نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره آئین بودا و زندگى نامه او

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره آئین بودا و زندگى نامه او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

بسعه تعالی

آئین بودا و زندگى نامه او

بیوگرافى و شرح حال

بودا؟ نام اصلى او سیدرتا است ، مردى از خاندان کاشاتریا از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه بنارس به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، برهمنان ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا که فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاکم بر سرنوشت رعایا باشد، نه اینکه راهب و تارک دنیا گردد. وقتى کودک متولد شد، براى او شرایط زندگى ویژه اى تدارک دید تا با پیشگوئى راهبان بستیزد و سرنوشت بودا را عوض ‍ کند. براى وصول به این مطلوب کلیه روابط او را محدود ساخت تا هیچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تارکان دنیا نداشته باشد. این وضع تا 16 سالگى سیدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى یکنواخت در کاخ خسته شد، لذا روزى از پیرمرد قصه گویش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولین برخورد سیدرتا در این گردش با پیرمردى قد خمیده با موهاى سفید و حالى پریشان است . و این چهره تازه و جدیدى است که سیدرتا در وراى دیوارهاى قصر مى دید. این کیست ؟ قصه گویش مى گوید: این مرد مانند من و تو جوانى داشته و اکنون چنین پیر و فرتوت شده است .سیدرتاتوضیح بیشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: این مرحله اى است که همه باید به آن برسند، من نیز در آینده چنین پیر خواهم شد. سیدرتا مى گوید: این پیرى و کهولت در من هم پدیدار خواهد شد؟ قصه گویش پاسخ مى دهد: آرى در شما نیز پدید خواهد آمد. مى گوید: حتما باید پیر شوم ؟ قصه مى گوید: حتما پیر خواهى شد. بودا حالتش ‍ دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به کاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود و در فکر فرو رفته بود، در اندیشه پیرى هیولاى وحشتناکى که در آینده در انتظار او است . این کابوس زندگى بودا را دچار بحران کرد. بودا چند روز بعد نیز به سیاحت رفت . این بار بودا مردى بیمار و از پا افتاده را دید که با مرگ دست و پنجه نرم مى کرد. از قصه گو پرسید: این کیست ؟ قصه گو مى گوید: این مرد بیمار و ناتوان است . بودا مى پرسد: بیمارى چیست ؟ جواب مى شنود که : بیمارى نوعى گرفتارى و تحول جسمى است که در آدمیان پدید مى آید و سلامتى را سلب مى کند. بودا مى پرسد: آیا ممکن است این بیمارى در من راه یابد؟ قصه گو پاسخ مى دهد: آرى به سراغ تو نیز خواهد آمد. بودا مى پرسد: آیا من نیز چنین زار و نزار خواهم شد؟ قصه گو مى گوید: آرى تو نیز چنین خواهى شد. سیدرتا مى گوید: مرا به خانه بازگردانید، امروز گردش مرا بس است . دوران خلوت و انزواى بودا آغاز شد. وى به پیرى بیمارى و عواقب آن مى اندیشید. بار دیگر بودا راهى سیاحت مى شود و این بار مرده اى را مى بیند و دوباره سئوالات او آغاز مى شود: این کیست و چیست ؟ چرا مرده ؟ آیا من نیز خواهم مرد؟ از سرنوشت او مى پرسد، جواب مى شنود که در آن جهان دیگر کسى را ندارد، و کسى او را نمى شناسد، و... بودا برخود مى لرزد، مى ترسد و به کاخ باز مى گردد. دوران امساک بودا شروع مى شود، از همه کس و همه چیز جدا مى شود، سخت در اندیشه پیرى بیمارى و مرگ فرو رفته است . بار دیگر به سیاحت مى رود و این بار فرد فقیر ژنده پوشى را مى بیند که در عالم خلسه فرو رفته ، با سرى تراشیده و حالتى متغیر، همچون کوه استوار و محکمم که گوئى با تمام مظاهر مادى دنیا در حال جنگ است و در آستانه پیروزى بر دنیا و مافیها قرار دارد. سئوالات بودا آغاز مى شود: این کیست ؟ چرا چنین کرده ؟ با مردم قهر است ؟ با زندگى چى ؟ و جواب مى شنود که او مردى راهب است ، مرتاض است ، ریاضت مى کشد. و سئوالات بودا: مرتاض ؟ ریاضت ؟ آرى ریاضت یعنى مبارزه با غرایز و بریدن از جاذبه هاى مادى و دنیوى و پیوستن به دنیائى دیگر... سخنان قصه گوى بودا در او اثر عمیقى مى کند. تقاضا مى کند که وى را به نزد مرتاض ببرد تا از سخنان او درسى بیاموزد. در این دیدار، زندگى آرام و بى دغدغه راهب تاءثیر شگرفى بر بودا گذاشت و میسر زندگى او را به طور کلى دگرگون کرد و سرانجام از او شخصیت و آئینى ساخت که امروز در چند کشور بزرگ جهان پیروان فراوانى دارد.بودا در کاپیلاواستودر جنوب نپال درسال 560 یا 563 ق .م متولد شد. نام قبیله و خاندان او گوتما بود، لذا وى را ملقب به سکیا مونسى یعنى داناى قبیله ساکیا کردند. و چون بعدا به ارشاد وهدایت مردم جامعه خویش پرداخت ، او را بودا یعنى نور و درخشان گفته اند. این نام ولقب تا به امروز در میان جوامع بشرى به رسمیت شناخته شده و تعالیم او نیز به همین عنوان بودائیسم بودائى نامیده مى شود. پدر بودا یکى از پادشاهان یک ایالت هند بود. در قلمرو سلطنت او، افکار برهمنى و فلسفه هاى مختلف هندى حضور داشت . محور این آراء و افکار فلسفى همان گونه که در مباحث گذشته آمد، بر تزکیه و نجات انسان درتلقى هندى آن استوار بود. و آنگونه که گذشت ، پدر هراسان از سرنوشت فرزند چنا ن تدابیرى اندیشید و مراقبت هائى معمول داشت . اما دیدیم که بودا از کاخ مجلل پاى به بیرون نهاد و دگرگون شد. محققان تاریخ ادیان برآنند که دو حادثه مهم در کاخ زندگى بودا او را متحول نمود. این دو حادثه به لحاظ محتوى همان برخوردهاىخارج از کاخ را در بردارد. حادثه نخست بیمارى یک رقاصه است که توجه بودا را به خود جلب کرد، رقاصه اى که مبتلا به بیمارى سل بود و سرنوشت دردناک خود و خواهرش را که او نیز از بیمارى سل در گذشته بود، براى بودا باز گفته بود. حادثه دوم وصیت این رقاصه درحال مرگ به بودا است که از فقر و پیرى مادرش براى او گفته بود. پیش گوئى برهمنان درباره سیدرتا والدین او را نگران ساخته بود. طرح ازدواج بودا تلاشى براى رهائى از خلوت گزینى او است . اما بودا دیگر متعلق به این دنیا نیست و ازدواج نتوانست او را از تفکر و اندیشه باز دارد و خلاء وجودى او را پر کند. سیدرتا همچنان درخلوت خویش ، غرق در دناى دیگرى است . مشاهدات بودا (پیرى بیمارى فقر، مرگ ،ریاضت و...) سخت او را به خود مشغول کرده است . او از مرتاض آموخته بود که باید رنج را رها کرد و بى بى رنجى رسید؛ به بى رنگى ، به بى نیازى و... مرتاض به اینها رسیده بود و بودا در اندیشه شدن ، رسیدن و رهائى ازرنج . اینکه بودا فرزندى دارد. و در شب تصمیم و سرنوشت به اتاق همسر و فرزندش مى رود، مادر و فرزند خوابیده بودند، بودا آن دو را از خواب بیدار نمى کند و با آنان وداع مى کند. از تاریکى شب استفاده کرد و راهى جنگل شد .اندکى بعد اسبش را نیز رها مى کند تا یادگار اشرافیت را با خود نداشته باشد. در انبوه جنگل گم مى شود، مى رود و مى رود تا به پنج برهمن کهنسال مى رسد. به جمع آنان مى پیوندد. ریاضت بودا آغاز شد. او در این راه آنچنان کوشید که در آستانه نیروانا قرار گرفت . تا آنجا متعالى شد که بر همه پارسایان روزگار خویش پیشى جست . او دیگر سیدرتا کاشاتریا و... نیست، بوداست که تارک تمام لذات مادى و تجملات دنیوى است . بودا از شهرت رنج مى برد و بار دیگر از جامعه فاصله مى گیرد. در کنار درختى منزل مى کند و تصمیمى مى گیرد در زیر همین درخت بماند تا بمیرد. این درخت بو بود. بودهى از ریشه بیدار شدن و آگاه شدن ، روشن شدن ، اشراق وعرفان است . بودا سالها در کنار درخت بومى ماند تا پیروز مى شود،نجات مى یابد و به حقیقت مى رسد. آنگاه لباس بودائى بر تن مى کند. گویند نام اواز همین درخت بودهى گرفته شده است .در پاى همین درخت به نیرواناحقیقت مطلق رسید. از زیر همین درخت به زادگاهش برگشت ، ژنده پوش ، برهنه پا، درویش وار و در هیبت یک مرتاض. ابتدا مردم زادگاهش را دعوت مى کند، برخى از مردم دعوت او را پذیرفتند و برخى دیگر زندگى مادى را ترجیح دادند. بودا در سال 483 ق .م . در سن هشتاد سالگى درگذشت . آخرین کلام وى خطاب به راهبان این بود: هر چه مرکب است ، دستخوش تباهى و فنا است . پیروان اولیه بودا، نخستین معبد بودائى سانگهارا بنا کردند و دعوت خود را درشمال هند آغاز نمودند .

افسانه هاى بودا؛

گویند روزى که بودا در زیر درخت بو به تفکر و خلسه فرو رفته بود، بازرگانى با قافله و کالاى تجارى خود از آنجا عبور مى کردد. بازرگان را نظر به بودا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره آئین بودا و زندگى نامه او

تجقیق درباره در جهانى که زندگى مى

اختصاصی از نیک فایل تجقیق درباره در جهانى که زندگى مى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

در جهانى که زندگى مى‌کنیم پر است از قوانین مهم و بعضى وقت ها عجیب . اگر این قوانین را بشناسیم مى‌توانیم بهتر زندگى کنیم و به دیگران هم یاد دهیم . مهم این است که این قوانین را به خاطر بسپارید .

 

* قانون انگیزه :

 

هرچه مى‌گویید یا انجام مى‌دهید از ، تمایلات درونى و خواسته هاى شما سرچشمه مى‌گیرد . پس براى رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزى اصولى به هدف رسید .

 

* قانون انتظار :

 

اگر با اعتماد به نفس ، انتظار وقوع چیزى را در جهان پیرامونتان داشته باشید آن چیز به وقوع مى‌پیوندد . شما همیشه هماهنگ با انتظارا‌تتان عمل مى‌کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگى برخورد اطرافیا‌نتان تأ‌ثیر مى‌گذارد .

* قانون تمرکز :

 

هر چیزى را که روى آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زندگى واقعى ، شکل گرفته و گسترش پیدا مى‌کند . بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایى متمرکز کنید که واقعاً طا‌لب آن هستید .

* قانون عادت :

 

حداقل 95 درصد از کارهایى که انجام مى‌دهیم از روى عادت است . پس مى‌توانیم عادت هایى را که موفقیتمان را تضمین مى‌کنند در خود پرورش دهیم ؛ و تا هنگامى که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادى انجام نشود ، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم .

 

* قانون انتخاب :

 

زندگى ما مجموع انتخاب هاى ما تا این لحظه است . چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم ، کنترل کامل زندگى و تمامى آن چه برایمان اتفاق مى‌افتد در دست خودمان است .

* قانون کنترل :

 

سلامتى ، شادى و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار ، اعمال و شرایط پیرامونمان به وجود مى‌آید .

 

* قانون تفکر مثبت :

 

براى رسیدن به موفقیت و شادى ، تفکر مثبت امرى ضرورى است . شیوه تفکر شما نشان دهنده‌ى ارزش ها ، اعتقادات و انتظارات شما‌ست .

* قانون تغییر :

 

تغییر ، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانى آن .

 

* قانون مسئولیت :

 

هرکه و هر کجا که هستید ، به خاطر آن است که خودتان این طور خواسته اید . مسئولیت کامل آن ‌چه که هستید ، آن چه که به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده‌ى خود شماست .

* قانون پاداش :

 

عالم در نظم کامل به سر مى‌برد و ما پاداش کامل اعمالمان را مى‌گیریم . همیشه از همان دست که مى‌دهیم از همان دست مى‌گیریم . اگر از عالم بیشتر دریافت مى‌کنید به این دلیل است که بیشتر مى‌بخشید .

قانون خدمت :

 

پاداش هایى که در زندگى مى‌گیرید ، با میزان خدمت شما به دیگران رابطه‌ى مستقیم دارد . هرچه بیشتر براى بهبود زندگى و سعادت دیگران کار کنید و توانایى هاى خود را افزایش دهید ، در عرصه هاى مختلف زندگى خود بیشتر پیشرفت مى‌کنید .

 

بدان که :

 

• علاقه داشتن به کارى که انجام مى‌دهیم ،‌ فراوانى و ثروت را به همراه مى‌آورد .

• از نفرت دورى کنید تا روح و جانتا‌ن ارتقاء یابد .

• فقط یک روز به جاى زندگى بر اساس قانون ، واقعاً اخلاقى عمل کنید .

• بگذارید چنین باورى در شما به وجود آید که شما داراى روح الهى هستید .

• اگر بر اصول و قوانین حاکم بر کیهان شک کنید ، نیروهاى طبیعى از شما حمایت نمى‌کنند .

• رمز توان‌گرى و ثروت را درون خودتان بیابید ، در خارج از وجودتان آن را نخواهید یافت .

• جریان زندگى را دنبال کنید و بگذارید نیروى کیهانى به حل مشکلات بپردازد .


دانلود با لینک مستقیم


تجقیق درباره در جهانى که زندگى مى

مقاله درباره آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون


مقاله درباره آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون

 لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 تعداد صفحات:6

 

فیلیپ جانسون (Philip Johnson) معمار برجستهٔ آمریکایی بود.

فیلیپ جانسون ، معمار، مورخ معماری، موزه‌دار، گردآورنده آثار هنری و یکی از شخصیتهای برجسته معماری و طراحی قرن بیستم، 25 ژانویه، سال جاری در سن 98 سالگی در خانه معروف شیشه‌ای خویش، درگذشت.

فیلیپ جانسون، معمار نوآوری که آسمانخراشهای شیشه‌ای را رواج داد و بعدها با طرحهای جسورانه و نوستالژیک پست‌مدرن قالبهای پیشین خویش را در هم شکست، طی 50 سال، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های معماری و طراحی آمریکا بوده است، بطوریکه بسیاری از ساختمانهای آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم بر اساس اصول معماری بنیان نهاده شده توسط او، ساخته شده‌اند.

آخرین ساختمان فیلیپ جانسون، بعد از مرگش، ساخته می‌شود

اخیرا کلنگ آخرین ساختمان طراحی شده توسط فیلیپ جانسون، بعد از مرگش، در منهتن به زمین زده شد؛ این بنای 12 طبقه که بسیار از خلوص طرح مشهور خانه شیشه‌ای جانسون الهام گرفته، بار دیگر تلفیقی خالص از شیشه و فولاد را ارائه می‌دهد. تفاوت عمده ساختاری بین این دو بنا، شهری شدن بنای جدید با قابلیت پاسخگویی به نیازهای مرتبط با قرار گیری در بستری شهری است. خانه شیشه‌ای اولیه که در سال 1946 ساخته شد، یک تک¬اتاق با دیوارهای تماماً شیشه¬ای در میان یک فضای کاملا طبیعی بود. خانه شیشه‌ای هم اکنون به عنوان یک میراث تاریخی نگهداری می‌شود.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون

مقالة: آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون

اختصاصی از نیک فایل مقالة: آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقالة: آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون


مقالة: آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 7

 

فهرست:

زندگینامة جانسون

پلانهایی از کارهای جانسون

آخرین ساختمان فیلیپ جانسون، بعد از مرگش، ساخته می‌شود

 

فیلیپ جانسون (Philip Johnson) معمار برجستهٔ آمریکایی بود.

فیلیپ جانسون ، معمار، مورخ معماری، موزه‌دار، گردآورنده آثار هنری و یکی از شخصیتهای برجسته معماری و طراحی قرن بیستم، 25 ژانویه، سال جاری در سن 98 سالگی در خانه معروف شیشه‌ای خویش، درگذشت.

فیلیپ جانسون، معمار نوآوری که آسمانخراشهای شیشه‌ای را رواج داد و بعدها با طرحهای جسورانه و نوستالژیک پست‌مدرن قالبهای پیشین خویش را در هم شکست، طی 50 سال، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های معماری و طراحی آمریکا بوده است، بطوریکه بسیاری از ساختمانهای آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم بر اساس اصول معماری بنیان نهاده شده توسط او، ساخته شده‌اند.

آخرین ساختمان فیلیپ جانسون، بعد از مرگش، ساخته می‌شود

اخیرا کلنگ آخرین ساختمان طراحی شده توسط فیلیپ جانسون، بعد از مرگش، در منهتن به زمین زده شد؛ این بنای 12 طبقه که بسیار از خلوص طرح مشهور خانه شیشه‌ای جانسون الهام گرفته، بار دیگر تلفیقی خالص از شیشه و فولاد را ارائه می‌دهد. تفاوت عمده ساختاری بین این دو بنا، شهری شدن بنای جدید با قابلیت پاسخگویی به نیازهای مرتبط با قرار گیری در بستری شهری است. خانه شیشه‌ای اولیه که در سال 1946 ساخته شد، یک تک¬اتاق با دیوارهای تماماً شیشه¬ای در میان یک فضای کاملا طبیعی بود. خانه شیشه‌ای هم اکنون به عنوان یک میراث تاریخی نگهداری می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


مقالة: آشنایی با سبک معماری و زندگى نامه فیلیپ جانسون

مقاله در مورد آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص.

اختصاصی از نیک فایل مقاله در مورد آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباه آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص.
با فرمت word
قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات : 15
فرمت : doc


بسعه تعالی


آئین بودا و زندگى نامه او

بیوگرافى و شرح حال

بودا؟ نام اصلى او سیدرتا است ، مردى از خاندان کاشاتریا از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه بنارس به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، برهمنان ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا که فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاکم بر سرنوشت رعایا باشد، نه اینکه راهب و تارک دنیا گردد. وقتى کودک متولد شد، براى او شرایط زندگى ویژه اى تدارک دید تا با پیشگوئى راهبان بستیزد و سرنوشت بودا را عوض ‍ کند. براى وصول به این مطلوب کلیه روابط او را محدود ساخت تا هیچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تارکان دنیا نداشته باشد. این وضع تا 16 سالگى سیدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى یکنواخت در کاخ خسته شد، لذا روزى از پیرمرد قصه گویش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولین برخورد سیدرتا در این گردش با پیرمردى قد خمیده با موهاى سفید و حالى پریشان است . و این چهره تازه و جدیدى است که سیدرتا در وراى دیوارهاى قصر مى دید. این کیست ؟ قصه گویش مى گوید: این مرد مانند من و تو جوانى داشته و اکنون چنین پیر و فرتوت شده است .سیدرتاتوضیح بیشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: این مرحله اى است که همه باید به آن برسند، من نیز در آینده چنین پیر خواهم شد. سیدرتا مى گوید: این پیرى و کهولت در من هم پدیدار خواهد شد؟ قصه گویش پاسخ مى دهد: آرى در شما نیز پدید خواهد آمد. مى گوید: حتما باید پیر شوم ؟ قصه مى گوید: حتما پیر خواهى شد. بودا حالتش ‍ دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به کاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود و در فکر فرو رفته بود، در اندیشه پیرى هیولاى وحشتناکى که در آینده در انتظار او است . این کابوس زندگى بودا را دچار بحران کرد. بودا چند روز بعد نیز به سیاحت رفت . این بار بودا مردى بیمار و از پا افتاده را دید که با مرگ دست و پنجه نرم مى کرد. از قصه گو پرسید: این کیست ؟ قصه گو مى گوید: این مرد بیمار و ناتوان است . بودا مى پرسد: بیمارى چیست ؟ جواب مى شنود که : بیمارى نوعى گرفتارى و تحول جسمى است که در آدمیان پدید مى آید و سلامتى را سلب مى کند. بودا مى پرسد: آیا ممکن است این بیمارى در من راه یابد؟ قصه گو پاسخ مى دهد: آرى به سراغ تو نیز خواهد آمد. بودا مى پرسد: آیا من نیز چنین زار و نزار خواهم شد؟ قصه گو مى گوید: آرى تو نیز چنین خواهى شد. سیدرتا مى گوید: مرا به خانه بازگردانید، امروز گردش مرا بس است . دوران خلوت و انزواى بودا آغاز شد. وى به پیرى بیمارى و عواقب آن مى اندیشید. بار دیگر بودا راهى سیاحت مى شود و این بار مرده اى را مى بیند و دوباره سئوالات او آغاز مى شود: این کیست و چیست ؟ چرا مرده ؟ آیا من نیز خواهم مرد؟ از سرنوشت او مى پرسد، جواب مى شنود که در آن جهان دیگر کسى را ندارد، و کسى او را نمى شناسد، و... بودا برخود مى لرزد، مى ترسد و به کاخ باز مى گردد. دوران امساک بودا شروع مى شود، از همه کس و همه چیز جدا مى شود، سخت در اندیشه پیرى بیمارى و مرگ فرو رفته است . بار دیگر به سیاحت مى رود و این بار فرد فقیر ژنده پوشى را مى بیند که در عالم خلسه فرو رفته ، با سرى تراشیده و حالتى متغیر، همچون کوه استوار و محکمم که گوئى با تمام مظاهر مادى دنیا در حال جنگ است و در آستانه پیروزى بر دنیا و مافیها قرار دارد. سئوالات بودا آغاز مى شود: این کیست ؟ چرا چنین کرده ؟ با مردم قهر است ؟ با زندگى چى ؟ و جواب مى شنود که او مردى راهب است ، مرتاض است ، ریاضت مى کشد. و سئوالات بودا: مرتاض ؟ ریاضت ؟ آرى ریاضت یعنى مبارزه با غرایز و بریدن از جاذبه هاى مادى و دنیوى و پیوستن به دنیائى دیگر... سخنان image

لینک دانلود آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص. پایین


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص.