نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مقایسه اختلالات رفتاری ، سبکهای دلبستگی و پیشرفت

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله مقایسه اختلالات رفتاری ، سبکهای دلبستگی و پیشرفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقایسه اختلالات رفتاری ، سبکهای دلبستگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان 12-17 ساله ی عادی و ساکن در خوابگاه شبانه روزی شهر سروآبادمقدمه
تاثیر رفتار و طرز فکر والدین در شکل گیری و چگونگی رفتار کودکان از اهمیت اساسی برخوردار است . والدینی که رابطه مطلوب و درستی با فرزندان خویش دارند ، موجب شادمانی ، مسئولیت پذیری و تکامل شخصیتی فرزندان خود می شوند . از سوی دیگر ، والدینی که رفتار مطلوب و درستی با فرزندان خود ندارند باعث بروز انواع مشکلات رفتاری در آنان می شوند .
هر چند رابطه نامطلوب میان والدین و فرزندان ، تاثیرات سوءی برجای می گذارد ، اما اثرات منفی رابطه نامطلوب با مادر بیش از تاثیرات منفی ناشی از وجود این گونه روابط با پدر است . چون کودکان زمان بیشتری را با مادر می گذرانند و در نتیجه تاثیر بیشتری از وی می پذیرند. حتی برخی از روانشناسان معتقدند رفتار اجتماعی کودکان بیشتر متاثر از رفتاری است که از مادر خود مشاهده کرده اند بنابراین توجه به شیوه های پرورش کودک از سوی والدین به ویژه مادر در اثر بخشی بر شخصیت کودک بسیار مهم و حیاتی است.( پیوسته گر ، 1385)
برای آنکه کودک به شکل سالم و هنجار رشد یابد بایستی در حد معقول نیازهای شخصیتی ، روانی ، فیزیکی و اجتماعی او ارضا شود . ناکامی در رفع این نیازها باعث مشکلات رفتاری ، بزهکاری و ناشادی کودک میگردد و شرایط خانوادگی زمینه ساز این ناکامی هاست . از جمله این شرایط : خانواده های از هم پاشیده ، طردشدگی کودک ، سخت گیری و محدودیت شدید ، فقر و کمبودهای شخصی و نبودن معیارهای صحیح اعتقادی و اخلاقی در خانواده و ... را می توان نام برد . در اکثر نظریه های روانشناسی رشد ، چگونگی روابط کودک با اعضای خانواده و مخصوصا مادر یکی از اساسی ترین عامل رشد شخصیت شناخته شده است . اگر در روابط عاطفی مادر و کودک اختلالی بوجود آید ، موجب بهم خوردن امنیت عاطفی در کودک می شود که آثار آنرا در رفتار کودک می توان مشاهده کرد . بنابراین توافق کلی براینست که خانواده در پیدایش اختلالات رفتاری کودک تاثیر مهمی دارد . (رضا زاده ، 1375 )
نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهند اکثر مشکلات رفتاری کودکان در محیط خانه و مدرسه منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی و رفتاری اعضای خانواده بویژه والدین است و در این میان نقش مادر اساسی و تعیین کننده است بطوریکه محرومیت از وجود او اثرات ناگواری از جمله کاهش میزان جنب و جوش ، کاهش واکنش عاطفی ، اعتماد به نفس و ... را به همراه دارد .
نگرشها و رفتارهای والدین همانند محرومیت از والدین سهم نسبتا زیادی در علت شناسی اختلالات رفتاری دارند به همین جهت برخی از صاحب نظران معتقدند کودک مشکل دار عمدتا والدین مشکلی داشته اند . ( ماسن ، 1970 )
نلسون وایزرائل (1984 ) در کتاب ‹‹ اختلالهای رفتاری کودکان ›› در این باره چنین می نویسند:
‹‹ توافق همگانی وجود دارد که خانواده در پیدایش اختلالهای رفتاری کودکان تاثیر مهمی دارد . درباره خانواده های بزهکاران و نیز خانواده های کودکان مبتلا به اختلال رفتار جرمها و بزهکاریهای بسیاری گزارش شده است . به نظر می رسد اختلالات رفتاری کودکان از نظام خانوادگی ناصحیح سرچشمه می گیرد . شماری از متغیرهای مربوط به خانواده در پیدایش رفتار پرخاشگری و ضداجتماعی ، ردیابی شده است ›› . (مارتین 1979 ، جانسون ولوبیتز 1974 نقل از حمیدی ، 1380).
خانواده اولین پایگاه تشکل شخصیتی کودک به حساب می آید . رفتار کودک نشانه هویت خانواده و نحوه تربیت خانواده است . نظامی که بیش از همه برفرد احاطه دارد و رفتارهای او را شکل می دهد ، نظام خانواده است . رفتاری که در رابطه با سایر اعضای خانواده بروز میکند ، منحصر به رفتارهای بهنجار نیست ، بلکه رفتار نابهنجار افراد را هم ، خانواده شکل می دهد . (ثنایی، 1373 ).
طبق تحقیقات انجام شده نحوه تربیتی والدین ، ویژگیهای رفتاری خاص را در کودک بوجود می آورد مثلا والدینی که در تعامل با فرزندان خود ازشیوه فرزند پروری اقتدار منطقی استفاده می کند فرزندانشان مستقل و با هدف بوده و اعتماد به نفس و مسئولیت بیشتری دارند و از نظر روانی سالم اند ( بوری 1991 ،مارتین ومک کوبی 1984 نقل از طیبی ، 1383).
پژوهش حاضر نیز جهت بررسی اختلالات رفتاری و سبکهای دلبستگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خوابگاهی 17 – 12 ساله شهر سروآباد صورت گرفته است تا تاثیر خلاء والدین بالخص عدم حضور مادر در عملکرد آنان را بررسی کند .
ری (1990 ) طی تحقیقی به این نتیجه رسید کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری در خانواده هایی پرورش یافته اند که در آنها انضباط و محبت کم بوده است .
در رابطه با تاثیر محیط خانواده و نحوه تربیت والدین بررفتار کودک سیف نراقی و نادری (1370 ) در کتاب ‹‹ اختلالات رفتاری کودکان و روشهای اصلاح و ترمیم آن ›› می نویسند :
‹‹ اگر جو یا فضای کل خانواده ، هر حرکت و رفتار کودک را علیرغم درست یا نادرست بودن آن پذیرا باشد ، کودک به احتمال زیاد دچار اختلالات رفتاری میگردد ... از طرف دیگر در نقطه مقابل خانواده هایی قرار دارند که هیچگونه رفتار کودک را نمی پذیرند و در حقیقت دائما در حال طرد کودک هستند ، در چنین فضای خانوادگی ، کودک نمی داند چه چیز باعث قبول و تشویق دیگران میشود . به عبارت دیگر کودک در انجام هرکاری دچار بلاتکلیفی و تشویق است . افراط و تفریط در میزان توجه و مراقبت نسبت به اعمال و رفتار کودک می تواند موجبات اختلالات رفتاری باشد ... داشتن انتظارات و توقعات نامتناسب با رشد و توان جسمی ، ذهنی ، عاطفی ، اخلاقی و اجتماعی کودکان و یا نداشتن هیچگونه توقعی از آنان در هنگامیکه باید توقع داشت ، سبب اختلالات رفتاری آنان میگردد ›› (سالاری ، 1373).
بیان مساله
اختلالات رفتاری روزمره ، اختلالات شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان و خانواده هایشان مشکلات بسیاری ایجاد می کنند و با نرخهای بالایی از معضلات روابط اجتماعی همراه بوده و نسبت به کودکان بدون اختلال ، با شکستهای تحصیلی بیشتر مواجه می شوند و در نوجوانی و بلوغ در خطر آشفتگیهای رفتاری و اجتماعی هستند ( کشکولی ، 1379 ) . پیامدها و عوارض مشکلات رفتاری در زندگی فردی و اجتماعی کودک و حتی برای اطرافیان و اجتماعی که وی در آن قرار دارد ، معضلات بازدارنده بسیاری ایجاد نموده و به عبارتی تمامی جنبه های زندگی فردی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد این امر با توجه به شیوع نسبتا بالای مشکلات رفتاری نیازمند توجهای ویژه است .( عیسی زاده ، 1386 )
کودکانی که دچار پریشانی های عاطفی و اختلالات رفتاری هستند در دوست یابی کمتر موفق اند در واقع بارزترین مشکل آنها ناتوانی در ایجاد روابط عاطفی رضایت بخش و نزدیک با سایر افراد است آنها تنها دوستانی که قادر به پیداکردنشان هستند دوستان خیالی اند . کودکان دیگر به سوی این کودکان جلب نمی شوند وبزرگترها نیز از اینکه این قبیل کودکان دور و برشان هستند خوششان نمی آیند . از آنجا که برقراری روابط نزدیک عاطفی بر اساس واکنش های متقابل اجتماعی بوجود می آید طبیعی است مردم علاقه خود را به کسی که عکس العمل مطلوبی نداشته باشد از دست می دهند علت اینکه تعداد زیادی از کودکان آشفته از طرف دیگران مطرودند این نیست که آنها از دوستی فراری اند بلکه به خاطر این است که آنها رفتاری خصمانه و پرخاشگرانه دارند . این کودکان بدزبان ، مخرب ، غیر قابل پیش بینی ، غیر مسئول ، دعواگر ، موذی ، حسود و بی اعتنا هستند و خلاصه صفت مثبتی که بتوانند دیگران را به سوی آنها جلب کند درآنان وجود ندارد این نکته قابل فهم است که افراد هنگام مواجه شدن با کودک آشفته متقابلا رفتاری مشابه از خود نشان می دهند پس تعجبی ندارد که این قیبل کودکان دائما با هم دعوا و نزاع می کنند ( جوادیان ، 1373 ).
کنش متقابل و رابطه ی عاطفی میان میان مادر و نوزاد به روابط اجتماعی کودک در آینده شکل داده و نحوه برخورد مادر با کودک در چگونگی اجتماعی شدن و کسب مهارتهای اجتماعی فرزند تاثیر به سزا دارد . در واقع دلبستگی بین مادر و کودک شالوده ی اجتماعی شدن کودک را در سالهای بعدی پی ریزی می کند . این پیوند در رشد کودک امری جدی ، گسترده و فوق العاده است .
به نظر می رسد الگوی دلبستگی اولیه با تحول مهارتهای اجتماعی سالهای بعد در کودک ارتباط دارد . پژوهش رفتار اجتماعی آن دسته از کودکان مهد کودک که روابط عاطفی آنها در = ماهگی ارزیابی شده بود بررسی گردید ، کودکانیکه قبلا ‹‹ دلبسته ایمن ›› ارزیابی شده بودند ، حالا نقش رهبری اجتماعی داشتند . این کودکان در فعالیتها پیش قدم بودند ، فعالانه در آنها شرکت می کنند و مورد توجه کودکان دیگر بودند . معلما نشان آنها را خوگردان و مشتاق یادگیری می شناختند . بر عکس کودکانی که دلبسته ی ناایمن شناخته شده بودند ، از لحاظ اجتماعی گوشه گیر و نسبت به شرکت در فعالیتها دچار تردید بودند ، از نظر معلمان ، این کودکان کنجکاوی کمتری درباره چیزهای نو نشان می دادند و در پیگیری هدفهای خود چندان استوار نبودند . این تفاوتها ارتباطی با هوش کودکان نداشت ( واترز ،ویپمن ،اسروف 1997 ، نقل از طیبی ، 1383).
کودکی که به مادر دلبستگی مطمئنی پیدا کرده ، بیشتر به دنبال حفظ رابطه ی عاطفی با والدین و نیز جلب اعتماد آنان از طریق پذیرش رفتارهای مطلوب اجتماعی است . روانشناسان در بیشتر سالهای قرن حاضر به رابطه کودکان با کسانی که مراقبت از آنان را به عهده دارند تاکید کرده اند و این کنش های متقابل را اساس عمده ی رشد عاطفی و شناختی می دانند ( بالبی 1969 ) .
اینزورث و همکارانش ( 1978 ) معتقدند که همه کودکان بهنجار احساس دلبستگی پیدا می کنند و دلبستگی شالوده ی رشد عاطفی و اجتماعی سالم در دوران بزرگسالی را پی ریزی می کند برای مثال انتظار می رود کودکانی که دلبستگی شدید به مادرانشان دارند ، در آینده مشکلاتی ایجاد می کند ( ماسن و همکاران ترجمه ی یاسایی ، 1375 ) .
بررسیها در مجموع نشان می دهند ، کودکانیکه قبل از ورود به دومین سال زندگی ، دلبسته ایمن هستند آمادگی بیشتری برای روبروشدن با تجارب و روابط جدید دارند .
پژوهشهای مختلف در ایران نیز به نتایج مشابه دست یافته اند . در یک بررسی کیفیت دلبستگی و رابطه آن با تحول مهارتهای اجتماعی در کودکان پیش دبستانی شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفت . نتایج به دست آمده نشان می دهد که رابطه معنی داری بین دلبستگی و مهارتهای اجتماعی وجود دارد به این معنی که هرگونه تغییری در دلبستگی کودک – مادر بر روی رفتار کودک در تعامل با همسالان تاثیر خواهد گذاشت ( دهقان ، 1376 ) .
در یک پژوهش رابطه دلبستگی به والدین با شیوه های مقابله با تنیدگی در دختران سوم راهنمایی مورد مطالعه قرار گرفت ، نتایج پژوهش نشان می دهد رابطه ی معنی داری بین دلبستگی به والدین با مقابله ی ‹‹ متمرکز بر مساله ›› ( دانشیان 1378 ) .
سن جدایی روزانه از مادر با تحول دلبستگی رابطه دارد . در یک پژوهش رابطه جدایی های موقت روزانه و نشانه های مرضی ، با شکل گیری دلبستگی و بروز مشکلات رفتاری – اجتماعی در کودکان پیش دبستانی مطالعه شد نتایج این پژوهش نشان می دهد کودکان که در سنین اولیه ی کودکی به طور روزانه ا زمادر جدا هستند ، نسبت به کودکانیکه در سنین بالاتر از مادر جدا می شوند ، بیشتر در معرض خطر دلبستگی نا ایمن قرار دارند ( خانجانی ، 1379 ) .
هم چنین مشخص شده است ، چنانکه کودک در سه سال اول در محیطی ( مانند مهد کودک) به سر برد که در آن مادری پاسخ دهنده و حساس حضور دایم نداشته باشد و کودک ا زمراقبت مداوم و پایدار محروم بوده و نتواند پیوند قوی و طولانی مدت ، با یک چهره ی دلبستگی خاص ایجاد نماید ، مستعد آسیب های روان شناختی می گردد ( خانجانی ، 1379 ) .
جمع بندی نظریه ها و یافته های حاصل از پژوهش هایی که در زمینه دلبستگی و تاثیری که در بلند مدت روی مهارتهای لازم در زندگی اجتماعی انسانها می گذارد گویای اهمیت موضوع است و این سوال را برمی انگیزد که آیا میان کیفیت دلبستگی و اختلالات رفتاری دانش آموزان خوابگاهی و دانش آموزان غیر خوابگاهی تفاوت وجود دارد ؟ آیا بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خوابگاهی و دانش آموزان غیر خوابگاهی تفاوت وجو دارد ؟
اهمیت و ضرورت پژوهش :
پژوهش حاضر از دو جنبه نظری و عملی حائز اهمیت است .
الف ) جنبه نظری
1 ) در زمینه دلبستگی تحقیقات زیادی انجام شده است بنابراین نتایج پژوهش حاضر می تواند اطلاعاتی در مورد کیفیت دلبستگی و اهمیت آنان در تحول مهارتهای اجتماعی و سازگاری فراهم آورد .
2 ) نتایج این تحقیق می تواند به بررسی نقش عوامل فرهنگی بر نظریه دلبستگی بیافزاید .
ب ) جنبه کاربردی
1 ) شکل گیری دلبستگی امن ، تحول مهارتهای اجتماعی و سازگاری را در فرآیند تحول کلی آنان تحت تاثیر قرار می دهد . این مهم همواره باید مد نظر والدین قرار گیرد تا با فراگیری شیوه ی صحیح فرزند پروری شرایط لازم را برای کودکان خود فراهم آورند .
2 ) محیط های آموزشی خانواده تاثیر کیفیت دلبستگی و اهمیت مهارتهای سازگاری در ایفای نقش افراد در یک زندگی موفق را یادآور شده و آموزش های لازم را ارایه دهند .
3 ) مشاوران و روان درمان گران که به کار تشخیص ، درمان و راهنمایی اشخاص می پردازند در کار بر روی اختلالهایی که در اثر ناکارآمدی سازگاری شکل گرفته اند به ریشه های آن توجه کرده و راهکارهای لازم را ارایه می دهند .
اهداف پژوهش :
هدف کلی پژوهش : بررسی رابطه اختلالهای رفتاری، سبکهای دلبستگی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان غیرخوابگاهی ( عادی ) و دانش آموزان خوابگاهی 17 – 12 سال شهر سروآباد و نیز مقایسه این دو گروه می باشد .
اهداف جزئی :
1 – مقایسه شدت اختلالهای رفتاری دانش آموزان غیر خوابگاهی با دانش آموزان خوابگاهی 17 – 12 سال .
2 ) مقایسه سبکهای دلبستگی دانش آموزان غیر خوابگاهی با دانش آموزان خوابگاهی 17 – 12 سال شهر سرو آباد است .
3 ) مقایسه میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان غیر خوابگاهی با دانش آموزان خوابگاهی 17 – 12 سال شهر سرو آباد است . رابطه سبکهای دلبستگی با اختلالهای رفتاری و پیشرفت تحصیلی در دو گروه دانش آموزان
فرضیه های پژوهشی :
1 ) شدت اختلالات رفتاری دانش آموزان غیر خوابگاهی کمتر از دانش آموزان خوابگاهی است .
2 ) سبکهای دلبستگی دانش اموزان خوابگاهی با دانش اموزان غیر خوابگاهی متفاوت است .
3 ) میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خوابگاهی کمتر از دانش آموزان غیر خوابگاهی است .
4 ) بین اختلالهای رفتاری و سبکهای دلبستگی رابطه وجود دارد .
سوال پژوهش کدامیک از اختلالات رفتاری و سبک های دلبستگی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان خوابگاهی و غیر خوابگاهی است .
تعاربف نظری و عملیاتی متغیرها :
اختلالات رفتاری
الف) تعریف مفهومی :
اختلال رفتار ، رفتاری است که به نوعی برای والدین ، معلمان ، خواهران و برادران و دیگران قابل قبول نیست مانند قشقرق راه انداختن در کودکان بزرگتر ، مدرسه گریزی ، اعتیاد دارویی و گوشه گیری ( ویلیامز، ترجمه ، به پژوه و همکاران ، 1375 ) .
ب) تعریف عملیاتی : منظور از اختلال رفتاری نمره ای است که آزمودنیها در آزمون SCL90 کسب می کنند .
دلبستگی :
الف ) تعریف مفهومی : رفتار دلبستگی به عنوان هر شکلی از رفتار که نتایج اش دست یابی یا حفظ مجاورت با اشخاص است که برای فرد متمایز و مرجع هستند یا فرد ی که قویتر و داناتر است تعریف شده است ( بالبی 1973 ) سبک ( نوع ) دلبستگی یک الگوی رفتاری خاص است که کیفیت تعامل بین فرد و موضوع دلبستگی اش را نشان می دهد . برپایه طبقه بندی اینروورث وورث درمورد سبک های دلبستگی نوزاد مراقبت کننده هازان وشیور (مین،1987 در میکولینسر و همکاران 1990 ، نقل از مزرعه شاهی ، 1384) .
سبکهای مشابهی را در روابط محبت آمیز بزرگسال پیدا کردند که با تاریخچه ی دلبستگی و الگوهای عمل آنان ارتباط داشت . این سبکها به عنوان 3 سطح از سبک های دلبستگی در این پژوهش مورد نظر قرار گرفته اند .
ب ) تعریف عملیاتی : در این پژوهش کیفیت دلبستگی کودک – مادر بر اساس پاسخگویی نوجوانان به سوالات آزمون دلبستگی تعیین می گردد که سوالات آزمون 3 سبک دلبستگی به شرح زیر را مورد سوال قرار می دهد .
1 ) دلبستگی ایمنی بخش ( دلبستگی نوع اول )
افرادی که دارای این سبک هستند کمتر ا زخطرات می ترسند زیرا در موقعیت های خطر زا خود را تنها احساس نمی کنند ( میکولینسر و همکاران 1990 ) و تمایل به ایجاد ارتباط صمیمانه و مثبت با دیگران دارند و نسبت به افراد دارای سبک های ناایمن حرمت خود بالاتری دارند ( فنی و نوللر نسبت به دنیا و دیگران اعتماد دارند ) ( بالبی 1973 ). بنابراین دلبستگی ایمنی بخش منعکس کننده قوانینی است که به فرد اجازه می دهد اضطراب خود را بشناسد و برای دستیابی به تسلی و حمایت به سوی دیگران برگردد (رازقی ، 1381).
2 ) دلبستگی اجتنابی ( دلبستگی نوع دوم )
افراد اجتناب گرا کسانی هستند که همان ویژگی کودکان اجتناب گرا را دارند آنها از ایجاد روابط صمیمانه با دیگران اجتناب می کنند و در مقیاس های روابط عاشقانه نمرات کمتری را بدست می آورند ( فنی و نوللر 1990 ) این افراد در مصاحبه های دلبستگی بزرگسال با اتخاذ راهبردهای نظیر تاکید بر خود پیروی و خود اتکایی اهمیت رابطه با موضوع دلبستگی را انکار می کنند و سعی می کنند فاصله خود را از موضوع دلبستگی حفظ کنند و از بروز هیجانات منفی خود ممانعت و نوعی خود اتکایی وسواسی دارند ( میکولینسر و همکاران 1990 ) . این سبک دلبستگی منعکس کننده قواعدی است که شناختن آن اضطراب و جستجوی حمایت را محدود می کند (رازقی ، 1381).

 


3 ) دلبستگی اضطرابی – دو سوگرا ( دلبستگی نوع سوم )
افراد دارای این سبک شبیه کودکان دو سوگرا هستند و در روابط عاطفی شان با دیگران انحصار طلب و وابسته اند و دایم نگران طرد شدن و رها شدن از سوی دیگرانند و توسط وابستگی شدید به دیگری سعی در کاهش اضطراب جدایی خود دارند .
این افراد نسبت به عواطف منفی شان در رابطه با تجارب دلبستگی کودکان هشیارند و در نتیجه از احساس درماندگی و اضطرابشان نیز آگاهی دارند . ( مین 1985 و میکولینسر و همکاران 1990 ، نقل از مزرعه شاهی ، 1384) .
ب ) تعریف عملیاتی متغیرها : منظور از سبک های دلبستگی در پژوهش حاضر نمره ای است که ازمودنی در آزمون دلبستگی کسب می کند . منظور از سبک دلبستگی ایمنی بخش ( نوع اول ) ، نمره ای است که آزمودنی در سوالات مربوط به عامل = یعنی وابستگی کسب می کند .
منظور از دلبستگی نوع دوم ( اجتنابی ) ، نمره ای است که آزمودنی در سوالات مربوط به عامل = ( احساس نزدیکی ) کسب می کند .
منظور از دلبستگی نوع سوم ( اضطرابی – دو سو گرا ) ، نمره ای است که آزمودنی در سوالات مربوط به عامل = ( اضطراب ) کسب می کند .
پیشرفت تحصیلی
این اصطلاح غالبا به معنای محدود موفقیت در موضوع های درسی به کار می رود ، درحالی که معنای گسترده تری را در بر می گیرد . از این رو گزارش هارگریوز چهارمعنا برای برای پیشرفت ارایه کرده است : پیشرفت در آزمون های کتبی ، پیشرفت در مهارتهای علمی ،پیشرفت در مهارتهای شخصی و اجتماعی و پیشرفت در انگیزش و تعهد ( ویلیامز ،ترجمه ، به پژوه و همکاران ، 1375 ) .
تعریف عملیاتی : منظور از پیشرفت تحصیلی در پژوهش حاضر تفاوت میانگین های معدل دانش آموزان در سال تحصیلی گذشته می باشد .
دانش آموزان خوابگاهی : منظور از دانش آموزان خوابگاهی در پژوهش حاضر دانش آموزان دختر 17 – 12 شهر سروآباد است که در حال حاضر در خوابگاههای شهر سروآباد به سر می برند .
دانش اموزان غیر خوابگاهی : آن دسته از دانش آموزان دختر 17 – 12 سال شهر سروآباد است که در حال حاضر در مدارس آن شهر مشغول به تحصیل بوده و تحت سرپرستی والدین زندگی می کنند .

 

فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش

 

 

 


مقدمه
کودکی که به دنیا می آید ممکن است عالیترین و کامل ترین امکانات رشد را دارا باشد . وی ممکن است آمادگی داشته باشد و ظرفیت آن را که به شایستگی ترین وجهی پرورده شود و برترین کمالات دست یابد . کافی است عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیط مناسب در اختیارش قرار گیرد تا ببالد و نشو ونما یابد و جایگاه ارجمند خویش را در این دنیا بیابد . اما زندگی خانوادگی و محیط بهداشتی و آموزشی و اجتماعی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دست یابی به چنین مقصودی را دشوار و گاه امکان ناپذیر می سازد . محدودیتهای محیط زندگی گروهی از کودکان چنان زیاد است که بقای آنان نیز مسیر میشود . بزرگی ارقام فقر و بیماری و مرگ در کشورهای جهان سوم لرزه بر اندام آدم می اندازد و مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان نیز که نتیجه ممکن فقر و بیماری و جهل و بد رفتاری ونابسامانی های خانوادگی و کاستیهای آموزشی و اجتماعی و فرهنگی است شدیدا مانع رشد و بالندگی و وصول آن به کمالاتی است که در خلقتشان مقدر شده است . ( منشی طوسی ، 1371 )
سال 2001 به عنوان سال بهداشت روانی اختصاص یافته است و در این سال تمام ملل جهان وظیفه دارند که سطح بهداشت روان خود ، خانواده و جامعه شان را ارتقاء دهند و با افزایش دانش بهداشت و زدودن برچسب های مخرب زمینه های این رشد را فراهم آورند. ( شاه محمدی ، 1379 )
اکنون که دوران سرنوشت ساز سازندگی و بازسازی همه جانبه کشور با شتابی فزاینده آغاز گردیده است ، زمان آن فرا رسیده است که برنامه توسعه و تامین تندرستی کودکان و ارتقاء سطح بهداشت خانواده و مدارس به عنوان بخش مهمی از سیاستهای ارتقاء بهداشت کشور و اساسی ترین حرکت در راستای تامین سلامتی نسل آینده ساز و تحقق بخش توسعه اجتماعی و اقتصادی آتیه کشور ، جایگاه و هویت واقعی خود را بازیابد . بدون تردید کاهش منابع ، امکانات و اعتبارات مالی ؛ کمبود نیروی انسانی آموزش دیده ، رشد افزون جمعیت و بحران زیست که جملگی تهدیدی جدی برای سلامتی نسل آینده است موانع و مشکلات متعددی را در مسیر تحقق اهداف فوق الذکر ایجاد خواهد کرد . حل این مشکلات راهی جز مشارکت همه جانبه نهادهای اجتماعی به ویژه خانواده را باقی نمی گذارد .اما باید توجه داشت که مشارکت مردم بدون دادن آگاهی و اطلاعات به آنان تحقق نمی یابد .
راه مشارکت همه ، آگاهی همه است ( پالاهنگ، 1377 ).
گر چه پیشینه توجه به نیازها و مشکلات روانی کودکان به عنوان قشر خاص و دارای ویژگی های منحصر به فرد خود و نه به عنوان بزرگسالانی کوچک اندام به پیش از چند دهه نمی رسد ، لیکن در همین مدت کوششهای بسیاری در جهت شناخت ، تبیین و طبقه بندی و ارائه روشهای درمانی برای اختلالات دوران کودکی و نوجوانی به عمل آمده است . طبقه بندی اختلالات کودکان این سوال را مطرح می کند که ‹‹ چند نوع اختلال وجود دارد ›› ؟
سوال اساسی در همه گیر شناسی این است که چه تعداد از کودکان در جمعیت کلی دچار این اختلالات هستند؟ همه گیر شناسی با تشخیص علل یا عوامل همراه با انتشار اختلالات در جمعیت نیز سرو کار دارد اختلالات رفتاری طیفی وسیعی از مشکلات کودکی را از رفتارهای پرخاشگرانه و تکانشی تا رفتارهای افسرده گونه و گوشه گیری در بر می گیرد . کودکان با اختلالات رفتاری بنابر ماهیت رفتارهایشان احتیاجات روانی ، تربیتی و آموزشی متفاوتی از سایر کودکان دارند . لذا برای آموزش ، تربیت و ترمیم رفتارهای آنان لازم است چگونگی طبقه بندی این اختلالات با توجه به انواع و دشواریهای رفتاری آنان تعیین شود (عیسی زاده ، 1386).
درباره چگونگی طبقه بندی اختلالات رفتاری ، اختلاف نظرها و بحثهای گوناگون و فراوانی وجود دارد اشکالات طبقه بندی اختلالات رفتاری بنابر علل زیر می باشد :
1 – علل متفاوتی می توانند زیربنای مشکلات رفتاری مشابهی باشد و درمقابل انواع متفاوت مشکلات رفتاری می تواند از علل مشابهی حاصل آمده باشد .
2 – فراوانی و تنوع رفتارهای ناسازگارانه بسیار گسترده است .
3 – چگونگی شروع این گونه رفتارها و کیفیت رشد و پیشرفت آنان متفاوت است .
4 – میزان و درجه رشد آنان مختلف است .
5 – چگونگی پاسخ دهی این گونه رفتارها با روشهای درمانی گوناگون متفاوت می باشد . (سیف نراقی و نادری ، 1380 )
آمارهای اپیدمیواوژیک نشان داده اند که تقریبا 14 تا 20 درصد همه کودکان از بدو تولد تا 18 سالگی انواعی از اختلالات روانی را داشته و حدود 3 تا 5 درصد این گروه دارای اختلالات شدید روانی می باشند این کودکان مشکلات مهمی در سازگاری به همراه نارسایی خانوادگی – تحصیلی و روابط اجتماعی زندگی دارند ، در هر صورت کمتر از 5/1 درصد کودکان نیاز به درمان دارند . با کمال تاسف و تعجب باید بگوییم که در کشور ما به مسائل گوناگون و پیچیده کودکان به طور جدی پرداخته نشده است . این در حالی است که اختلالات عاطفی – رفتاری ، به ویژه وضعیت نامتعادل و تحول زندگی خانوادگی و اجتماعی دریکی دو دهه اخیر کشور ما بیش از هر زمان دیگری گریبانگیر گروههای وسیعی از کودکان شده است (عیسی زاده ، 1386).
نابسامانی های خانوادگی ، کمبودهای آموزشی ، پرورشی و بهداشتی ، جابه جا شدن گروههای اجتماعی و فشارهای ناشی از آن ، رشد نامعقول جمعیت ، مهاجرتهای بی رویه و آوارگی ، فقر و اعتیاد گسترده دل آزردگی و افسردگی و پرخاشجویی و شکوه گراییهای حاصل از غیبت و فقدان سرپرست در بسیاری از خانواده ها و همچنین ناآگاهی های دیرپای والدین کودکان برای مقابله علمی عاقلانه با فشارهایی که زندگی جدید و ناآشنا و پیچیده کنونی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روانهای حساس و پذیرایی خردسالان وارد می آورد . و بسیاری عوامل مهم دیگر سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان وسعت بی سابقه ای بیابد . ( استارت ، لوریا، 1998 نقل از عیسی زاده ، 1386).
درچنین وضعیتی جا دارد که پژوهشگران و متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی کودک هر چه نیرو و دانش و تجربه در توان و هر چه شور وشوق و دلسوزی در جان دارند به کار گیرند و بر این دشمن مهلک درونی بشورند و کمک کنند تا اختلالهای جانکاه عاطفی را از دلهای آسیب پذیر کودکان معصوم و دوست داشتنی بیرون کنند و رشد شخصیت سالم و متعادل آنان را امکان پذیر سازند .
1 – تعریف اختلال رفتاری
تعریف و تعیین عملکردهای مختل کار آسانی نیست زیرا الگوهای رفتاری دارای انواع نا محدودی هستند و همچنین نامهای مختلفی دارند ، نظیر : اختلال رفتاری ، بدکاری رفتار،مشکلات رفتاری ، مشکلات روانشناختی ، رفتارنابهنجار ، رفتار ناسازگارانه ، اختلالات ، نقائص و آسیب شناسی روانی .
رفتار مشکل غالبا به عنوان رفتار ‹‹ نابهنجار›› در نظر گرفته شده است ، ‹‹ نا ›› به معنای ‹‹ دور›› یا ‹‹ از ›› و ‹‹ هنجار ›› به معنای میانگین یا استاندارد . بنابر این ‹‹ نابهنجار›› به معنای چیزی است که از میزان استاندارد منحرف شده باشد ( نلسون و ایزرائیل ، 2000 ، صفحه 1و2).
از هر نقطه نظری که به مفهوم بهنجاری و نابهنجاری نگریسته شود ، معلوم می گردد که یک مفهوم نسبی است . انحراف از یک هنجار ، ممکن است آنقدر ناچیز باشد که موجب هیچ نگرانی نشود یا ممکن است به اندازه ی زیاد باشد که تردیدی درباره ماهیت نابهنجاری آن باقی نماند . بنابر این مفهوم نابهنجار و بهنجاردو اصطلاح جدائی ناپذیرند و هر یک از آنها را بدون توجه به دیگری نمی توام تعریف کرد ( دادستان ، 1370 ).
در مورد تعریف مشکلات رفتاری ، اتفاق نظر در میان محققین وجود ندارد ، و یک تعریف مشخص و محدود برای آن موجود نمی باشد . اما اغلب تعاریف روی انطباق رفتار با معیارهای اجتماعی تاکید کرده و چنانچه رفتاری با معیارهای اجتماعی تطبیق داشته باشد ، آن رفتار بهنجار تلقی خواهد گردید ؛ کراسنر معتقد است که رفتاری غیر عادی نامیده می شوند که با در نظر گرفتن سه متغیر مداخه گر مطالعه گردند .
الف ) : خود رفتار
ب ) : محتوی اجتماعی آن
ج ) : مشاهده کننده ای که در آن وضعیت با تمام نیرو به مطالعه رفتار پرداخته است .
هیچ رفتاری به خودی خود غیر عادی نمی باشد ، زیرا فردی ممکن است کارهائی از قبیل داشتن توهمات کلامی ، گاز گرفتن ، امتناع از غذا خوردن و .... را انجام دهد . یا این امکان وجود دارد که درموقعیتهای مختلف فردی خشم و عصبانیت نسبت به هر کس را نشان دهد ، لذا با در نظر گرفتن سه عمل یاد شده است که می توان تمایز میان رفتارهای عادی و غیر عادی را مشخص و معین نمود ( راس ، 1974 ، صفحه 149 – 157 نقل از خانجانی ، 1378).
انجمن روانپزشکی امریکا ( 1994 ) یک اختلال را به عنوان سندرم یا الگوی رفتاری تعریف می کند که موجب درماندگی شخص یا افزایش ریسک مرگ ، درد، ناتوانی ،یا از دست دادن آزادی می شود ( نلسون و ایزرائیل ، 2000 ،صفحه 1و2 ).
با توجه به نظرات ارائه شده ، در ارزیابی رفتار بهنجار از نابهنجار ملاکهائی بیان گردیده است که به صورت خلاصه به آنها اشاره می شود :
1 -1 – ملاک آماری: این ملاک بر اساس اصل ریاضی منحنی طبیعی است و در این روش آنچه که اکثریت افراد عمل می کنند طبیعی شمرده می شود و آنچه در دو قطب قرار می گیرد نابهنجار قلمداد می گردد . ‹‹ رفتار نابهنجار رفتاری است که از لحاظ آماری کم بسامد است و یا از هنجار انحراف دارد›› ( هیلگارد ، ترجمه براهنی و دیگران ، 1371 ، جلد 2 ، صفحه 186 )
2 -1 – ملاک هنجار اجتماعی : در این ملاک با توجه به معیارهای ویژه یا هنجارهائی که هر جامعه برای رفتارهای افراد پذیرفته است رفتار نابهنجار باز شناخته می شود . بر اساس این معیار ، ملاکها برا یهر جامعه جنبه اختصاصی پیدا کرده و نابهنجاری از جامعه ای به جامعه ای دیگر و از زمانی به زمان دیگر فرق می کند .
3 -1-ملاک غیر انطباقی بودن رفتار : این ملام بیشتر مد نظر دانشمندان علوم اجتماعی می باشد ، آنها معتقدند به جای آنکه رفتار نابهنجار به وسیله ملاک اجتماعی یا آماری تعیین گردد به وسیله چگونگی تاثیر رفتار در بهزیستی فرد یا گروه مشخص می گردد . بر اساس این ملاک ، رفتاری غیر طبیعی است که ( غیر انطباقی ) باشد یعنی پیامدهای زیانباری برای جامعه و فرد به دنبال داشته باشد .
4 -1 – ملاک پریشانی شخص : این ملاک به احساس فرد بیمار از خود بیشتر تاکید دارد تا بر رفتار وی . به بیان دیگر ‹‹ از زاویه فاعلی یا غیر عینی ، یک حالت ناراحت ، یک رنج روانی مبهم یا مشخص و یا یک حالت دلهره که تا حدی مبین وجود روشن نگری نسبی فرد درباره بیماری خویش است ، بر بیمار مستولی است مشخص می گردد ( دادستان و منصور ، 1363 ، صفحه 16 ) .
5 -1 – ملاک بالینی : این معیار اساس کار تشخیص اختلال روانی بوسیله روانپزشکان که اساس علائم و تشخیصشان بر همین ملاک می باشد را روشن می سازد و بر پایه همین علائم و معیارها فرد سالم را از غیر سالم بازشناسی می کند . ‹‹ اساس این ملاک همانند روش بالینی در مورد بیماریهای ارگانیکی است . روانشناسان بالینی و روانپزشکان نیز متکی بر نشانه های عملی اختلال روانی چون اضطراب ، ترس ، افسردگی و ... می باشد ›› ( نوابی نژاد ، 1372 ، صفحه 30 )

 

2 – اختلال عاطفی
1 -2 – تعریف اختلال عاطفی
اختلال عاطفی طبقه تشخیص گسترده ای در روانپزشکی که تعدادی سندرم های مشترک در یک خصوصیت اساسی یعنی اختلال خلق یا عواطف را تا حدی که به ابعاد افسردگی یا تحریک برسد ، در بر میگیرد . معهذا ، این اصطلاح زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که قرائن ( آشکار) اختلال فیزیکی یا یک بیماری روانی دیگر در کار نباشد . ( پورافکاری ،1374 ، صفحه 35 ) .
طبق تعریف راهنمای تشخیص و آماری اختلالهای روانی روانپزشکی امریکا ( 1994 ) ؛ اختلال عاطفی اصطلاحی است کلی و مربوط می شود به اختلال روانی که در آن آشفتگی اساسی در عواطف و هیجانات فرد موجود می باشد ( مهدی پور ؛ 1379 ).
2 -2 – طبقه بندی مشکلات عاطفی
با پیشرفت و توسعه روانشناسی ، خصوصا روانشناسی کودک و نوجوان ، گام بلندی در راه تشخیص و شناخت نوجوانانی که از نظر عاطفی با مشکلاتی مواجه هستند ، برداشته شده است . در این زمینه روانشناسی بالینی در رفع مشکلات عاطفی و رفتاری افرادی که نابهنجارند ، بسیار موثر افتاده است .
در سال 1908 آلفرد بینه اولین مطالعه علمی خود را در مورد کودکان آغاز کرد . تا قبل از آن هیچگونه مطالعه ای که جنبه عینی و علمی داشته باشد . در شناخت مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان معمول نشده بود . در آن زمان منابع تشخیص مشکلات عاطفی کودکان و نوجوان فقط محدود به استفاده از عوامل زیر می شد :
1 – بررسی نوشته ها و یادداشتهای بزرگسالان که مبین خاطرات ایام کودکیشان بود .
2 – استفاده از پرسشنامه . در این پرسشنامه ها از بزرگسالان می خواستند تا جزئیات رفتار زمان کودکیشان را شرح دهند .
3 – گزارش روزانه از رفتار کودک و بررسی این گزارشها ( مان ، 1972 ، ترجمه ساعتچی ، 1352 )
امروزه طبق تقسیم بندی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی انجمن روانپزشکان امریکا ( DSMIW ، 1994 ) اختلال خلقی ، به اختلال های افسردگی ( افسردگی یک قطبی ) اختلالهای دو قطبی و دو اختلال بر پایه سبب شناسی یعنی ، اختلال خلقی ناشی ا زبیماری جسمانی و اختلال ناشی از مواد تقسیم می شوند ( DSMIW ، 1994 ) .
درطبقه بندی III - DSMIW موارد زیر در اختلالات خلقی گنجانده شده اند :
1 – اختلالات خلقی اساسی ( افسردگی ، افسردگی یک قطبی، مانیک ، پسیکوزمانیک – دپرسی )
a) اختلال دو قطبی – مرکب ، مانیک ، دپرسو . (b) افسردگی اساسی ، دوره واحد ، یا عود کننده.
2 – سایر اختلالات خلقی اختصاصی – اختلال اداوای ، اختلال دیس تایمیک ( افسردگی نوروتیک ، افسردگی ، پسیکونوروتیک )
3 – اختلالات خلقی ناجور- اختلال دو قطبی ، افسردگی ( پورافکاری ، 1374 صفحه 35 ).
طبقه بندی اختلالهای روانی
قدیمی ترین تقسیم بندی مربوط به بقراط و جالینوس بوده است بقراط اختلالات روانی رفتار را به ترشحات بدن نسبت داده و ترشحات بدن را به چهار نوع صفرا ، سودا ، خون و بلغم تقسیم بندی کرده و جالینوس نیز بر همین اساس مزاجها را به اسامی صفرایی ، سودایی ، خونی و بلغمی نام نهاده است . بعدها کرچمر و شلدون ارتباط بین ساختمان بدنی و شخصیتی را پیشنهاد کردند و اختلالات شخصیتی و رفتاری را زائیده خصوصیات جسمانی و بدنی دانسته اند روانکاوان علت و منشاء اختلالات رفتاری و شخصیتی راتجربیات دوران کودکی و عوامل روانی یا سایکوژنیک دانسته اند ( میلانی فر، 1374 ).
اختلالهای کودکی تا چه میزان رواج دارد ؟
با شمارش تعداد کودکان مبتلا به اختلال رفتار ، در هر میزان می توان درجه شیوع را به دست آورد .
درجه شیوع معمولا حکم تعداد یا درصد چنین کودکانی را در جامعه دارد . و انتشار را می توان با شمردن تعداد کودکان تازه مبتلا شده در یک دوره زمانی خاص بدست آورد . ( جعفرپور، 1379 ).
اگر فردی بخواهد از وجود اختلالهای کودکی در جامعه اطلاع حاصل کند ؛ بهتر است از محیطهایی مانند کلینیک ها ، بیمارستانها ، اقامتگاه های مخصوص ، مطبهای خصوصی کودکان مبتلا به اختلال رفتاری و مکانهای مشابه اینها بازدید به عمل اورد . با این حال نوجوانی که به این مکانها آورده می شوند ، شاخص صحیح و قابل اعتماد اختلالهای رفتاری نیستند . در گذشته دیده ایم که معیار قضاوت در مورد وجود اختلال پیچیده است . افزون بر آن غالبا دیده می شود که مواردی وجود داشته است که به دلیل شرم ، ترس از بر چسب خوردن ، یا غفلت گزارش نشده است .
موضوع جدی دیگراین است که میزانهای تشخیص به صورتی ثابت به کار نمی رود .امکان دارد در کلینیکی تخصصی کودکی را بیش از حد پر تحرک تشخیص دهند ، در حالی که در کلینیک دیگر همان کودک را ناتوان از یادگیری بدانند ، بدیهی است که این تشخیصهای متفاوت سبب بروز شک و تردیداختلال رفتار نسبت به اطلاعاتی می شودکه در مورد اختلالهای به خصوصی گردآوری شده است . ( ایزارئل ، 137
هنجارهای اجتماعی فرهنگی
شاید جامع ترین ملاک برای قضات در مورد اختلال رفتار ، نقش هنجارهای اجتماعی و فرهنگی باشد که سالیان قبل توسط انسان شناسی بنام روت بندیک ( 1984 ) به صورتی موثر شرح داده شد ، وی پس از مطالعه وسیعی که در مورد فرهنگهای مختلف به عمل آورد ابراز داشت که هر جامعه ، رفتارهای معینی را انتخاب می کند که مناسب آن ، افراد خود را به گونه ای پرورش می دهند تا طبق آن عمل کنند . افرادی که بر اثر موضع گیریهای قبلی ، خلق و خو یا تجربه های اکتسابی ، این رفتارها را از خود بروز ندهند ، اجتماع آنها را افرادی کج رو و منحرف می شناسد . انحراف این افراد همیشه نسبت به معیارهای اجتماع سنجیده می شود .
در یک محدوده وسیع ، بهنجار بودن بر اساس فرهنگ تعربف می شود . بهنجاری در وحله اول واژه ای است برای آن بخش از رفتار که از نظر اجتماعی در هر فرهنگ پا گرفته است ؛ و نابهنجاری ، واژه ای است که به آن بخش از رفتار که در تمدن بخصوصی کاربرد ندارد ، اطلاق می شود ( جعفرپور ؛ 1379 )
بدون شک فرهنگی که کودک درآن پرورش می یابدتاثیری بر رشد هیجانی ، اجتماعی و رفتاری وی دارد . مطالعات مورد ی در مورد فرهنگهای به سرعت در حال تغییر ؛ دال بر این فرع است ، به طور خلاصه شرایط اجتماعی و فرهنگی و تغییرات آن برجسته ای بر رفتار کودک دارد . مسئولیتهای جدیدی بر عهده نوجوانان گذاشته می شود آشکارا تاثیرات فرهنگی بر رفتار ، مهم و معنی دار شده است ( کافمن ، 1992 ترجمه جوادیان ، 1376).
کودکان و بزرگسالان عادی میلی به گذراندن اوقات خود با چنین کودکانی ندارند مگر آنکه مجبور شوند . قابل فهم است که دیگران نسبت به کسانی که چنین خصوصیتی دارند عکس العمل مشابه نشان دهند شگفت انگیز نیست که این کودکان در جنگ دائمی با همه گرفتار باشند . مشکل از کجا آغاز می شود ؟ آیا آن با رفتاری شروع می شود که دیگران را خشمگین یا بی قرار می کند ؟ یا با یک محیط اجتماعی ناراحت و نامناسب برای کودکان آغاز می گردد که تنها پاسخ معقول به آن کناره گیری یا تهاجم است پاسخ به این سوال ما بر اساس پژوهشهای موجود غیر ممکن است .
بهترین داوری امروزی در این باره آن است که بگوییم این مشکل تنها ناشی از رفتار کودک با محیط نیست مشکل از انجا پدید می آید که تعاملات و مبادلات اجتماعی بین کودک و محیط اجتماعی نامناسب است تعلیم و تربیت ویژه برای این دانش آموزان به جهات مختلف مغشوش و اغتشاش آفرین است . تعداد زیاد و گوناگون نظریه ها در باب علل و بهترین طریق درمان اختلالهای رفتاری ، تقسیم بندی مفید ترین مفاهیم را مشکل می سازد . لذا مطالعه این میدان از تعلیم و تربیت ویژه ، نیاز به تفکر انتقادی و پشتکار بیشتر از حد معمول دارد ( ماهر، 1371 ) .
تفاوتهای مربوط به جنسیت
یکی از فراگیرترین یافته هایی که با توجه به درجه شیوع اختلالهای رفتاری دیده می شود این است که اختلالهای رفتاری پسران از تنوع و گستردگی بیشتری یرخوردار است تا دختران این گستردگی شامل اختلال شدید روانی ، تحرک بیش از حد ، خیس کردن رختخواب ، رفتار ضداجتماعی و مشکل یادگیری است . این اختلاف رامی توان ناشی از چندین عامل دانست : در کل به نظر می رسد که پسرها نسبت به دخترها ا زنظر زیستی آسیب پذیرتر باشند ، از همان دوره جنینی میزان مرگ و میر در پسرها نسبت به دخترها بیشتر است و به نظر می رسد ، بیماریهای جدی ، تغذیه نادرست و فقر در آنان تاثیر بیشتری می گذارد با این وجود اختلافهایی که در پرورش این گروه در اجتماعی وجود دارد ، در مورد اختلافهای مربوط به جنسیت نیز بی تاثیر نیست .
برای مثال تردیدی نیست که پرخاشگری در پسران سهل تر پذیرفته می شود تا در دختران . در هر حال شواهدی موجود است که نشان می دهد در جه شیوع بالاتر اختلالهای رفتاری نزد پسران را می توان ناشی از این دانست که کجرویهای پسران بیشتر شنیده می شود . مادران انتظار دارند که گرفتاریهای پسران از دختران طولانی تر شود . ( منشی طوسی ، 1372 ).
معلمان و والدین نسبت به تحرک بیش از حد ، ناپایداری ، حواس پرتی ، نفاق و از هم گسیختگی پسران تاب تحمل کمتری دارند همین حال ، امکان دارد تحمل بزرگسالان نسبت به کارهای پسران به این دلیل کمتر باشد که اداره کردن پسران ار بدو زندگیشان مشکل تر بوده است از این رو امکان دارد ، ویژگیهای زیست شناسی با پرورشها و انتظارات اجتماعی در هم آمیزند . در نتیجه می توان آنها را نشانگربحرانهای زود گذر رشد دانست . این نتیجه گیری ، زمانی تقویت می شود که می بینیم بسیاری از مسائل دوران کودکی بدون درمان فرو می نشیند . (منشی طوسی ، 1372).
وضعیت روانی کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری
کودکانی که آشفته هیجانی اند به اختلال رفتاری دچارند ، در دوست یابی موفق نیستند در واقع ملموسترین شکل آنها ، ناکامی در ایجاد پیوندهای نزدیک و راضی کننده عاطفی با دیگران است این افراد فقط می توانند دوستان خیالی برای خود پیدا کنند . دیگر کودکان میلی به نزدیک بودن با آنان ندارند و بزرگسالان آنان را جالب توجه نمی یابند ، برخی از این کودکان کناره گیر می باشند کودکان یا بزرگسالان دیگر ممکن است بخواهند به حریم آنان وارد شوند ، ولی تلاشهای آنان معمولا با ترس و عدم علاقه روبرو می شود . در بسیاری از موارد ، این نوع از طرد کامل تا زمانی ادامه می یابد که کسانی که می کوشند دوستی بیابند از پا درافتند . از آنجا که پیوندهای عاطفی حول پاسخهای اجتماعی دو جانبه شکل می گیرد ، مردم معمولا علاقه شان را نسبت به کسی که پاسخگو نیست از دست می دهند بسیاری ا زکودکان دارای اختلال رفتاری ، از دیگران منزوی هستند ، نه بخاطر اینکه از پیشرفتهای دوستانه کنار می کشند ، بلکه به لحاظ آنکه با دشمنی و پرخاشگری با دیگران روبرو می شوند ، آنها بد رفتار ، منحرف ، غیر قابل پیش بینی ، غیر مسئول ، ستیزه جو ، حسود ، لجباز می باشد . ( جوادیان ، 1370 )
مشکلات توانبخشی افراد به اختلالات رفتاری به قرار زیر است :
عدم وجود نیروی متخصص توانبخشی در مدارس ، کمبود امکانات توانبخشی ، عدم آگاهی اولیاء ، کمبود اطلاعات آنها از مشکلات عمده توانبخشی این افراد می باشد ( سازمان آموزش و پرورش استثنایی ، 1377 ) .

 

 

 

3 -2 ‹‹ پاره ای از مشکلات رفتاری و رابطه آنها با کندی پیشرفت تحصیلی ››
1 -3 – 2 – اتکای به دیگران : اکثر کودکان که با رشد و رسیدن به بلوغ اجتماعی معمولا به درجه معینی از استقلال دست می یابند . کودکان اغلب با بالاتر رفتن سنشان اصرار می ورزند که ‹‹ ود آن کار را بهتر انجام می دهند ›› به این دلیل است که از اتکای به دیگران به تدریج کاسته می شود . برخلاف کودکی که به طور طبیعی رشد می کند ، بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری اتکای شدیدی به والدین ، معلمان و سایر بزرگسالان دارند .اتکای زیاد این گونه کودکان معمولا به این صورت ظاهر می شود که آنان بیش از حد می خواهند آنان را یاری و تایید کنند و برای انجام اکثر فعالیتهایی که به انجام آن مشغولند از دیگران یاری می خواهند (بلکهام و سیلبرمن ، به نقل از نراقی و نادری ، 1370 )
کودکان خردسالی که به مدارس وارد می شوند ، برای اولین بار رفتار هایی از خود نشان می دهند که حاکی از اتکای شدید است ، با این حال بسیاری از این دشواریها در خلال ماههای اول مدرسه از بین می رود . اما در مورد برخی کودکان این گونه اتکا تا یکی دو سال اول و تا سالهای میانی تحصیل به طور جدی ادامه می یابد . ناکامیهای تحصیلی این گونه کودکان بی تردید با این نیاز فوق العاده به یاری و تایید بیش از حد مرتبط است . توصیه می شود که برای این کودکان موقعیتهایی فراهم شود تا باچشیدن مزه موفقیتها و کسب تجربه های مثبت بتوانند میزان شایستگی خود را بالا ببرند ( گاردنر ، 1978 ) ، در مورد حل مشکل کودکی که به دیگران متکی است ، پیشنهاد ارزنده ای ارائه داده است . شیوه اداره رفتار وی برای کاهش این مشکل رفتاری به صورت ارا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه اختلالات رفتاری ، سبکهای دلبستگی و پیشرفت

دانلود پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر با فرمت ورد

اختصاصی از نیک فایل دانلود پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر با فرمت ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر با فرمت ورد


دانلود پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر با فرمت ورد

بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری (ناحیه 1) تهران

 

فصل اول

مقدمه................................................. 1

بیان مسئله ........................................... 2

هدف................................................... 3

اهمیت و ضرورت موضوع مورد مطالعه ...................... 4

فرضیه های پژوهش ...................................... 5

متغیرهای پژوهش ....................................... 6

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها....................... 6

فصل دوم

2-1 مرحله نوجوانی .................................. 9

2-2 اهمیت مطالعه دوران بلوغ......................... 9

2-2-1- رشد جسمانی ................................... 10

2-2-2 رشد عقلی ذهنی ............................... 12

2-2-3- رشد عاطفی..................................... 13

2-2-4- رشد اجتماعی................................... 18

2-3- مفهوم هویت...................................... 20

2-4- تعریف هویت...................................... 21

2-5- کودک، هویت و نظریه های آن....................... 21

2-5-1- نظریه روانکاوی................................ 22

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                  صفحه

2-5-2- نظریه یادگیری اجتماعی ........................ 22

2-5-3- نظریه شناختی.................................. 23

2-6- نوجوانی و هویت.................................. 23

2-7- جنبه های ضمنی و آشکار خودآگاهی.................. 26

2-8- هویت از دیدگاههای مختلف ........................ 27

2-8-1- اریکسون....................................... 27

2-8-2- مارسیا........................................ 31

2-8-3- نقد الگوی مارسیا و اریکسون.................... 37

2-8-4- لوینگر........................................ 37

2-8-5- رویکرد فرآیند محوری برزونسکی.................. 40

2-8-6- استانلی هال................................... 41

2-8-7- اتورانک....................................... 41

2-8-8- اشپرانگر...................................... 42

2-8-9- بلوز.......................................... 42

2-8-10- والون........................................ 43

2-9- شکل گیری هویت................................... 43

2-10- عوامل موثر در شکل گیری هویت.................... 47

2-11- عواملی که بر رشد هویت تاثیر می گذارند. ........ 48

2-12- پایگاههای هویت..................................................... 49.......................................................

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                 صفحه

2-13- تعدد هویت‌ها ................................... 50

2-14- شخصیت و تعلقات اجتماعی ........................ 50

2-15- تحول هویت در سنین مختلف........................ 51

2-16- بحران هویت..................................... 52

2-17- بحران هویت از دیدگاه اریکسون .................. 54

2-18- نظر روانشناسان کشور ما درباره تعریف بحران هویت. 56

2-19- اختلالات مربوط به هویت........................... 57

2-20- جنس و هویت..................................... 58

2-21- پژوهشهای انجام شده مربوط به هویت در خارج از کشور 60

2-22- پژوهشهای انجام شده مربوط به هویت در داخل کشور.. 61

- دلبستگی

2-1- مفهوم شناسی دلبستگی ............................ 62

2-2- مؤلفه های اصلی دلبستگی ......................... 65

2-3- خواستگاه های نظری دلبستگی....................... 66

2-3-1- مبانی روان پویشی نظریه دلبستگی ............... 66

2-3-2- نظریه یادگیری ................................ 67

2-3-3- نظریه تحول شناختی ............................ 68

2-3-4- نظریه کردار شناسی ............................ 69

2-3-5- نظریه دلبستگی بالبی .......................... 70

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                 صفحه

2-4- نظریه دلبستگی تئوری بالبی ...................... 71

2-5- سبک های دلبستگی از دیدگاه های مختلف............. 76

2-6- انواع سبک های دلبستگی........................... 79

2-6-1- سبک دلبستگی ایمن.............................. 79

2-6-2- سبک دلبستگی نا ایمن اجتنابی................. 80

2-6-3- سبک دلبستگی نا ایمن دوسوگرا................. 82

2-7- مراحل شکل گیری دلبستگی در نوزادان .............. 83

2-8- تحول دلبستگی در نوجوانی ........................ 85

2-9- تداوم دلبستگی از کودکی تا نوجوانی .............. 85

2-10- عوامل موثر بر ثبات دلبستگی از کودکی تا بزرگسالی 87

2-11- دلبستگی و سازمان شخصیت ........................ 88

2-12- دلبستگی و آسیب شناسی روانی در دوره نوجوانی .... 91

2-12-1- اختلال رفتارهای ضد اجتماعی ................... 91

2-12-2- اختلال بی اشتهایی روانی ...................... 92

2-12-3- اختلال افسردگی................................ 93

2-12-4- الگوهای رفتار مرضی در دوره نوجوانی .......... 93

2-12-5- اختلال گسستگی ................................ 94

2-13- پدیده های دلبستگی و گسستگی .................... 95

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                  صفحه

2-14- ارتباط دلبستگی، گسستگی و تاریخچه خشونت کودکی... 96

2-15- معیارهای تشخیص دلبستگی                                                        101

2-16- ارتباط هویت و دلبستگی                                                        102

2-17- پژوهشهای انجام شده مربوط به دلبستگی در خارج از کشور                      102

2-18- پژوهشهای انجام شده مربوط به دلبستگی در داخل کشور                      104

2-19- پژوهشهای انجام شده مربوط به ارتباط هویت و دلبستگی در خارج از کشور           105

فصل سوم

3-1- طرح پژوهش ..................................... 108

3-2- متغیرهای پژوهش ................................ 108

3-3- تعریف و تعیین جامعه ........................... 108

3-4- نمونه پژوهش ................................... 108

3-5- روش نمونه گیری ................................ 109

3-6- ابزار اندازه گیری ............................. 109

3-7- روش اجرای پژوهش................................ 114

3-8- روش آماری ..................................... 115

فصل چهارم

  • تجزیه و تحلیل داده‌ها ............................. 117
  • آمار توصیفی ...................................... 119
  • تجزیه و تحلیل داده‌ها در قالب فرضیه های پژوهش ..... 119

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                 صفحه

فصل پنجم

  • بحث و نتیجه گیری ................................. 125
  • محدودیت های پژوهش................................. 128
  • پیشنهادات......................................... 128
  • ضمایم و پیوستها
  • منابع

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر با فرمت ورد

دانلود مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
قرن بیستم از یک سو قرن تکنولوژی، سرعت و اوج دست آورد های علمی بشر بود و از سوی دیگر قرن سرگشتگی، تنهایی و بیگانگی انسان ها و قرن آشفتگی عصبی و روانی به شمار می رود.دیدگاه علمی ناهمگون راجع به فعالیت های هیجانی و عاطفی که تحقیق هشتاد ساله ی اخیر را در مورد هوش جهت داده است، به تدریج در حال تغییر است و روانشناسی به تازگی به نقش اساسی هیجانات در زندگی آدمی پی برده است و کم کم به قدرت و نفوذ احساسات در حیات ذهنی انسان و هچمنین خطرات آن اعتراف می کند (گلمن، بلوچ 1379).
اصطلاح هوش هیجانی در سال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت. هوش هیجانی با توانایی در ک خود و دیگران، یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد.
پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارت های اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجان های خویش و توان کنترل آن هیجان ها به توصیف و تبیین هوش هیجانی (غیر شناختی) پرداخته اند.
بار-آن هوش هیجانی (هوش غیر شناختی) را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت عاطفی و در مجموع، سلامت روان مرتبط می داند. بار-آن برای اولین بار در 1980 هوشبهر هیجانی EQ را مطرح کرد و در همان سال به تدوین پرسش نامه هوش هیجانی (EI) پرداخت. به اعتقاد بار-ان، هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست ؛ زیرا بسیاری از افراد هوش شناختی بالایی دارند ولی آنطور که باید، در زندگی موفق نیستند. (جلالی، سید احمد 1381)
از زمانی که پدیده ای به نام هوش توسط بینه (1905) در فرانسه به صورت عدد و رقم نمود کمی یافت، و اصطلاح هوشبهر توسط ترمن (1916) معرفی شد، نزدیک به یک قرن می گذرد. از آن زمان تا کنون، بسیاری از روانشناسان از جمله اسپیرمن، ترستون، بینه ،وکسلر، پیاژه، کتل، گیلفورد، گاردنر و ... ) تعریف و طبقه بندی های مختلفی از هوش به دست داده و بر آن اساس به تهیه ی ابزارهایی پرداخته اند که مدعی سنجش این کیفیت ذهنی است. این ابزارها که هر یک برگرفته از تصور و اندیشه ی پدید آورنده ی آن در باره ی پدیده ی هوش است، به صورت تصویر ، نوشتار یا ترکیبی از این عوامل به بازار عرضه شده و هر پدید آورنده ای نیز چنان به نتیجه ی فکر و عمل خود دل بسته و از آن راضی است که گویی هوش چیزی جز دست آورد او نیست (جلالی، سید احمد 1381).
این تنوع، ابزار و تفاوت برداشت ها تمثیل زیبای مولانا را به ذهن می آورد. در این داستان هندوها هر یک در تاریکی بخشی از اندام فیل را لمس می کردند و ادراک بسیار جزئی خود را تمام واقعیت می پنداشتندو تصویری از فیل ارائه می دادندکه به همه چیز شباهت داشت، جزخود فیل(جلالی، سید احمد).
اصطلاحاتی که روانشناسان به کار می برند حتی از این پیچیده تر و ابهام آمیزتر است، زیرا این پدیده نه تنها به لمس در نمی آید بلکه به دلیل ذهنی و انتزاعی بودن، تصور آن نیز به آسانی میسر نیست. شاید به همین دلیل است که بورینگ می گوید: «هوش همان چیزی است که به وسیله ی آزمون های هوش اندازه گرفته می شود».این گفته ،بی تردید زبان گویای هر روانشناسی است که می خواهد این پدیده ی انتزاعی را به کمیت تبدیل کند. به قول ایکن (1985)،هوش نامی است که به فرایند های ذهنی فرضی یا مجموعه ای از رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود و نظریه های هوش در عمل همان نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه اند(جلالی، سید احمد1381)
بدیهی است که وقتی تعریف موضوعی به اندازه ی کافی روش نباشد،سنجش دقیق آن نیز به آسانی میسر نخواهد بود. با این همه ،تا زمانی که تعریف قابل قبولی از هوش به دست داده نشده است ، ناچار باید جلوه هایی از آن را آنطور که در آزمون ها تجسم می یابد، پذیرفت و بر آن اساس به برآورد هوشبهر افراد –که حاصل تقسیم سن ذهنی به سن زمانی آنان می باشد (جلالی، سید احمد 1381).
در تعریف واژه ی «هوش» اتفاق نظر میان روانشناسان وجود نداردو برای تعریف آن از ویژگی هایش استفاده می شود. هنگامی که هوش مورد مطالعه قرار می گیرد، خود هوش نیست؛ بلکه رفتار یا عملکرد هوشمندانه است. بنابراین به جای تفکر در باره ی هوش باید در باره ی رفتار هوشمندانه تحلیل کنیم و مبنای رفتار هوشمندانه باید نوعی دانش و اطلاعات در کلی ترین معنای آن باشد که به طور رسمی یا غیر رسمی کسب شده اند. تأثیر هوش بر رفتار هوشمندانه با حافظه آغاز می شود. یک عامل مرتبط با آن، به یاد آوردن اطلاعات، اعمال آموخته های قبلی در وضعیت موجود، یعنی توانایی انتقال یا تصمیم گیری است. برخی از افراد نسبت به دیگران ظرفیت بسیار بیشتری برای انتقال دارند که نشان از هوش بالای آنان دارد. جنبه های دیگر هوش و رفتار هوشمندانه شامل سرعت در رسیدن به راه حل ها و پاسخ ها و توانایی حل مسئله است (ابعاد هوش هیجانی).
جان میر و پیتر سالوی، ابعاد چهار گانه ی هوش هیجانی را به شرح زیر بیان کرده اند:
1- خود آگاهی
2- آگاهی اجتماعی
3- مدیریت روابط
4- خود کنترلی( خائف الهی، دوست دار،1382).
گلمن اجزاء هوش هیجانی را در خود آگاهی، خود نظم دهی، انگیزه همدلی و مهارت اجتماعی در شغل می بیند. (جلالی1381).
هوش هیجانی با الکسی تیمیا نیز همپوشی دارد. سازه الکسی تیمیا به معنی توانایی در توصیف با آگاهی از هیجانات و خلق خویش است. فرد مبتلا به الکسی تیمیا هیجانات را بر حسب احساس های جسمی یا واکنش های رفتاری تعریف می کند تا آن ها با افکار ملازم و این تصور را به ذهن متبادر سازد که گویی معنی احساسات را نمی فهمد (پورافکاری، 1376).
الکسی تیمیا با دشواری در ایجاد تمایز میان حالات هیجانی مختلف و توانایی محدود تفکر در هیجانات و با استفاده از آن ها به هنگام مواجهه با موقعیت های استرس زا ارتباط دارد. هوش هیجانی و الکسی تیمیا با متغیر های دیگر نظیر خود آگاهی، افسردگی، اضطراب، عزت نفس و استرس ادراک شده نیز رابطه دارند. خود آگاهی و عزت نفس احتمالاً هوش هیجانی بالاتر و الکسی تیمیا هوش هیجانی پایین تر را پیش بینی می کند و بین هوش هیجانی با افسردگی، اضطراب و استرس ادراک شده همبستگی معکوس وجود دارد (به نقل از مشتاق زاده، 1383).
از سوی دیگر استرس پدیده ای است که همواره با زندگی انسان قرین بوده و افراد در جنبه ی مختلف زندگی با آن روبه رو بوده و آن را تجربه می کنند. همچنین در دوره ای زندگی می کنیم که با آن که تکنولوژی زندگی مادی انسان را ساده تر و سهل تر نموده اما انسان را از نظر معنوی به مراتب تضعیف نمده است. هر چند این امکانات در ارضای نیاز های بدنی مؤثر هستند. اما لزوماً نیاز های روانی را نه تنها ارضا نمی کنند بلکه گاه تهدید نیز می کنند و این امکانات گسترده ی مادی فشار های روانی عظیمی را برای انسان به وجود می آورد. امروزه استرس به قدری با زندگی انسان ها عجین شده است که مختصصان از آن با عنوان بیماری قرن نام می برند؛ هیچ کس از فشار روانی و استرس های موجود در زندگی ایمن نیست و همه در معرض آن قرار دارند. افراد برای مقابله با منابع فشار زا و استرس ها راه های مختلفی را بر می گزینند که متخصصین از آن به عنوان سبک های مقابله با استرس نام می برند(کلمن ،نیکخواه 1373).
در بررسی و تعریف روش های مقابله با فشار های روانی می توان یک طرح کلی را عنوان کرد که اولین گام به شناسایی منظم منبع فشار روانی از قبیل رخداد ها و موقعیت های فشار زا معطوف است. گام بعدی در عوارض جسمانی و روا نشناسی ناشی از فشار روانی از قبیل سر درد و یا فقدان تمزکز معطوف است و در گام نهایی باید با استفاده از راهبرد های فردی به عوامل فرهنگی در جهت مقابله با فشار روانی اشاره کرد. رفتار مقابله ای به معنی کوشش برای کنترل تقاضاهایی که بیش از اندازه و توانا هستند، می باشد. مقابله با کلیه ی جریان های در بر گیرنده تطابق و سازگاری با حد موفقیت فرق می کند. تطابق شامل کلیه ی رفتار های سازگاری اتوماتیک می باشد. اما مقابله همیشه مستلزم استرس یا نیازمند استرس است. چیز جدید یا چیزغیره منتظره یک موقعیت پر استرس را بر می انگیزد و کوشش و تلاش بیشتری برای انتخاب پاسخ مناسب اعمال می شود. ارزیابی شناختی نقش مهمی را در انتخاب رفتار های مقابله ای دارند. بدن و ذهن هر دو در تکاپوی تطبیق یافتن استرس به کار می افتند(کلمن ،نیکخواه 1373).
رفتارهای مقابله ای مانند عوامل فشارزا طیف وسیعی را تشکیل می دهند که از پاسخهای فیزیکی خودکار مانند فرار ار سر راه اتومبیل که با سرعت در حال حرکت است تا تدبیر تعیین شده است و انواع مکانیسم های دفاعی را شامل می شوند . رفتارهای مقابله ای یا موثر هستند یا خنثی می باشند و این بستگی به آن دارد که تا چه حد می توان استرسها را کم کرد یا آنرا تحریک نمود (کلمن ،نیکخواه 1373).
فشار روانی از یکسو معرف چالشهایی است که ما را به هیجان در می آورد و به کوشش و تلاش وا می دارد که بدون آن زندگی برای مردم بسیار کسل کننده و سرانجام فاقد ارزش است و از سوی دیگر معرف شرایط و انتظاراتی است که برای افراد تحمیل می شود و به گونه ای بدنی و روانی نمی تواند این انتظارات را بر آورده سازند و ممکن است به آشفتگی و در هم شکستگی از نظیر فیزیکی یا روانی منتهی گردد . بدین سان فشار روانی از یکسو نجات دهنده زندگی و از سوی دیگر می تواند ویران کننده زندگی باشد و برای فهمیدن آن باید هر دو معنا را در نظر گرفت(کلمن ،نیکخواه 1373).
همچنین موضوع فشار روانی یا استرس و آثار آن مورد توجه بسیاری قرار گرفته و علیرغم این نظر که فشارهای روانی مفید و خوش خیم نیز وجود دارد و مقداری از فشارهای روانی برای ایجاد تحریک و تلاش در انسان ضروری است اما زمانیکه بحث فشارهای مطرح می گردد بیشتر به عوارض و ضایعات آن توجه شده و فشار روانی مضر مد نظر قرار داده می شود . به هر حال واضع است که فشار عصبی اثرات فراوانی بر عملکرد افراد در جنبه های مختلف زندگی دارد. فشار عصبی حاد نیروی فرد در برابر منابع استرس زا را کاهش می دهد و فرد را در برابر فشارها و مسائل روزمره زندگی آسیب پذیر تر می سازد تا فعالیتهاو تلاشهای انسان برای نیل به هدف عقیم بماند(کلمن ،نیکخواه 1373).
نتایج تحقیقات مختلف بیانگر این واقعیت است که قرار گرفتن طولانی در معرض استرس به تغییرات مهم فیزیولوژیکی و روانی و بی ثباتی محیط داخلی بدن می انجامد. این حالت عدم تعادل در محیط داخلی بدن منجر به گسترش علائم ، سندرمها و بیماریهای اختصاصی می گردد (شیفر ، بلوچی 1370).
برخی از اختلالات از قبیل حمله های قلبی ،سکته های مغزی ، آسم، مشکلات قاعدگی،سردرد ها و جوشهای پوستی می توانند به واسطه استرس به وخامت بگرایند (کارلسون ،پژهان 1380).
استرس سیستم درونی فرد را تخریب می کند و زمانیکه پاسخهای ستیز و گریز جهت بر طرف نمودن تاثیرات عوامل استرس زا با شکست مواجه شود حالات ضعف و خستگی در فرد عارض می شود وبه صورتهای گوناگون نمایان می شود این اختلالات به صورت حالات ذهنی عاطفی و یا رفتاری بروز می نماید(شیفر ،بلوچی 1370).
مطالعات به عمل آمده تاثیرات همه جانبه استرس در روابط بین فردی و عواطف افراد را نشان می دهد. در تعاملات اجتماعی ما باید سریع، سازنده و تا حدودی نا خودآگاه تصمیمات شناختی بگریم. در این موقعیتهای اجتماعی عاطفه معمولا برشیوه ای که رفتار می کنیم موثر خواهد بود. هوش هیجانی در واقع شامل آگاهی از چگونگی و زمان این اثرها است(شیفر ،بلوچی 1370).
در اینجا اهمیت درک و مطالعه هوش هیجانی روشن می شود. هوش هیجانی بدین معنا است که حالات خلقی معمولی هم می تواند به صورت بنیادی ما را از شیوه رفتار خود و دیگران آگاه سازد. افراد معمولا از این اثر ها آگاهی ندارد لذا هوش هیجانی بالا بیانگر نگرش هشیارانه و سنجیده نسبت به این تاثیرها است. در کل افرادی که هوش هیجانی پایین دارند در موجهه با استرسهای زندگی ،سازگاری و انطباق ضعیف تری خواهند داشت و در نتیجه به افسردگی و نا امیدی و پیامدهای منفی زندگی مبتلا می شوند (مشتاق زاده 1382)
وقتی تاریخچه روانشناسی را مرور کنیم می توان فرض نمود زمانیکه فرد با یک بحران یا حتی یک اتفاق روزمره روبرو می شود خود را به سرعت در پشت مکانیزم های دفاعی پنهان می سازد یا از برخی پیامدهای روانشناختی که نتیجه بر خورد با چنین مشکلاتی است رنج می برد. در طول زندگی همه با مشکلاتی که راه حل از پیش تعیین شده ای ندارد روبرو می شویم معذلک یاد می گیریم در خصوص اینگونه مشکلات سازگاری و انطباق از خود نشان داده با بدبختی و مصیبت روبرو شده و با آن مقابله نماییم همچنین برخی مسائل قابل حل هستند و راه حل تنها با کنار آمدن با آن و تلاش فعالانه جهت مقابله با مشکل خواهد شد (رابرت الیور ،حسنی و دیگران 1383).
منابع گوناگون فشار روانی و ناراحتی ها ی عاطفی و هیجانی مراحل مختلف زندگی منجر به بروز واکنش های متفاوت در افراد می شوند. برخی از افراد بهتر از سایرین با این عوامل محرک وتنش زا مقابله کنند ودر واقع رفتارشان طوری است که از عهده مبارزه طلبی ها و هماورد جویی محیط بر می آیند در حالی که بسیاری از افراد با توجه به جنبه های شخصیتی نسبت به فشارهای روانی کاملا مستعد آسیب پذیری و بی مقاومت اند به بدین معنی که اگر با عوامل تنش مواجه شوند قادر نیستند با آنها مقابله نموده و از عهده مشکل بر آیند البته عومل بسیاری از قبیل شخصیت ، انگیزه ،توانمندبودن یا بالعکس ناتتوانی،در امر مقابله با مشکلات خاصی که در شرایط ویژه پیش می آیند می توانند در به وجود آوردن این تفاوتها دخالت داشته باشند بنابراین توجه به آن دسته از خصوصیات فرد که وی را مستعد تحمل فشار روانی می کند کاملا ضروری می نماید (کوپر،قراچه داغی وشریعت زاده 1373).
اگر بپذیریم که استرس یک تجربه و پدیده همگانی است و این تجربه را نا به هنجار در نظر بگیریم مستلزم آن است که کاری در برابرش باید انجام داد. قرین بودن همیشگی استرس با زندگی انسان ها از یک سو و جدید بودن موضوع هوش هیجانی از سوی دیگر پژوهشگر را بر این وا داشت تا موضوع پایان نامه خود را در ارتباط با این پدیده همیشگی زندگی انسان (استرس) و راه های مقابله با آن و هوش هیجانی که نقش مهمی در زندگی انسان ایفا می کند انتخاب نماید یا بررسی رابطه هوش هیجانی و مولفه های آن در برخورد با استرس می توان راهکار هایی جهت کنترل استرس و مهار آن در موقعیت های مختلف و همچنین با لا بردن هوش هیجانی افراد که بنا بر تحقیقات صورت گرفته نقش مهمی در موفقیت زندگی دارد ارئه می دهد. امید است این پژوهش برای جامعه و افراد آن در زمینه شناخت راه های مقابله با استرس و نحوه کنار آمدن با آن و آگاهی در مورد هوش هیجانی واقع گردد .
تعاریف مفهومی
هوش هیجانی: هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است. توانایی اداره ی مطلبوب خود، خلق و خو و وضع روانی و کنترل تکانش هاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند.هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجان های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است (جلالی، سید احمد)
استرس:عبارت است از هرگونه محرک و عامل تنش زا روانی که باعث دگرگونی و بهم خوردن منظم حالت جسمانی فرد یا باعث عدم تعادل بدنی فرد تحت تاثیر شرایط روانی اجتماعی می گردد(استورا،دادستان 1373).
مقابله:فرایندی که طی آن فرد کوشش می کند به هنگام رویارویی به خواسته های محیطی مشکلات خود را حل نماید. روشهای مقابله ای کوششهای فعال و غیر فعال می باشد که در پاسخ به شرایط تهدید کننده با هدف رفع تهدید، کاهش ناراحتیهای هیجانی به کار برده می شود.(به نقل از آقاجانی 1375).
مقابله مساله مدار: شامل راهبردهایی در جهت حل، دوباره تعریف کردن یا کوچک شمردن تاثیرات یک موقعیت فشارزا است. تاکید اساسی در این راهبرد بر روی مسله مدار و اداره کردن آن و تلاش فعالانه در جهت حل مساله می باشد (اندلر و پارکر ،به نقل از فتوت احمدی)
مقابله هیجان مدار: راهبرد های دفاعی در جهت انکار و تحریف واقعیت و پاسخهای هیجانی با هدف کاهش تنش می باشد. این نوع راهبردها به سمت علائم ناشی از فشار روانی جهت داده می شود(اندلر و پارکر، فتوت احمدی 1380).
مقابله اجتنابی: شامل فعالیت ها و تغییرات شناختی و دوری از موقعیت فشارزا می باشد. مقابله ی اجتنابی از طریق فراموش کردن موقعیت فشارزا و کناره گیری از آن، جستجوی پاداش های جایگزین و درگیر شدن در فعالیت های تازه صورت می پذیرد (اندلر و پارکر، فتوت احمدی1380).
هوش هیجانی: نمره ای که آزمودنی بر اساس پرسشنامه هوش هیجانی پل به دست آورده است. مقابله مساله مدار: آزمودنی بر اساس مقیاس CISSبالاترین نمره را رویکرد مساله مداری گرفته باشد.
مقابله هیجان مدار: آزمودنی بر اساس مقیاس CISSبالاترین نمره را در رویکرد هیجان مدار گرفته باشد.
مقابله اجتنابی: آزمودنی بر اساس مقیاسCISSبالاترین نمره را در رویکرد اجتنابی گرفته باشد.
پیشینه تحقیق
هوش هیجانی
هوش هیجانی مفهوم جدیدی در روانشناسی نیست و می توان می توان ردپای آنرا در کارهای انجام شده در بیش از 60 سال قبل یافت (جرنیس 2002 به نقل از ایرانمنش) .
ای . ال ثورندایک که در سالهای 1920تا 1930 به خاطر ترویج مفهوم بهره هوشی معروف است هوشیاری اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد هوش هیجانی را یکی از
جنبه های بهره هوشی افراد می داند (گلمن ، بلوچ 1379) . ثورندایک هوش را به سه دسته تقسیم میکند :
الف) هوش اجتماعی (توانایی درک اشخاص و ایجاد رابطه با آنها) .
ب) هوش عینی (توانایی درک اشیاء و کار کردن با آنها) .
ج) هوش انتزاعی (توانایی در نشانه های کلامی و ریاضی و کار کردن با آنها) . (هومن ، 1380به نقل از ایرانمنش) .
وکسلر در سال 1940 به عناصر غیر عقلانی به خوبی عناصر عقلانی اشاره داشت که منظور او جنبه های عاطفی شخص و عوامل اجتماعی بود . وکسلر در صفحه 103 گزارش خود درباره هوش می نویسد : کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوش، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد که می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند . (جلالی 1381) . لیپرنیز معتقد است که تفکیر هیجانی بخشی از تفکر منطقی است و این نوع تفکر یا در معنای کلی تر هوش کمک می کند (جلامی 1381) . در سال 1968 کتل و بوچرسعی کردند تا هم پیشرفت تحصیلی در مدرسه را و هم خلاقیت را از طریق توانایی ، شخصیت و انگیزه افراد پیش بینی کنند تا اهمیت شخصیت را حتی در پیشرفت دانشگاهی نیز نشان می دهند (هومن 1380 به نقل از ایرانمنش) .
گاردنر در سال 1983 در کتاب چهارچوب ذهن اعلام می کند که فقط یک نوع هوش و خرد خاص نیست که برای نیل به موفقیت در زندگی حیاتی و مهم است بلکه برای دستیابی به سعادت و نیکبختی به شمار گسترده ای از قابلیتها نیاز داریم که آنها را می توان در هفت ویژگی خلاصه کرد . این فهرست هفتگانه عبارت است از : دو نوع قابلیت علمی شامل مهارت زبانی و توانایی منطقی - ریاضیاتی ، قدرت تجسم ، نبوغ در تحرک و جنبش ، استعداد موسیقی ، مهارتهای بین فردی و ظرفیت درون روانی . گاردنر دو ویژگی آخر را هوش فردی می نامد (گلمن ، بلوچ 1379) .
از نظر گاردنر مهمترین انواع هوش ، هوشهای روابط بین فردی و درون فردی هستند (چرنیس 2002 به نقل از ایرانمنش) . هوش روابط بین فردی در واقع توانایی در ک دیگر مردمان است : اینکه چه چیزی آنها را برانگیخته می سازد . چگونه کار می کنند و چگونه می شود با آنها همکاری کرد . هوش درون فردی توانایی به هم پیوسته ای است که بر طرف دورن باز می کردد و در واقع
19ظرفیت فرد برای خلق الگوی صادقانه و دقیق از خود است . الگویی که از آن بتواند به طور مؤثر در زندگی استفاده کند (گلمن ، بلوچ 1379) .
در سال 1985 ریون بار- آن مفهوم EQ (بهر هیجانی) را اختراع نمود تا در نتیجه آن بتواند روش خود را برای ارزیابی هوش کلی توضیح دهد . او اعتقاد دارد که هوش هیجانی توانایی مارادر کنار آمدن موفقیت آمیز با دیگران توأم با احساسات درونی مامنعکس می سازد. بار-آن هوش هیجانی (هوش غیر شناختی) را عامل مهمی در شکوفایی توانایی افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت عاطفی و در مجموع، سلامت روانی مرتبط می داند.
او پس از 17 سال تحقیقات خود سیاهه شخصیتی بار – آن را به وجود آورد.تست وی پنج حیطه: روابط میان فردی، درون فردی، توانایی انطباق پذیری مدیریت استرس بافشارروانی وخلق کلی را اندازه می گرفت (میرسکی، جلالی1381).
اصطلاح هوش هیجانی در سال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد و بحث های بسیاری را بر انگیخت. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران، یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم ومحیط، پیوند دارد. گلمن در تبیین هوش هیجانی کوشش زیادی به خرج می دهد . وی اساس کار خود را بر اساس کارهای میر و سالووی نهاد ولی متغیرهای زیادی را برای روشن ساختن اجزاء هوش هیجانی به آن اضافه کرده است . او ویژگیهای شخصیتی از جمله خوش بینی ، پشتکار و توانایی به تأخیر انداختن لذت را نیز در این مورد مهم می بیند. او اظهار می دارد نقش اول من به عنوان نظریه پرداز هوش هیجانی این بود که تئوری مربوط به عملکرد را ارائه دهم که بر مبنای مدل اساسی هوش هیجانی استوار باشد و آنرا طوری تطبیق دهم تا سودمندی شخصی فرد را در محیط کار و رهبری پیش بینی نماید (گلمن 2001 ، جلالی 1381) .
پژوهشگرا ن با ارزیابی مفاهیمی چون مهارت های اجتماعی, توانایی های بین فردی، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجان های خویش و توان کنترل آن هیجان ها به توصیف و تبیین هوش هیجانی (غیر شناختی) پرداخته اند.
شایان ذکر است که با همه تلاش هایی که از سال 1995 تا کنون برای تیین و تعریف هوش به عمل آمده، بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. از این تاریخ به بعد، گزارش کسانی که از دیر باز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیر شناختی بودند و می خواستند آن را با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوهای آن را با عدد و رقم مجسم کنند، منتشر شد و در اختیار اندیشمندان و روان شناسان قرار گرفت.
گلمن به تازگی آمادگی هیجانی را مطرح ساخته که منطور وی نوعی توانایی آموخته شده بر اساس هوش هیجانی فرد است که پیامد و نتیجه آن در عملکرد کاری فرد است (گلمن 2001 به نقل از ایرانمنش) .

 

فیزیولوژی هوش هیجانی
در انسان آمیگدال خوشه ای بادامی از ساختارهای به هم پیوسته است که روی سقف شاخ تامپورال بطن جانبی نزدیک به انتهای حلقه لیمبیک قرار گرفته است . آمیگدال انسان در مقایسه با آمیگدال نخستیها دارای حجم بیشتری است . هیپوکامپ و آمیگدال دو قسمت مهم از از مغز بویایی هستند که بعدها در جریان تکامل تبدیل به کورتکس و نئوکورتکس شدند . تا به امروز این ساختارهای لیمبیک اکثر وظایف مغز را در زمینه یادگیری و به خاطر سپاری مطالب به عهده داشته اند . آمیگدال متخصص در امور احساسی و هیجانی است . اگر آمیگدال را از مغز جدا کنیم نتیجه آن عدم توانایی کامل در سنجش اهمیت عاطفی وقایع است (گلمن ، پارسا 1380) .
آمیگدال مثل یک انبار خانگی برای خاطره های هیجانی و احساسی عمل می کند و زندگی بدون آن در واقع نوعی زندگی عاری از معنای شخصی است و هیجان بستگی به آمیگدال دارد . ژوزف لودوکس دانشمند عصب شناسی دانشگاه نیویورک نخستین کسی بود که نقش کلیدی آمیگدال را در مرکز حسی مغز کشف کرد . او توضیح داد که چگونه آمیگدال می تواند حتی مراکز اندیشه و تفکر را کنترل کند و بر فرآیند تصمیم گیری نظارت داشته باشد . عملکرد آمیگدال واکنش متقابل آن با نئوکورتکس در درک هیجان نقش اصلی را ایفا می کند (گلمن ، پارسا 1380).
هیجان خواهی به طور منفی با سطح اکسید از تک آمین ارتباط دارد یعنی وقتی سطح اکسیداز تک آمین بالا است نوراپی نفرین کمی وجود دارد یا در دسترس است اما وقتی سطح آن پایین باشد نور اپی نفرین در سطح بالایی موجود است . نور اپی نفرین از غده فوق کلیوی ترشح
می شود و نقش بسیار مهمی در تعیین هیجان دارد . نور اپی نفرین اغلب در جاهای مختلف مغز موجود است . سطح نور اپی نفرین موجود در مغز بستگی به فعال شدن مراکز پاداشی مغز دارد (فرجی 1375) .

 

مؤلفه های هوش هیجانی
به نظر گلمن هوش هیجانی که توانایی اداره کردن مؤثر خود و روابط است از 5 مؤلفه اصلی تشکیل شده است که عبارتند از :
1) خودآگاهی 2) خود مدیریتی 3) انگیزش 4) آگاهی اجتماعی یا همدلی
5) مهارت اجتماعی (گلمن ، پارسا 1380) .
1) خود آگاهی
خود آگاهی اولین جزء هوش هیجانی می باشد و به معنی داشتن درک عمیق از عواطف ، قوتها ، ضعفها ، نیازها ، انگیزه ها و سأتهای خود می باشد . افراد با خود آگاهی قوی در تمامی مراحل تحت شرایط امیدوار کننده ای قرار دارند . آنها با خودشان و دیگران درستکار و امین هستند . افراد خود آگاه می توانند درباره محدودیتها و قوتهایشان صحبت کنند و درک محکم و استواری از تواناییها و استعدادهایشان دارند و می دانند چه وقت درخواست کمک کنند (گلمن ، پارسا 1380).
خودآگاهی فقط از دید خود شخص کامل نمی شود . ما باید نظر دیگران را در مورد خود بدانیم زیرا هرکدام از ما در ابتدا فکر می کنیم که از سطح خودآگاهی بالایی برخورداریم . قسمت زیادی از واکنش درونی مستلزم این است که ارزیابی دیگران را در مورد خود بدانیم زیرا ممکن است نقطه نظر دیگران در مورد ما با آنچه فکر می کنیم در مورد ما مصداق دارد متفاوت باشد (کلمرو 2000 ، به نقل از ایرانمنش 1382).
سالووی خودآگاه را سنگ مبنای هوش هیجانی می داند و معتقد است افراد با خودآگاهی بالا نسبت به احساسات واقعی خود در زمینه های اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر آینده گرفته تا شغل که برمی گزیند احساس اطمینان بیشتری دارند (گلمن ، پارسا 1380) .
2) خود مدیریتی
دومین مؤلفه ای که ابعاد هوش هیجانی مطرح می شود مدیریت خود است که به معنی تسلط بر خود یعنی توانایی مقاومت در مقابل طوفانهای هیجانی که سرنوشت بر پا می دارد . خود مدیریتی یعنی هیجان به معنی سرکوب هیجانها نیست . به این شکل نیست که ما یک سد دفاعی محکم در مقابل احساسات وانگیزه ها درست کنیم برعکس خود مدیریتی به این می پردازد که ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است روش ابراز احساسات می باشد . خود مدیریتی برای مدیران بسیار حائز اهمیت است زیرا افرادی که احساسات و امیال خود را تحت کنترل دارند می توانند محیطی از راستی و صداقت ایجاد کنند . در چنین محیطی رقابت و اختلافات به شدت کاهش می یابد (گلمن ، بلوچ 1379) .
خود مدیریتی به دلیل رقابت نیز قابل اهمیت است زیرا تجارت روز با ابهام و تغییر همراه است . فن آوری کارها را با سرعت سرسام آوری دگرگون می سازد . افرادی که به هیجانهای خود تسلط دارند می توانند با این تغییرات هماهنگ شوند . خود کنترلی همچنین قابل یادگیری است (گلمن ، پارسا 1380) .
3) انگیزش
انگیزش تمایل فرد است به اینکه کاری را در محدوده خاصی به خوبی انجام دهد و عملکردش را به طور خود جوش ارزیابی کند . خود انگیزی زبان سائق پیشرفت
می باشد و کوشش است در جهت رسیدن به حد مطلوبی از فضیلت افرادی که این خصیصه را زیاد دارند همیشه در کارهایشان سائق زیادی برای رسیدن به اهداف و استانداردها وجود دارد (گلمن ، پارسا 1380) .
4) آگاهی اجتماعی و همدلی
آگاهی اجتماعی شامل تواناییهای همدردی و سازمان بندی امکانات می باشد . آگاهی اجتماعی یعنی به دست آوردن بیشترین احساس از عواطف دیگران . رهبران اغلب درک عمیقی از چگونگی اطراف خود دارند و نسبت به تغییرات حساس اند (گلمن ، بوتیز و ملک 2001 ، به نقل از ایرانمنش) .
همدلی بر پایه خودآهی بنا می شود و هر قدر نسبت به احساسات خودمان آگاهمند باشیم در یافتن احساسات دیگران ماهرتر خواهیم بود . توانایی همدلی یعنی قابلیت شناخت احساسات دیگران . همدلی می تواند در عنصرهای مختلف زندگی نقش ایفا کند . نکته کلیدی جهت افزایش حس همکاری پرورش توانایی گوش دادن در خود می باشد زیرا هرچه افراد احساس مسئولیت بیشتری کنند تحمل بیشتری برای گوش دادن به حرفهای دیگران خواهند داشت و در نتیجه به درک بهتری از احساسات طرف مقابل خواهند رسید (گلمن ، پارسا 1380) .
5) مهارتهای اجتماعی
مهارت اجتماعی به عنوان بخشی از هوش هیجانی آن طور که به نظر می رسد ساده نیست . این موضوع تنها مسأله دوستی و رفاقت نیست . هرچه افرادی که از مهارتهای اجتماعی بالایی برخوردارند به ندرت بد اخلاق هستند . مهارت اجتماعی بیشتر دوستی با یک هدف است : به حرکت وا داشتن افراد در جهتی که دوست دارید . این مهارت بیشتر به دوست یابی هدفمند مربوط می شود . مهارت اجتماعی یکی از قابلیتهای اصلی رهبری است . رهبری که نتواند همدلی خود را ابراز کند همانند کسی است که دارای آن نیست و انگیزش یک رهبر نیز بی فایده خواهد بود . اگر وی نتواند احساسات خود را به سازمان انتقال دهد (گلمن ، پارسا 1380) .
گاردنر در نظریه هوش چند گانه خود این مهارت را هوش بین فردی معرفی کرده است . از نظر گاردنر هوش بین فردی شامل خصوصیاتی از قبیل توان سازماندهی گروه ، مذاکره در جهت حل مسأله روابط شخصی و تحلیل اجتماعی است . مهارت اجتماعی باید درک هوشمندانه از احساسات و نیازهای فرد متعادل باشد و از خودشناسی نشأت گرفته باشد و این مهارت باید حاکی از عزت نفس بالایی باشد (ایرانمنش 1382) .
جان میر و پیتر سالوی ابعاد چهر گانه هوش هیجانی را به شرح زیر بیان کرده اند:
1)خود آگاهی:
ضروری ترین توانایی مرتبط با هوش هیجانی این است که فرد از هیجانات و احساسات خود آگاه باشد. توانایی خد آگاهی به افراد اجازه می دهد تا نقاط قوت و محدودیتهای خود را بشناسند و به ارزش خود اعتماد پیدا کنند.مدیران خود آگاه برای آزمون دقیق روحیات خود از خود آگاهی استفاده می کنند و به طور شهودی و از راه درک مستقیم می دانند که چگونه دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
2)آگاهی اجتماعی:
شامل توانایی مهم همدلی و بینش سازمانی است. مدیرانی که دارای آگاهی اجتماعی هستند، هیجانات، عواطف و احساسات دیگران را بیشتر عملی می سازند، تا اینکه آنها را حس کنند. آنان نشان می دهند که مراقب هستند، علاوه بر این، آنان در زمینه شناخت روند سیاستهای اداری تخصص دارند، بنابراین، رهبران برخوردار از آگاهی اجتماعی دقیقا می دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران تاثیر می گذارد و آن قدر حساس هستند که اگر کلام و رفتارشان تاثیر منفی داشته باشد، آن را تغییر می دهند.
3) مدیریت روابط:
توانایی مرتبط با هوش هیجانی، شامل توانایی برقراری ارتبطات و مراودات آشکار و قانع کننده، فرو نشاندن اختلافات و ایجاد پیوندهای قوی بین افراد است. رهبرانی که از توانایی مدیریت روابط برخوردارند، از این مهارتها در جهت گسترش شور و اشتیاق خود و حل اختلافات از طریق مزاح و شوخی و ابراز مهربانی استفاده می کنند. رهبری توام با برخوردار ی از توانایی مدیریت روابط اگرچه کار آمد است، کاربرد محدودی دارد.
4)خود کنترلی:
عبارت است از: توانایی کنترل هیجانات، عواطف، رفتار صادقانه، درست به شیوه های معتبر و تطبیق پذیر. رهبران خود کنترل اجازه نمی دهند بد خلقی های گاه و بی گاهی در طول روز از آنان از توانایی خود کنترلی به این منظور استفاده می کنند که بد خلقی و روحیه بد را به محیط کاری و اداره نکشانند، یا منشاء و علت بروز آن را به شیوه ای منطقی برای مردم توضیح دهند. بنابراین آنان می دانند که منشاء این بد خلقی ها کجاست و چه مدت ممکن است به طول انجامد.

 

مولفه های اصلی هوش هیجانی و اجتماعی و عوامل تشکیل دهنده آن ها
الف) مولفه های درون فردی Intrapersonal components
1- خود آگاهی عاطفی (هیجانی)Emotional Self Awareness
2- جراتمندی ASSERTIVENESS
3- حرمت نفس SELF REGARD
4- خود شکوفاییSELF ACTUALIZATION
5- استقلال عمل INDEPENDENCE
ب) مولفه های سازگاری ADAPTIBILITY COMPONENTS
1- آزمون واقعیت REALITY TESTING
2- انعطاف پذیری FIEXIBILITY
3- حل مساله PROBLEM SOLVING
پ) مولفه های خلق و خوی عمومی (کلی) GENERAL MOOD COMPONENTS
1- خوش بینی OPTIMIST
2- نشاط HAPPINESS
ت) مولفه های میان فردی INTERPERSONAL COMPONENTS
1- هم حسی EMPATHY
2- مسوولیت اجتماعی SOCIAL RESPONSIBILITY
3- روابط بین فردی INTERPERSONAL RELATIONSHIP
ث) مولفه های کنترل تنش ها STRESS MANAGEMENT COMPONENTS
1- تحمل تنش ها STRESS TOLERANCE
2- کنترل تکانه ها IMPULSE CONTROL

 


هوش هیجانی و مفهوم شخصیت
موضوع روانشناسی شخصیت مطالعه بخشهای مختلف روانشناختی ، سازماندهی و رشد آن با هدف برقراری ارتباط قسمتهای مختلف ذهن نظیر مکانیسمهای دفاعی ، ساختارها ، عملکردها و فرآیندها با پیامدهای زندگی است (مایر 1998 ، به نقل از مشتاق زاده 1382).
عبارتی که افراد آگاه به هنگام تصور هوش هیجانی به کار می برند : انگیزش ، هیجان ، شناخت و هوشیاری در روانشناسی شخصیت به عنوان چهار فرآیند اساسی که تقریباً پایه فیزیولوژیکی شخصیت را تشکیل می دهند مورد توجه هستند . پایه انگیزش درونی است و برای تکامل علائق ، دلبستگی و ایمنی ضروری است . سیستم هیجان شامل تجربه های درونی در پاسخ به روابط بیرونی است . در واقع یکی از اهداف شناخت کمک به ایجاد اطمینانی رضایت بخش از انگیزشها حفظ هیجانات خوشایند و نیز تفکر درباره طرح علائق درونی مانند خیالپردازی است . از سوی دیگر شناخت در خدمت ترسیم طرحهایی از دنیای خارج ، آزمایش و تجربه آنها ، استدلال مؤثر ، جدایی واقعیت از خیال و پردازش اطلاعات است . هوشیاری که به نسبت فرآیندهای پیشین بهتر قابل درک است ، آگاهی شخص از بخشهای دیگر ذهن است .
بخش دیگر شخصیت مدلهایی از خود مانند مفهوم «خود »، خود آرمانی ، هویت و تاریخچه زندگی است . مدلهایی از خود در جهان مثل نقش ها ، دلبستگیها و
همانند سازی و مدلهایی از جهان مانند آگاهی از زمان است . این الگوها جنبه هایی از انگیزشهای فردی ، هیجانات ، شناختها و حالات هوشیاری را در بر می گیرند که در نقشه هایی از خود و دنیای اطراف ادغام می شوند .
سومین بخش شخصیت صفات هستند . این صفات هم مربوط به خود فرد
می باشند مانند عزت نفس و خودآگاهی و هم صفات کلی که شامل مواردی مانند برونگرایی، هوش کلامی و ... است . در کل ویژگی ها از انگیزه هایی ساده ، هیجان و شناخت که در تعامل مدلهای اکتسابی از خود و دنیا ایجاد می شوند متفاوت هستند . این توصیف نسبی از شخصیت است اما برای درک اصطلاح هوش هیجانی از منظر شخصیت کافی است . برای مثال ما متوجه شدیم که هیجان تنها یکی از چهار بنیاد شخصیت را در بر می گیرد که با شناخت ، انگیزش و هوشیاری متفاوت است (مایر 1998 ، به نقل از مشتاق زاده 1382) .

 

 

 

 

 


سبکهای مقابله با استرس
استرس
اصطلاح استرس یا فشار روانی از کلمه لاتین Stringer به معنای در آغوش گرفتن ، فشردن ، فشرده شدن گرفته شده است . رفتارهایی که با احساسات متضاد همراه اند . به عنوان مثال
می توان کسی را در آغوش گرفت و در عین حال وی را دچار اختناق کرد و نهایتاً منجر به اضطراب و درماندگی او گردید (لوولو ، قریب 1371) .
تعریف انجمنی پزشکی آمریکا از فشار روانی عبارتست از هر نوع مداخله که مزاحم سلامت روانی و جسمانی فرد باشد (ایلندرو موران ، مهریار 1378) . از طرف دیگر برخی از پژوهشگران فشار روانی را به عنوان یک محرک در نظر می گیرند که از خارج بر خرد تحمیل می شود (استورا ، دادستان 1373) .
توماس هلمز فشار روانی را واقعه محرکی که لازم است خرد با آن سازگار شود تعریف کرد . بنابراین از این دیدگاه فشار روانی موقعیتی است که خواسته های غیر معمول داشته و نیازمند الگو در زندگی جاری فرد باشد مانند امتحان ، بلای طبیعی ، طلاق و ... (ریو ، سید محمدی 1381) .
در دیدگاه دیگری فشار روانی به منزله یک پاسخ فیزیولوژیک در نظر گرفته می شود که این الگو مبتنی بر سندرم تطابق عمومی سلیه می باشد سلیه فشار روانی را چنین تعریف می کند : یک پاسخ غیر اختصاصی است که بدن در مقابل درخواستهایی که با آن مواجه می شود از خود نشان می دهد (لوولو ، قریب 1371) . طبق نظر سلیه هرگاه شخص برای مدت نسبتاً طولانی انگیختگی فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب ، افزایش تنش عضلانی و ... را تجربه کند بدن وی دچار فشارروانی می شود (ریو ، سید محمدی 1381) .
دیدگاه سوم فشار روانی را نه به عنوان یا محرک و نه به عنوان پاسخ فیزیولوژیک در نظر می گیرد بلکه از این دیدگاه فشار روانی به شبکه وسیعی از عواملی چون محرک ، پاسخ ، ویژگیهای فردی ، ارزیابیها و سبکهای سازشی گفته می شود که با یکدیگراند تعامل دارند (استورا ، دادستان 1373) .

 

ویژگیهای خاص استرس
لازاروس 6 ویژگی اصلی و 4 ویژگی فرعی را برای فشار روانی در نظر می گیرد :
1) فشار روانی به عنوان نظامهایی از متغیرهای وابسته است . به این معنا که فشار روانی به عنوان یک فرآیند در نظر گرفته می شود و نظامی از متغیرهای محیطی ، شخصی ، شناختی ، فیزیولوژیکی و ... در ابعاد آن مؤثراند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله57    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه

مقاله ارزیابی سبکهای خلق دانش در سازمانهای دولتی استان تهران

اختصاصی از نیک فایل مقاله ارزیابی سبکهای خلق دانش در سازمانهای دولتی استان تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ارزیابی سبکهای خلق دانش در سازمانهای دولتی استان تهران


مقاله ارزیابی سبکهای خلق دانش در سازمانهای دولتی استان تهران

مقاله با عنوان ارزیابی سبکهای خلق دانش در سازمانهای دولتی استان تهران به صو رت کامل و با فرمت پی دی اف

چکیده:

سازمانها در قرن بیست و یکم بر توانایی ذهنی کارکنان خود برای بهکارگیری استعدادها و خلق دانش متمرکز شدهاند و علی رغم شناسایی دانش به عنوان مهترین منبع مزیت رقابتی، تحقیقات کمی در مورد راهبردهای خلق دانش در سازمانها متناسب با تغییرات محیطی وجود دارد. هدف اصلی از این مقاله واکاوی راهبرد خلق دانش در صورت گرفته است. ( چوی و لی ))  سازمانهای دولتی است که بر مبنای مدل حجم نمونه براساس فرمول کوکران 34 سازمان انتخاب و در هریک از 5 تا 15 پرسشنامه توزیع گردید که جمعاً 22 سازمان پرسش نامه های توزیع شده را تکمیل
استفاده شده است، نتایج تحقیق نشان میدهد که ترکیبی از هر چهار سبک خلق دانش  (ترکیب، درونی سازی)، ( چوی و لی ) کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه برونی سازی، و اجتماعی کردن( در سازمانهای دولتی استان تهران مورد استفاده قرار میگیرد، البته سبک "ترکیب" کاربرد بیشتری از سایر سبکها دارد. درضمن، میزان کاربرد این سبکها زیر میانگین متوسط است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ارزیابی سبکهای خلق دانش در سازمانهای دولتی استان تهران

پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر - ورد

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر - ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر - ورد


 پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی -  بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر - ورد

بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری (ناحیه 1) تهران                                                                                                              صفحه

فصل اول

مقدمه.................................................. 1

بیان مسئله ............................................ 2

هدف.................................................... 3

اهمیت و ضرورت موضوع مورد مطالعه ........................ 4

فرضیه های پژوهش ....................................... 5

متغیرهای پژوهش ......................................... 6

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها......................... 6

فصل دوم

2-1 مرحله نوجوانی ................................... 9

2-2 اهمیت مطالعه دوران بلوغ........................... 9

2-2-1- رشد جسمانی .................................... 10

2-2-2 رشد عقلی ذهنی ................................. 12

2-2-3- رشد عاطفی...................................... 13

2-2-4- رشد اجتماعی.................................... 18

2-3- مفهوم هویت....................................... 20

2-4- تعریف هویت....................................... 21

2-5- کودک، هویت و نظریه های آن........................ 21

2-5-1- نظریه روانکاوی................................. 22

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                      صفحه

2-5-2- نظریه یادگیری اجتماعی .......................... 22

2-5-3- نظریه شناختی.................................... 23

2-6- نوجوانی و هویت................................... 23

2-7- جنبه های ضمنی و آشکار خودآگاهی.................... 26

2-8- هویت از دیدگاههای مختلف .......................... 27

2-8-1- اریکسون........................................ 27

2-8-2- مارسیا......................................... 31

2-8-3- نقد الگوی مارسیا و اریکسون..................... 37

2-8-4- لوینگر......................................... 37

2-8-5- رویکرد فرآیند محوری برزونسکی.................... 40

2-8-6- استانلی هال.................................... 41

2-8-7- اتورانک........................................ 41

2-8-8- اشپرانگر....................................... 42

2-8-9- بلوز........................................... 42

2-8-10- والون......................................... 43

2-9- شکل گیری هویت..................................... 43

2-10- عوامل موثر در شکل گیری هویت...................... 47

2-11- عواملی که بر رشد هویت تاثیر می گذارند. .......... 48

2-12- پایگاههای هویت.................................. 49  

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                      صفحه

2-13- تعدد هویت‌ها .................................... 50

2-14- شخصیت و تعلقات اجتماعی ......................... 50

2-15- تحول هویت در سنین مختلف............................ 51

2-16- بحران هویت....................................... 52

2-17- بحران هویت از دیدگاه اریکسون .................... 54

2-18- نظر روانشناسان کشور ما درباره تعریف بحران هویت... 56

2-19- اختلالات مربوط به هویت............................ 57

2-20- جنس و هویت...................................... 58

2-21- پژوهشهای انجام شده مربوط به هویت در خارج از کشور. 60

2-22- پژوهشهای انجام شده مربوط به هویت در داخل کشور.... 61

- دلبستگی

2-1- مفهوم شناسی دلبستگی ............................. 62

2-2- مؤلفه های اصلی دلبستگی .......................... 65

2-3- خواستگاه های نظری دلبستگی........................ 66

2-3-1- مبانی روان پویشی نظریه دلبستگی ................ 66

2-3-2- نظریه یادگیری .................................. 67

2-3-3- نظریه تحول شناختی ............................... 68

2-3-4- نظریه کردار شناسی ............................. 69

2-3-5- نظریه دلبستگی بالبی ............................ 70

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                      صفحه

2-4- نظریه دلبستگی تئوری بالبی ........................ 71

2-5- سبک های دلبستگی از دیدگاه های مختلف............... 76

2-6- انواع سبک های دلبستگی............................ 79

2-6-1- سبک دلبستگی ایمن................................ 79

2-6-2- سبک دلبستگی نا ایمن اجتنابی................... 80

2-6-3- سبک دلبستگی نا ایمن دوسوگرا................... 82

2-7- مراحل شکل گیری دلبستگی در نوزادان ................ 83

2-8- تحول دلبستگی در نوجوانی .......................... 85

2-9- تداوم دلبستگی از کودکی تا نوجوانی ............... 85

2-10- عوامل موثر بر ثبات دلبستگی از کودکی تا بزرگسالی . 87

2-11- دلبستگی و سازمان شخصیت ......................... 88

2-12- دلبستگی و آسیب شناسی روانی در دوره نوجوانی ..... 91

2-12-1- اختلال رفتارهای ضد اجتماعی .................... 91

2-12-2- اختلال بی اشتهایی روانی ....................... 92

2-12-3- اختلال افسردگی................................. 93

2-12-4- الگوهای رفتار مرضی در دوره نوجوانی ........... 93

2-12-5- اختلال گسستگی ................................. 94

2-13- پدیده های دلبستگی و گسستگی ..................... 95

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                      صفحه

2-14- ارتباط دلبستگی، گسستگی و تاریخچه خشونت کودکی..... 96

2-15- معیارهای تشخیص دلبستگی ...........................                           101

2-16- ارتباط هویت و دلبستگی ............................                           102

2-17- پژوهشهای انجام شده مربوط به دلبستگی در خارج از کشور 102

2-18- پژوهشهای انجام شده مربوط به دلبستگی در داخل کشور 104

2-19- پژوهشهای انجام شده مربوط به ارتباط هویت و دلبستگی در خارج از کشور              105

فصل سوم

3-1- طرح پژوهش ...................................... 108

3-2- متغیرهای پژوهش .................................. 108

3-3- تعریف و تعیین جامعه ............................. 108

3-4- نمونه پژوهش ..................................... 108

3-5- روش نمونه گیری ................................... 109

3-6- ابزار اندازه گیری ............................... 109

3-7- روش اجرای پژوهش................................. 114

3-8- روش آماری ...................................... 115

فصل چهارم

  • تجزیه و تحلیل داده‌ها ............................... 117
  • آمار توصیفی ...................................... 119
  • تجزیه و تحلیل داده‌ها در قالب فرضیه های پژوهش ....... 119

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                      صفحه

فصل پنجم

  • بحث و نتیجه گیری ................................... 125
  • محدودیت های پژوهش.................................. 128
  • پیشنهادات......................................... 128
  • ضمایم و پیوستها
  • منابع

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی - بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر - ورد