بهمراه دارد و بدون اعضای شایسته، سازمان پیشتاز بوجود نخواهد آمد.
سازمان یادگیرنده از الگوی ذهنی پوینده ای برخوردار است - سازمان یادگیرنده باید به ساز و کار آشنا باشد تا الگوهای ذهنی خود را نسبت به مسائل شناسایی کند و آنها را دائما مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد. شکست سازمانها عدم سازگاری الگوی ذهنی آنها با واقعیات محیطی است. الگوی ذهنی سازمان نحوه نگرش و تحقق سازمان را نشان می دهد. این الگو چگونگی برخورد سازمان با مسائل پیرامونی خود را مشخص می سازد و توفیق سازمان را در آینده رقم می زند. ممکن است الگوی ذهنی سازمانی نسبت به مشتریانش «عدم اعتماد» باشد یا الگوی ذهنی سازمان دیگری «اعتماد و اطمینان به مشتریان» باشد. هر یک از این دو الگوی ذهنی رفتارهای خاص بوجود می آورند و هر یک از این دو سازمان عملکردهای خاصی را از خود بروز می دهند. الگوهای ذهنی می توانند موجب پیشرفت و رشد سازمان باشند و همچنین قادرند سازمان را به ورطه نیستی بکشانند. الگوهای ذهنی عوامل قدرتمند و نافذی در رفتارها و عملکرد سازمان می باشند و با تغییر این الگوها عملکردها نیز دستخوش تغییر و دگرگونی می شوند. یک پدیده واحد و یک اتفاق یکسان از سوی دو سازمان با دو الگوی ذهنی متفاوت، به طور مختلف درک می شود و واکنش های متفاوتی را ایجاد می کند.
سازمانها برای رشد و ترقی در دنیای متحول و دگرگون شونده امروز نیازمند شناخت، ارزیابی و تعدیل و تکمیل الگوهای ذهنی خود هستند. برای نمونه، کارخانه های اتومبیل سازی در برخی از کشورها با این الگوی ذهنی که مشتریان خواهان اتومبیلهای شیک و بزرگ هستند، شروع به کار نمودند و در کار خود موفق هم بودند اما از آنجایی که این الگوی ذهنی نمی توانست دائماً پاسخگوی محیط باشد با تغییر الگوی مصرف مشتریان کارخانه های مذکور بازار خود را از دست دادند در همین ایام کارخانه های خودروسازی با الگوی ذهنی متفاوت که کم مصرف بودن، ارزان بودن و کوچک بودن خودروها را اولویت مشتریان قلمداد می کردند بازار را بخود اختصاص دادند.
برای آنکه سازمانها موفق باشند، لازم است الگوهای ذهنی واقع بینانه ای داشته باشند، آنها را با اطلاعات بروز درآورند و بکوشند تا پویایی و انعطاف آنها همواره حفظ گردد. برای سازمان هیچ چیز خطرناکتر از الگوی ذهنی خشک و غیر قابل انعطافی نیست که دنیای پیرامون خود را از یاد برده باشد. نکته دیگر در مورد الگوهای ذهنی، هماهنگی آنها با آینده ها و در نظر داشتن وقایع و اتفاقاتی است که امکان وقوعشان در آینده متصور است.
برای سازمانها این خطر وجود دارد که با گذشت زمان بتدریج شیفته الگوی ذهنی خود شوند و در تغییر و تکامل آن قدمی برندارند و آخرالامر نیز با الگوهای نامناسب به نابودی کشیده شوند. در یکی از شرکتهای بزرگ نفتی برای برنامه ریزی گروهی ستادی تشکیل می شود، این ستاد از شیوه برنامه ریزی سناریوها برای کار خود استفاده می کند، اما این سناریوها برای مدیران ارشد شرکت عملی تشخیص داده نمی شود و از آنها استقبال نمی کنند. ستاد برنامه ریزی که رشد و پیشرفت آینده شرکت را در گروه تغییر ذهنیتهای سنتی مدیران می داند، از مدیران می خواهد شرایطی را که در آینده برای ادامه کار موفق آنها لازم است توصیف کنند. نکته جالب آن است که مدیران به بیان شرایطی می پردازند که با توجه به شرایط آینده برای ستاد برنامه ریزی به مثابه افسانه های کودکان است. آنها چنان به الگوهای ذهنی سنتی خود دلبسته بودند که واقعیات را نمی دیدند و یا نمی خواستند ببینند. آنها تصور می کردند که تجارت نفت در آینده نیز همانند گذشته خواهد بود و این الگوی ذهنی خطا در صورتی که برنامه ها را شکل می داد مسلما به نتایج مثبتی  منجر نمی شد. ستاد برنامه ریزی کار تغییر الگوی ذهنی مدیران را به کمک جلسات بحث و گفتگو و با بیان شرایط آینده آغاز کرد. در این جلسات به مدیران گفته می شد که باید خود را برای آینده ای آماده کنند که در آن تغییر و بی ثباتی قیمتها امری اجتناب ناپذیر است، آینده ای که در آن نرخ رشد پایین خواهد بود و کمبود عرضه امری طبیعی است. البته مدیران به راحتی از الگوهای ذهنی قبلی خود دست نمی کشیدند، ولی ستاد برنامه ریزی موفق شد الگوهای جدید ذهنی را مطرح کند و به همین دلیل موجبات موفقیت شرکت را بین سایر رقبا فراهم ساخت.
سازمان یادگیرنده تجربه و علم را بکار می گیرد - سازمان یادگیرنده از تجربه های خود پند می گیرد، اما صرفا بر تجربه ها متکی نیست. تاکید بیش از حد بر تجربه های گذشته از سر ساده اندیشی و زودباوری است و سازمان فعال سازمانی است که علم را بر تجربه مقدم می دارد و از آمیختن این دو با هم بیشترین نتیجه را می گیرد. منابع و امکانات سازمان پردازش و محدودند، هیچگاه مصلحت نیست با تجربه و خطا سازمان یاد بگیرد، این یادگیری بسیار پرهزینه است و کارکرد سازمان را مبهم می سازد. اگر تصمیم گیریها در سازمان صرفا بر اساس تجربه و خطا صورت پذیرد، ممکن است سازمان رو به نابودی کشانده شود. سازمان باید به کمک دانش و تخصص افراد خود گزینه های موفق در آینده را برآورد کند و با تجربه ها و زمینه های گذشته به تصمیمی بخردانه دست یازد. استفاده از دانش در تصمیم گیریهای سازمانی به سازمان دقت و هزینه های کمتر ارزانی می دارد و بکارگیری تجربه ها، تصمیمات متخذه را واقع بینانه و هماهنگ با محیطهای سازمان می سازد. دانش و علم روزنه هایی به آینده می گشاید و تجربه ها پندهای گذشته را برای سازمان مرور می کنند و با این دو تصمیم های لازم اتخاذ شود.
سازمان یادگیرنده علت مشکلات را در خود جستجو می کند- اغلب انسانها تمایل به آن دارند و ناکامی و شکستهای خود را به عوامل خارجی و غیر قابل کنترل نسبت دهند و موفقیتها را حاصل تلاش و عملکرد خود نشان دهند که این گرایش موجب می شود تا انسان علل مشکلات را در خارج از خود جستجو کند و خود را بری از هرگونه کاستی و ضعف فردی بداند و هیچگاه ارزیابی درستی از تواناییها و ضعفهای خود نخواهد داشت و مالاً انسان موفقی نخواهد بود. سازمان یادگیرنده دچار این مشکل می شوند، بدین ترتیب که مسائل و مشکلات را به عوامل غیر قابل کنترل و خارج از سازمان نسبت می دهند و در هر مشکلی سازمان را از قصور و سستی تبرئه می کنند. این گونه برخوردها موجب می شود هیچگاه علل مشکلات در سازمان و عملکردهای آن جستجو نشود و تحلیل درستی از مسائل و ضعفهای سازمان بعمل نیاید. سازمان یادگیرنده  در زمان بروز هر مشکلی به بررسی نقش خود در ایجاد و حل آن مشکل بپردازد و بدون جهت گیری تعصب آلود مشکل را مشخص کند. چنین سازمانی به ضعفهای خود پی خواهد برد و درصدد رفع آنها برخواهد آمد. اگر سازمان نقصها و کاستیهای خود را نپذیرد هیچگاه یادگیرنده نخواهد شد. سازمان یادگیرنده  باید کمبودها را شناسایی کند و برای رفع و جبران آنها مجهز شود و آماده شدن همان یادگیری و آموختن است در حالی که اگر سازمان مشکلات را به عوامل خارجی از خود منتسب نکند مشکلی نمی بیند تا به رفع آن بپردازد و انگیزه و رغبتی به آموختن پیدا نمی کند. سازمانی که ضعف خود را در پیش رو می بیند مسائل اقتصادی را به بی ثباتی بازار نسبت می دهد، سازمانی که ناتوانی خود در برآورد درست شرایط تکنولوژیک می بیند به ضعف خارق العاده صنعت مربوط می سازد و سازمانی که به  بی خبری خویش از ارزشها و هنجارهای اجتماعی را به دگرگونی اوضاع منتسب می سازد، هیچگاه یادگیرنده نخواهد شد، زیرا هیچگاه نقصی در خود نمی بیند که به رفع آن همت گمارد.
سازمان یادگیرنده یادگیری گروهی را تسهیل و ترغیب می کند - سازمان یادگیرنده با استفاده از مباحثه و مناظره یادگیری گروهی را ترویج و در سازمان استمرار می بخشد. باید به گروههای سازمانی تفهیم شود که تلاشهای آنان به عنوان یک گروه بیش از جمع مساعی تک تک آنهاست. گروههای هماهنگ و منسجم می توانند یاد بگیرند و یادگیری آنان نیرویی شگفت آور برای رشد و پیشرفت سازمان ارزانی می دارد. گروهها برای یادگیری جدی مباحثه و گفتگو داشته باشند، بحث و گفتگو موجب می شود تا افراد گروهها از برداشت دیگران نسبت به اندیشه های خود آگاه شوند. بحث و گفتگو زبان مشترکی را میان اعضای گروه ایجاد می کند و از تفاوتها و افتراقهای بین آنان می کاهد. بحث و گفتگو تجربه ها و دانش افراد را به یکدیگر انتقال می دهد و مجموعه ای از تجربه و دانش ایجاد می کند و روابط میان اعضا را استحکام و توازن می بخشد. برای آنکه مباحثه ثمربخش گردد، باید اعضا پیشفرمهای خود را به کنار نهند و با ذهنی باز به مباحثه بنشینند. این بدان معنی نیست که از نظریات خود چشم بپوشند، بلکه باید از نگرشهای خود آگاه باشند و بتوانند مدتی آنها را به حالت تعلیق درآورند. در چنین حالتی لازم نیست اعضا نسبت به نظریات خود حساسیت نشان دهند و از آنها دفاع کند، بلکه در محیطی آرام نظریات سیلان پیدا می کند و آزادانه رد و بدل می شوند. نکته دیگر در ثمربخش شدن مباحثه نحوه نگرش افراد به یکدیگر است. در گروهی که به بحث می نشینند اعضا باید یکدیگر را همتا و همکار بپندارند و رابطه زیردست و زبردست به کنار گذشته شود. ما با همکاران و دوستان خود خیلی راحت تر از زیردستان و فرادستانمان ارتباط برقرار می سازیم و بحث می کنیم. به همچنین اگر اعضای گروه یکدیگر را دوست و همکار ببینند مسلما مباحثه ای آزادتر و پربارتر بین آنان جریان پیدا خواهد کرد. اگرچه این مسئله ساده به نظر می آید اما در عمل بسیار مشکل است زیرا افراد خود را در سطوح مختلفی احساس می کنند و این نابرابری در سطوح موجب اختلال در بحث می گردد. حرمت بیش از حد به نظریات بالادست و ترس از او موجب می شود زیردست به بحث واقعی نپردازد و سلطه بالادست بر زیردست سبب می شود تا ارتباطی آزاد بین آنان برقرار نگردد. سرانجام برای موثر بودن مباحثه باید فردی جلسه بحث را هدایت کند و اجازه ندهد اعضا از موضوع و زمینه اصلی خارج شوند. افراد عموما علاقه مندند راجع به چیزهایی که می دانند بحث کنند و این نکته مثبتی است. اما اگرآنچه آنها مایلند درباره آن سخن بگویند خارج از هدف جلسه باشد، هماهنگ کننده باید افراد را به سوی هدف و موضوع اصلی بحث هدایت کند. هماهنگ کننده بحث باید از توقف بحث نیز جلوگیری کند و نگذارد بحثها بدون نتیجه خاتمه یابد. هماهنگ کننده می باید افراد را به گفتگو و ارائه نظر ترغیب کند و نگذارد جلسه تحت تسلط یک نفر درآید و ضایعه گروه اندیشی بروز کند. البته پس از آنکه جلسات بحث تداوم یافت و اعضای گروه به فرایند مباحثه آشنا شدند نقش هماهنگ کننده کمرنگ می شود و گاهی جلسات بدون وی هم قابل برگزاری خواهد بود.
رکن دیگر یادگیری گروهی مناظره است. مناظره جزء لازم و مکمل مباحثه می باشد. در مناظره نظریات متفاوت بیان می شود و هر کسی از نظر خود در مقابل نظر مخالف دفاع می کند. بر خلاف مباحثه که کوشش می شد تا نظریات مطرح شده و به اعضای گروه انتقال یابد در مناظره سعی می شود تا نظریات ارزیابی شده و به تصمیمی منجر شود. در مناظره هدف اصلی جمع آوری دانش و اطلاعات نسیت، بلکه نقادی و صرافی نظریات و ارزیابی آنها به منظور دستیابی به نظر برتر است.
یک گروه یادگیرنده باید از مباحثه و مناظره اعضای خود با هم بهره گیرد و یادگیری گروهی را از این طریق عملی و میسر سازد. این کار باید منظما و به طور دائم انجام گیرد تا درکی عمیقتر از مسائل سازمان حاصل شود و گروههایی آگاه و نقاد پرورش پیدا کنند، گروههایی که می توانند سازمان یادگیرنده را بسازند. نکته مهم در مناظره ایجاد این فضا در جلسات است که هدف مناظره پیروزی یک طرف و شکست طرف دیگر نیست، زیرا اگر این چنین حالتی بر گروه چیره شود، نتایج مورد نظر به هیچ رو حاصل نخواهد شد. باید هدف جلسات مناظره رسیدن به تفاهم در مورد یک گزینه برتر باشد نه گزینه ای که مربوط به یک فرد است. باید شرایطی فراهم آید که در این جلسات افراد با نظریاتشان ارزیابی نشوند، بلکه نظرات جدا از یک تفاوت مورد ارزیابی قرار گیرد. نقش هدایت کننده جلسات برای تحقق این هدف در جلسات مناظره بسیار حساس و مهم است.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سازمانهای کامیاب امروز سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین