نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره مسیحیت، اسلام و سکولاریسم

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره مسیحیت، اسلام و سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

دو جهان متفاوت 

مسیحیت، اسلام و سکولاریسمخاستگاه همه این حرکت های سکولاریستی در جهان اسلام به دو چیز ختم می شود. یکی تشویق و ترغیب استعمارگران غرب وارثان آنان اما خاستگاه دوم: این که برخی از مسلمانانی که پیشرفت اروپاییان را دیده اند و مرعوب آنان شده اند، به تقلید از آنان به سکولاریزم روی آورده اند

حسن عاشوری لنگرودی

کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش باطبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی به مادیگری بود

عموم دانشوران اسلامی، از پیروان مکتب خلافت گرفته تا پیروان مکتب امامت همه و همه اذعان دارند که قرائت جدایی دین از سیاست و پذیرشکسکولاریسم مردود و با روح و محتوای اسلام یگانه است. امروزه هجمه ای همه جانبه و حساب شده از سوی دشمنان اسلام به ایدئولوژی این آیین با تز جدایی دین از سیاست، در جریان است و با کمال تأسف برخی از مسلمانان ناآگاهانه با این هجمة دشمنان هم صدا شده اند. با وجود این قرائت انحرافی از دین، بر دانشوران مسلمان لازم است. اولآ: این هجمه را شناسایی کنند و ثانیآ: با روش پسندیده به دفع آن همت نمایند. این نوشتار به معنا و مفهوم سکولاریزم، خاستگاه و پیدایش سکولاریزم، اسلام و معضل سکولاریزم می پردازد.واژه کسکولاریزم (Secularism)در زبان های فرانسوی و انگلیسی به معنای دنیوی گرایی است. این واژه از واژه لاتینی کسکولوم(Seculum) مشتق شده است، که به معنای امور این دنیاست. کسکولاریزم به معنای دنیاپرستی یا اعتقاد به اصالت امور دنیایی و رد آن چه که غیر از آن است، می باشد. بنابراین سکولاریزم در معنا و مفهوم آن طرد مذهب و دین را در بردارد. در عرف امروزی سکولاریزم در معنای نفی حکومت دینی و اعتقاد به این که امور سیاسی و اجتماعی کاملاً بشری است و نباید در این حوزه ای که کاملاً بشری است، دین و مذهب نقش داشته باشد، به کار می رود. سکولارها می گویند: دین ازشئون دنیای بشر جدا است و ادارة این شئون اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و جزایی به انسان تعلق دارد وانسان باید در سایة عقل و دانش خویش و بدون بهره گیری از رهنمودهای دینی مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر مناسبات جمعی خود را سامان دهد. سکولارها بر این باورند که یکی از ابعاد جامعة مدنی و یکی از فرازها و نمودهای مهم پیشرفت و تکامل این است که نه تنها دین در امور سیاسی و روابط کلان اجتماعی، اعم از سیاسی، اقتصادی، قضایی و مانند آن، نقشی نداشته باشد، بلکه اصلآ هیچ گونه نمودی و حضوری و نقشی ندارد. در نگاه سکولارها، آرمان ها و ارزش های سیاسی- اجتماعی بشری کاملاً دنیوی است. بنابراین در راه شناخت این ارزش ها و هم چنین در شناخت راه های وصول آن ارزش ها و آرمان ها، هیچ نیازی به استمداد از دین نیست. نه تنها نیازی به دین نمی بینند، بلکه دخالت دین در این امور را به زیان جامعه می دانند و می گویند: دین با عدالت، آزادی و پیشرفت علم معارض است. آنچه در بین دین پژوهان و صاحب نظران در امور اجتماعی معاصر تحت عنوان کسکولاریزه شدن دین مطرح است، به معنای فلسفی شدن، یا علمی شدن دین نیست، بلکه به حاشیه راندن و یا کنارزدن دین است و کاهش نفوذ دین در جامعه و متن زندگی مردم مدّنظر سکولارها است. معادل ها: معادل های فارسی این اصطلاح عبارتنداز:کدنیامداری،کدنیاگرایی، کدنیازدگی، کدنیاپرستی، کجداانگاری دین از دنیا، کجدا شمردن دین از سیاست، کبی خدایی، ک لادینی،کامحای دین وکنادینی گری. در بین مترجمان عرب زبان غالباً واژه های کعلمانیّت به جای سکولاریزم به کار می رود. (العلمانّی: نسبه الیه العلم بمعنی العالم، و هو خلاف الدینّی او الکهنوتی). دو معنا: این نظریه را به دو صورت می توان به تصویر کشید. در تصویر اول گفته می شود: سکولاریزم یعنی جدای دین از حکومت و این که آموزه های دینی هیچ نوع سیاستی را در برندارد.در تصویر دوم گفته می شود: دین از شئون دنیوی انسان جداست. در امور دنیایی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و حقوقی و جزایی، همه این امور به خود انسان واگذار شده است و دین کاری به این امور ندارد. بلکه دین یک امر شخصی و نوعی رابطه است بین خود فرد و خدای خویش. تصویر دوم نسبت به تصویر اول کلی تر و عام تر است. در این نوشتار تصویر دوم از سکولاریزم مراد است و سکولاریزم در این معنا پی گیری می شود. سکولاریزم پدیده ای است که اولین بار در غرب پدیدار شد. خاستگاه و مکان انعقاد و زایش و رشد آغازینش اروپا است. در پایان دوره ای که کلیسا قدرت و اقتدار فراوانی داشت، عده ای به ستیز با آن برخاستند و حرکتی را برای کاستن اقتدار کلیسا آغاز کردند، و سرانجام دست کلیسا را در امور اجتماعی محدود، بلکه قطع کردند سپس جریان سکولاریزاسیون به گونه ای وارد جهان اسلام شد.

خاستگاه سکولاریزم در اروپا

سکولاریزم در پایان دورة قرون وسطای اروپاییان، در غرب پدیدار گشت. این پدیده مانند دیگر پدیده ها نمی تواند بی علت باشد، قطعآ علتی دارد علت و یا علل پیدایش سکولاریزم در چند قرن گذشته در اروپا چیزی و یا چه چیزهایی است؟ در پاسخ به این سؤال نمی توان به عامل خاصی بسنده کرد: چون که سکولاریزم پدیده ای اجتماعی است و معمولاً در پدیده های اجتماعی علت های متعددی نقش دارند؛ در پیدایش سکولاریزم نیز عوامل متعددی می توانند نقش داشته باشند. سکولاریزم نوعی موضع گیری منفی در برابر دین مسیحیت و متولیّان کلیسا است بنابراین باید دید که در دین مسیحیت موجود در اروپا و در عملکرد متصدیان کلیسا چه ضعف ها و کاستی هایی وجود داشته است. ضعف ها به دو گروه تقسیم می شود. ۱. ضعف های معرفتی ۲. ضعف های رفتاری متفکر شهید، علامه مرتضی مطهری در این باره بیان می دارد: ککلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش با تودة مردم، خصوصاً طبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی- و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی- به مادیگری است. ضعف های معرفتی کلیسا مسیحیت موجود که مسیحیت تحریف شده است، نمی تواند خود را آیین بر حق و آیین خردپسند معرفی کند. الهیات کلیسا از یک سری نارسایی هایی برخوردار است که دین پژوهان و آزاداندیشان با توجه به آن کاستی ها نمی توانند آن را به عنوان یک آیین بر حق و نجات بخش بشریّت پذیرا باشند. اصول اعتقادی و پایه های معرفتی آنانکفلسفة اسکولاستیک یا فلسفة اصحاب  مدرسه ای دگماتیستی بود. این فلسفه که به مانند کعلم کلام مسلمانان نقش هدایت فکری و عقیدتی آنان را بازی می کرد، متضمن یک سری فلسفه که به مانندکعلم کلام مسلمانان نقش هدایت فکری و عقیدتی آنان را بازی می کرد، متضمن یک سری نارسایی هایی بود که با توجه به آن نارسایی ها، باورهای مردم به این آیین سست شد. مانند اعتقاد به کاقنوم ثلاث و یا مسألةکثلثیت. گوستاولوبون فرانسوی که خود مسیحی است، در این باره می گوید: کمسأله ثلثیت در میان مسیحیان متضمن تناقض و پیچیدگیهایی است. علامه مطهری در این باره می گوید: ککلیسا به خدا تصویر انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرفی نمود. افراد تحت تأثیر نفوذ مذهبی کلیسا از کودکی خدا را با همین قالب های انسانی و مادی تلقی کردند و پس از رشد علمی دریافتند که این مطلب با موازین علمی و واقعی و عقلی صحیح سازگار نیست. و از طرف دیگر، توده های مردم طبعاً این مقدار قدرت نقادی ندارند که فکر کنند ممکن است مسائل مربوط به ماورای طبیعت، مفاهیم معقولی داشته باشد و کلیسا اشتباه کرده باشد، چون متوجه شدند که مفاهیم کلیسایی با مقیاس های علمی تطبیق نمی کند، مطلب را از اساس انکار کردند. نتیجه این  همه  ضعف ها و کاستی ها و نارسایی های معرفتی این شد که افکار عمومی از دگماتیسم اسکولاستیک  فاصله بگیرند و به کاسپی سیزم، کپروتستانتیسم، کپلورالیزم، کسکولاریزم و از همه مهم تربه سویکماتریالیسم روی آوردند.

ضعف های رفتاری کلیسا

کلیسا در دوره اقتدارش تنها یک سری نارسایی ها و ضعف های معرفتی نداشت، بلکه در رفتار نیز مرتکب ضعف ها و اشتباهات بسیاری شد. متصدیان کلیسا بسیار بد عمل کردند. رهبران دینی لباس خدایی پوشیدند و به جای هدایت مردم بهشت فروشی کردند، به جای این که به نارسایی های معرفتی خویش پی ببرند و آن را به نقد بگذارند و الهیات خویش را خردپسند کنند به ستیز با علم شتافتند و تلاش های علمی دانشمندان را حرکت ضد دین قلمداد کردند. نه تنها برای دانشمندان قدر و منزلتی قایل نشدند و تلاششان را ارج ننهادند،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مسیحیت، اسلام و سکولاریسم

اعتقادات مسیحیت

اختصاصی از نیک فایل اعتقادات مسیحیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

آیین مسیحیت یکی از دین‌های بزرگ دنیای امروز است. دینی که با پیشینه‌ای 2000 ساله، در بسیاری از جوامع انسانی کنونی (عمدتاً غربی) حضوری ریشه‌دار داشته و خاستگاه تحولات فرهنگی و اجتماعی متعددی در تاریخ حیات آنها بوده است. هسته اصلی و وجودی این دین، اصل پرستش خداوندی متعال به نام «اب» می‌باشد که با تجلیات خاص الوهی‌اش مانند «عیسی مسیح» و «روح‌القدس» انسان را از گمراهی نجات داده و به سعادت و رستگاری رهنمون ساخته است (توماس میشال یسوعی، مدخل الی العقیده المسیحیه، ص57-55.) لذا اصل خداشناسی در جهان‌بینی مسیحیت امری مهم و کلیدی به‌شمار می‌رود. البته خداشناسی در مسیحیت امری نسبتاً پیچیده است. خداشناسی که از پیکره یکتاپرستی صریح و شفاف‌ یهودیت ریشه گرفته و ساختاری توحیدی دارد، اما در عین حال از نوعی تثلیث الوهیتی سخن می‌گوید که صریحاً با توحید خالص یهودی در تزاحم است. با این وجود اصل پرستش خداوندی ازلی، ابدی، خالق، علیم، رحیم و بخشنده که در طول تاریخ بشر همواره حضوری ملموس داشته است، رکنی بنیادین در اصول اعتقادات و جهان‌بینی مسیحیت می‌باشد. (جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ص591)

نام خدای مسیحیت

مسیحیان خداوند خویش را «آب» یا «ابا» (abba) می‌خوانند. این لفظ واژه‌ای «آرامی» است و به معنی پدر می‌باشد (قاموس کتاب مقدس، ص2). پدر آسمانی که هستی و حیات آدمی در دست اوست. این تعبیر به‌کرات در اناجیل چهارگانه از زبان عیسی علیه‌السلام نقل شده است؛ به گونه‌ای که عیسی، خداوند را پدر آسمانی خود (مانند متی 34،25) و تمام انسان‌های مومن می‌خواند. (مانند متی 9،6). تعبیر پدر آسمانی واژه‌ای ضمیرآشنا و صمیمی است که تداعی‌کننده محبت و نوازش بزرگوارانه از سوی خداوند بر انسان می‌باشد. این نام با تعالیم عیسوی که بیان‌کننده وجود رابطه‌ای صمیمانه و پر محبت بین خداوند و انسان می‌باشد، تناسب بیش‌تری دارد. واژه اب در کلام مسیح، نه تنها تداعی‌کننده وجود نوعی خیراندیشی، توأم با مراقبت و حساسیت خداوند بر انسان است، بلکه متضمن نوعی اقتدار، برتری، حکومت و تسلط خداوند بر عالم هستی و مخصوصاً انسان نیز می‌باشد. (رابرت ویر، جهان مذهبی، ج2، ص692)

ابا و یهوه

بنا بر آنچه از تاریخ و اناجیل چهارگانه مشهود است، «عیسی ناصری» علیه‌السلام ملقب به مسیح خود یک عبرانی یهودی بوده است. حتی مادر او نیز قدیسه‌ای یهودی به نام مریم بود و در جامعه یهودی و تحت تعلیمات یهودیان اصیل و مومنی مانند ذکریای نبی و یوسف (شوهر مریم)، بزرگ شد (لوقا، باب 1و2). او بر یهودی‌بودن خود اقرار داشت و حتی در کلمات صریحاً بیان داشت که تنها برای هدایت آنان مبعوث شده است: «آن وقت عیسی به آن زن گفت: من از طرف خدا فرستاده شده‌ام تا به یهودیان کمک کنم نه به غیر یهودیان، چون یهودیان گوسفندان گم شده خدا هستند.» (متی، 24،15)

بدین لحاظ مسیحیت را باید آیینی دانست که از بطن یهودیت برخواسته است، به گونه‌ای که در ابتدا تصور همه از تعالیم مسیح، دینی کاملاً جدید و مستقل نبود، بلکه حتی از زبان خود «عیسی ناصری» (مسیح)، آن تنها یک اصلاح‌گری (رفرم) در یهودیت قلمداد می‌شده است (متی،17،5). در همین راستا واژه ابا را نیز باید تنها، عنوان تازه‌ای برای خداوند یکتای یهودیان «یهوه» محسوب کرد، خداوندی که دارای هویتی روشن و تجلیاتی بارز بوده است و تا آن زمان بیش از 1000 سال به این نام مقدس خوانده و ستایش شده بود. البته این نامگذاری احتمالاً ریشه در تعالیم یهودی دارد و از تعابیری که در متون مقدس یهودی در خصوص رابطه بین خداوند و قوم برگزیده‌اش ذکر شده بود، ریشه گرفته است. چنان که در عباراتی از کتاب «مزامیر داود» (مانند مزمور،7،2) و یا کتاب «هوشع بنی» (باب 1،11) قوم یهود از زبان «یهوه» فرزند خوانده شده‌اند و خداوند (یهوه) خود را پدر آنها نامیده است.

بدین تعبیر نهادن نامی جدید برای خداوند (یهوه) به معنی معبودی جدید با صفات متفاوت نبوده است؛ بلکه این گزینه، انتخابی بوده که در تعریف جدید عیسی ناصری علیه‌السلام از خداوند، گویایی بیش‌تری بر صفات خاصی چون «محبت»، «بخشش»، «مرحمت» و «اقتدار بزرگوارانه» یهوه داشته است. هرچند این‌گونه تعابیر از خداوند در دید یهودیان آن زمان و (حتی امروزی نیز)- از لحاظ نزدیکی و محرمیت و نامتناسب‌بودن با خداوند- تا حدودی کفرآمیز به نظر می‌آمد (رابرت ویر، جهان مذهبی، ج2، ص692)، اما تاکید وی بر قدرت، جلال، داوری و اقتدار مطلق خداوندی بر جهان هستی، این دیدگاه را کم‌رنگ می‌نماید.

البته قابل تصور است که احتمالاً علت اصلی و تاریخی رسمیت دادن و تاکید نمودن بر این نام جدید، به جای استفاده نمودن از «یهوه» نوعی استقلال‌طلبی «آباءکلیسا»ی مسیحی قرون اولیه میلادی از جامعه یهودیان نیز بوده است تا با ایجاد تمایزی ملموس خود را در جامعه مومن یهودی آن زمان متمایز ساخته، هویت مستقلی برای جامعه کلیسا (جامعه مسیحی) ایجاد نمایند.

اصل تجسد

دومین اصل اعتقادی مسیحیت را می‌توان اصل «تجسد» دانست؛ اصلی که تا حدی مسیر این آیین را از طریقت یک دین یکتاپرستانه جدا می‌سازد و تصویری اساطیری را به خداوند و سفیر محبتش یعنی عیسی مسیح می‌دهد. او همچون پدری مهربان است که بر مخلوقات خود مخصوصاً بر انسان عنایت و لطف وافری دارد و برای نجات او از تباهی و گمراهی، دست به کار شده و فرزند خود را برای فداشدن به این دنیا فرستاده است تا آنان را پاک نماید. (انجیل یوحنا،3، 17و16)

اصل تجسد، در حقیقت اعتقادی است که مسیحیان به جسمیت یافتن «کلمه» ازلی الهی (لوگوس) و ظهور خود او در شخصیت انسانی عیسی مسیح دارند؛ «کلمه»‌ای که غیرمخلوق بوده و خود، خالق یا واسطه خلق همه چیز است.

-«آن زمانی که هنوز هیچ چیز نبود، کلمه وجود داشت و با خدا بود و او همیشه زنده بوده است و خود او خداست. هرچه هست به وسیله او آفریده شده است، زندگی جاوید در اوست و این زندگی به تمام مردم نور می‌دهد. زندگی او نوری است که در تاریکی می‌درخشد و تاریکی هرگز نمی‌تواند آن را خاموش نماید... کلمه خدا انسان شد و روی این زمین و در بین ما زندگی کرد... خدا قانون‌هایش را به وسیله موسی به مردم داد. ولی به وسیله عیسی مسیح او خودش را به ما ظاهر کرد و محبتش را نشان داد. کسی هرگز خدا را ندیده است، ولی البته مسیح او را دیده است چون او همیشه با خدای پدر است و هرچه باید درباره خدا بدانیم، مسیح به ما گفته است.» (انجیل یوحنا، باب1)

این نگرش، شخصیت عیسی علیه‌السلام را از یک وجود تاریخی به یک ماهیت اسطوره‌ای (مانند اساطیر یونان) تبدیل نمود و ماهیت تاریخی او را تا حد زیادی تحت شعاع قرار داد، پایه‌گذار این نگرش را باید «پولس» (سن پل) و در پی او یوحنا و کلمنت دانست که به عنوان رسولان برجسته مسیح و آباء بنام کلیسای (جامعه مسیحی) قرن اول میلادی معروف هستند.

- «مسیح چهره دیدنی خدای نادیده است. حتی پیش از اینکه خدا چیزی بیافریند، مسیح وجود داشت. در واقع به وسیله عیسی مسیح تمام هستی‌ها در آسمان و زمین به وجود آمد.


دانلود با لینک مستقیم


اعتقادات مسیحیت

دانلود مقاله کامل درباره مسیحیت و یهودیت

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره مسیحیت و یهودیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مسیحیت و یهودیت

آیین مسیحی

یکی از دینهای بزرگ جهان است و پیروان این دین را مسیحی می‌نامند.

دین و گرایش های مسیحی

مسیحیت به‌طور کلی به سه گرایش بزرگ کاتولیک "Catholic" ارتودوکس "Orthodox" و پروتستان"Protestant" تقسیم شده‌است که گرایش‌های کوچک و زیادی نیز از آن‌ها شاخه می گیرند.

مسیحیت آغازین

تعدادی از مذاهب در طول سده‌های دوم و سوم میلادی در سراسر امپراتوری روم، پیروانی را برای خود جلب کرده‌اند. مراسم نیایش ایسوس و میتراپرستی طرفداران زیادی داشت، اما مهارت سنت پل (پل مقدس) در تبلیغ کمک کرد تا مسیحیت به صورت مذهب اصلی مردم روم، در دوران او در آید. مسیحیان غالباً توسط امپراتوران رومی مورد شکنجه شدیدی قرار می‌گرفتند، اما سرانجام مسیحیت به عنوان دین رسمی این امپراتوری پذیرفته شد. [نیاز به ذکر منبع]

امپراتوری روم در مقابل دین های که با آیین رسمی و خدایان رومی در جنگ نبودند و یا تقدیس امپراتور را به زیر سؤال نمی‌بردند، با آزاد اندیشی و تحمل برخورد می‌کرد. دین ملی رومیها قدری سرد و بی جان بود و تعجبی ندارد که دین های دارای جنبه‌های روحانی و احساسی بیشتربودند، محبوبیت بیشتری پیدا کردند.

دینهای دیگر

دین میترا الههٔ ایرانی نور، روی عشق و برادری و اهمیت آن تکیه می‌کرد. این دین بهویژه در بین سربازان رومی محبوبیت داشت. آیین لیموس، الهه‌ای مصری، بسیاری از زنان رومی را جلب نمود. مسیحیت به سرعت در میان قشرهای مختلف جامعه محبوبیت پیدا کرد.سخنان مسیح که برای تمام مردم بسیار نو و تازه بود، تصویری متفاوت از مفاهیم اصلی زندگی ارائه می داد. مفاهیمی همچون مرگ، زندگی، گناه، دنیای پس از مرگ و از همه مهمتر این سخنان چهره متفاوتی از خداوند ارائه می داد که با بسیاری از تعالیم خرافی و غلطی که در آن دوران خداوند را به شکل یک جبّار همیشه خشمگین معرفی می کردند، تفاوت اساسی داشت. در «انجیل»(لغتی یونانی به معنای مژده)که «عهد جدید» نیز خوانده شده و کتاب مقدس مسیحیان است؛ برای نخستین بار از خداوند،با عبارات «خدای محبت» و «پدر آسمانی» نام برده می شود.

مخالفان

اولین گروه‌ مسیحیان از دیدگاه پاگانها (افرادی که خدایان متعددرا می‌پرستیدند) مورد تردید بودند. دلیل این مسئله آن بود که آنها تصور می‌کردند مسیحیان برای برگزاری «جشنهای انس» و آدمخواری، جلسات سری تشکیل می‌دهند. چرا که گوشت حیوانات قربانی شده در معبد پاگانها (کافران بت پرست) را خریداری نکرده و همچنین در تفریحات عمومی وحشیانه، شرکت نمی‌کردند. یهودیان و به ویژه روحانیون یهودی، از مخالفین درجه اول مسیحیت و گسترش آن به شمار می رفتند. روحانیون یهودی در منطقه یهودیه و سایر مناطق یهودی نشین آن زمان تنها قدرت های رسمی و پذیرفته شده سیاسی به شمار می آمدند. تعالیم مسیح و اقدامات عملی او، در ابتدا این صاحبان قدرت را شگفت زده می نمود. این تعالیم به طور کلی و ریشه ای مذهب مورد قبول و پذیرفته شده ای را که سالها در میان مردم آن منطقه رواج داشت و اصولاً پایه قدرت سیاسی روحانیون به شمار می آمد، مورد تردید قرار می داد. به علاوه این تعالیم بسیاری از رسوم و قوانینی را که روحانیون یهودی صرفاً برای حفظ و تثبیت قدرت و همچنین توجیه لزوم وجود خود با آیین یهودممزوج ساخته بودند را از اعتبار ساقط می نمود. نگرانی هایی که این مسائل در میان قدرتمندان یهود ایجاد می نمود، سبب شد که به مقابله با این حرکت برخیزند. دولت حاکمه بر منطقه در آن زمان،(که توسط امپراطور قیصر روم تعیین می گردید)به خاطر مسائلی از قبیل نفوذ بیشتر در میان مردم، حفظ انسجام منطقه و جلوگیری از ایجاد آشوب و مسایلی از این دست، با روحانیون یهود که در میان مردم صاحب قدرت سیاسی و معنوی بودند؛ گونه ای رابطه دو طرفه و مسالمت آمیز داشت. مأموران دولتی به خاطر حفظ مصالح امنیتی، با مشورت روحانیون هر چند وقت یکبار مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار می‌دادند. بسیاری از مسیحیان شکنجه شده و مردند. اما به هر حال، علی رغم شکنجه و آزار فراوان، مسیحیت به گسترش خود ادامه داد.

دوران آشوب

در دوران آشوب بزرگ، که امپراتوری روم مورد تهدید حملهٔ بربرها و امپراتوری ایران قرار داشت، همه امپراتورها درجستجوی خدایی قدرتمند برای کمک به دفع بلا از روم، بودند امپراتور دیوکلتیانوس (۲۴۵ ـ ۳۱۳ میلادی)، میترا،الههٔ نور ایرانیان را به عنوان خدای خود اعلام کرد، که از امپراتوری حمایت و حفاظت کند. امپراتور کنستانتین (۲۸۰ ـ ۳۳۷)خدای مسیحیت را گزینش نمود.

کنستانتین

در سال ۳۱۲، کنستانتین در حالی که به طرف روم می‌رفت تا آن را از رقیب پس بگیرد، اعلام کرد که نشان مسیحی را روی خورشید دیده‌است و جملهٔ «شما با این علامت پیروز خواهید شد»، را به لاتین روی آن خوانده‌است. روی پل میلویان بر روی رودخانهٔ تیبر، ارتش کنستانتین، به پیروزی رسید. در مدت کوتاهی، مسیحیت به عنوان مذهب رسمی امپراتوری روم، جایگاه خود را تثبیت کرد.[نیاز به ذکر منبع]

گروه(فرقه) های گوناگون ترسایی

گنوستی سیسم،مارسیون،مونتانوس،سابلیوس،ترتولیان،آنکراتیت ها،دناتیست ها،باور سه خدایی،آریوس،آریانیسم بنمایه:تاریخ قرون وسطا

تاریخ‌شمار ابتدای مسحیت

۳۰ میلادی

در این سال عیسی مسیح از سوی مقامات رومی که آموزه‌های او را تهدیدی علیه خود می‌پنداشتند، مورد محاکمه قرار گرفته و مصلوب گردید.

۳۷ میلادی

پولس اهل تارسوس(از شهرهای یونان قدیم)، با دیدن صحنه‌ای در جادهٔ دمشق، به دین مسیحیت می‌گرود و مأموریت خود را برای تبلیغ و مسیحی کردن غیر یهودیان، آغاز می‌کند.

۴۲ میلادی

شمعون ملقب به پطرس(از حواریون مسیح)که برای قرنهای متمادی به عنوان اولین پاپ، مقام او را جشن می‌گیرند، اولین جامعهٔ مسیحی را در رم بنیانگذاری می‌کند.

۶۴ میلادی

مسیحیان به خاطر آتش سوزی شهر رم مورد اتهام قرار گرفتند. امپراتور نرون طی تلاشی برای بدست آوردن مجدد محبوبیت خود، آنها را مورد شکنجه و آزار قرار می‌دهد. پطرس قدیس(سنت پیتر)در این زمان کشته می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مسیحیت و یهودیت

تحقیق و بررسی در مورد خانم بابایی هنر دوران مسیحیت

اختصاصی از نیک فایل تحقیق و بررسی در مورد خانم بابایی هنر دوران مسیحیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 96

 

مقدمه

مسیحیت ، همانند بسیاری از کیشهای خاورزمین ، دینی بود که مخصوصا ادعای نجات بشریت را داشت ، توفیق بی مانند این دین در گرواندن جمعیت های انبوه شهرهای بزرگ روم در عصر امپراتوان به خود ،توجه مقامات رومی را به آن جلب کرد . مسیحیان چون از به رسمیت شناختن دین دولتی یا کیش پرستش امپراتور سر باز می زدند ، و چون از شرکت جستن در مراسم نسبتا سهل انگارانه آن خودداری می کردند ، خرابکار سیاسی به شمار می رفتند و شدیداً تحت پیگرد قرار می گرفتند . تاسیتوس ضمن بحث دربارۀ گرایشهای روزگار خویش ، مسیحیان را معتقدان به یک آئین فاسد و عمل کنندگان به مراسمی گمراهی آور و زشت می نامیدند ، که به گمان وی از مختصات کیشهای خاورزمین به شمار می رفته اند .

سوء تفاهم بنیادی میان رومی معتقد به دین روم و رومی معتقد به دین مسیح ، میتواند بازتاب ژرفتری از جهان نگریهای ایشان پنداشته شود ؛ به بیان درست تر ، و به گفته فردیناند لات : (( میان انسانهای عصر جدید با و انسانهای روزگار باستان ، دیگر فکر مشترکی وجود نخواهد داشت . )) تضاد بنیادی بین روح شرقی و غربی آنچنان که در کتاب زکریای نبی اعلام شده – ((حال که پسرانت را ، ای صهیون ، بر ضد پسرانت پرورانده ام .))یک بار دیگر خشمگینانه در کلام ترتولیانوس مسیحی (متاله رومی)که پیش از 197 میلادی به مسیحیت گروید چنین طنین افکن میشود: ((چه وجه مشترکی بین آتن و اورشلیم وجود دارد ؟

چه وجه مشترکی بین آکادمی {افلاطون }و کلیسا وجود دارد؟)) با آنکه همه مسیحیان به هیچ وجه خصومت مطلق ترتولیانوس را نداشتند ، خصومت بین خاور زمین سامی کهن و دنیای هلنی که آن را به تصرف در آورده بود اجتناب ناپذیر و زایل نشدنی بود .ناتورالیسم وخرد گرائی یونانی به جز لاینفک فرهنگ دنیای روم غربی تبدیل شده بود ودر همان حال ضمن تماس با تمدن کهن خاور میانه دگر گونیهای پیدا کرده بود . کیشهای سری ، با ان مراسم سری ملهم بد گمانی ، خدایان نجات دهنده ،پیامهای رهایی بخش وعلوم سری ، افسانه های خورشید – مدار وباروریشان ، شدیدا تحت تاثیر فرهنگهای سرزمین های چون مصر ، بابل ، ایران و حتی هندوستان بودند :و با انکه بسیاری از عناصر خود را از دستگاه فکری فلسفه هلنی به عاریت گرفته بودند ، این دستگاه را به یک دستگاه رمزی تبدیل کردند وگونه ای فرمول نامه جادویی ورازهای عرفانی از بطنش فراهم اوردند که فقط تعداد انگشت شماری محرم راز از انها خبر داشتند . مسیحیت با انکه بر تعالیم وسنت های یهود مبتنی بود و با بسیاری از کیشهای خام که رومانی چون تاسیتوس با ان درامیختند تفاوت داشت، در واکنش تاریخی وطولانی خود علیه غرب هلنی – هم علیه جهانگردی ان ، هم علیه مظهر مادی ان یعنی امپراتوری پیوسته ستمگر شونده ی روم – با همان کیشها متحد شدند . در نظر مسیحیان ، امپراتوری با ان اخاذیها ، قساوتها ، ماده پرستیها ، جنگها ، وخدایان دروغینش، ((قلمرو امپراطور ، یا قلمرو شیطان )) نامیده می شد . ولی وقتی کنستا نتین در سال 325میلادی به مسیحیت گروید وان را دین رسمی کشور اعلام کرد ، امپراتوری روم برای مسیحیان به ارث گذاشته شد . در سده ی هیجدهم ، گیبون در کتاب عظیمش به نام زوال وسقوط امپراتوری روم مسیحیت را علت اصلی ان فاجعه تا زمان خودش اعلام کرد . امروزه ما معتقد نیستیم که مسیحیت چنین نقشی داشته است. بلکه در اوایل سده÷نجم میلادی ، اوگوستین کتاب شهر خدای خود را برای دفاع از کلیسادر برابر این اتهام معتقدان به دین روم نوشت که می گفتند غارت شهر روم (سال410به دست گوتها ) مجازاتی بوده است که خدایان باستانی به دلیل مسیحی شدن این شهر بر ان نازل کرده بودند فروپاشی امپراتوری که با تجزیه اسمی ان به امپراتوری های شرقی وغربی در اواخر سده سوم اغاز شد ÷دیده بسیار بغرنجی بود ونمی توان گناهش را به پای مسیحیان یا بر بر ها – قوایل سلط ،ژرمن ،اسلاو ودیگر ملتهایی که از هزاران سال پیش در جهت دستیابی به حوضه دریای مدینترانه به حرکت درامده بودند – نوشت ( اسلاف اینان را در مهاجر ت های بزرگی که اوضاع مصر – بین النهرین ، اسیای صغیر کرت ویونان را اشفت دیده ایم ) به هر حال از اواخر سده سوم به بعد بخش هایی از امپراتوری یعنی نه ان امپراتوری یکپارچه بلکه بقایای تکه تکه شده ان تدریجا به تصرف قوایل پیش گفته در می آمد غلبه روحی و ایده ئولو ژیک مسیحیان به شکل گرایش توده ای مردم به دین مسیحی موازات رخنه و اسکان تدریجی بربرها یی پیش میرفت که از این لحاظ مدتها پیش در ساخت اداری و نظامی وتصرف رسمی سرزمینهای امپراتوری حاظر شده بودند اقدامات بعدی این بربرها که در اواخد سده پنجم مسیحی شده و بر امپراتوری روم غربی مسلط شده بودند تاریخ سده های میانه در جهان غرب را تشکیل می دهد امپراتوری روم شرقی که عملا ولی نه رسما در اوایل سده پنجم از امپراتوری روم غربی جدا شد وبا نام امپراتوری بیزانس به راه نا گسسته خویش ادامه میدهد و به زبان و سنتهای یونانی اش که در این دوره به مراتب خاور ماب تر شده بور بازمیگردد دنیای بیزانس به گونه ایی ادامه شیوه زندگی امپراتوری پسین و فرهنگ برخاسته از مسیحیت اولیه ای به شمار میرفت که در ان دمیده شده بود امپراتوری بیزانس با ان محافه کاری شرقی اش که تا اندازه ای تمدت های خاور نزدیک را به یاد می اورد تا مدت هزار سال یونانی ارتدوکس میماند و تغییری نمی کند شکلهای پیدایشش را حفظ میکند عنصر نوین را به طاق نسیان میسپارد و از آن جدا می افتد .

در سده هفتم ، دین اسلام به صورت یک نیروی معنوی جدید از عربستان بر می خیزد و با شتابی درنگ ناپذیر و حیرت آور سراسر خاورنزدیک و حوضه دریای مدیترانه را در می نوردد . اسلام تمدن نوینی پی افکند که با مسیحیت رقابت کرد و شدیدا در اروپای سده های میانه مؤثر افتد . ترجمه های عربی آثار ارسطو و دیگر نویسندگان یونان باستان ، مشتاقانه از سوی اندیشمندان مسیحی سده های دوازدهم و سیزدهم مورد مطالعه قرار می گرفت ؛ غزلهای عاشقانه و توصیفات شاعرانه طبیعت به زبان عربی ، الهامبخش نخستین تروبادورها شاعران و خنیاگران دوره گرد فرانسوی شدند دانشمندان عرب و مسلمانان دیگر پایه های حساب را به شکلی که در مدارس امروزی تدریس می شود نهادند و کمکهای ایشان به نجوم پزشکی و علوم طبیعی ، تاثیری جاودانه بر فرهنگ و تمدن غربی کرده است . با آنکه هنر اسلامی را نمی توانیم دقیقا در چهار چوب هنر غربی به مفهومی محدود تر بگنجانیم شایستگی آن را دارد که در این مرحله از پژوهشمان توجهی بدان بکنیم ، مخصوصا از این جهت که یادمانهای


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد خانم بابایی هنر دوران مسیحیت

هنر مسیحیت

اختصاصی از نیک فایل هنر مسیحیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

هنر مسیحیت آغازین (موزاییک و نقاشی،نسخه تذهیب کاری شده(

■ موزاییک و نقاشی

همچنان که کارهای کلیسا سازی در دوره کنستانتین و جانشینانش به منظور برآوردن نیازهای فوری مسیحیان برای برگزاری مراسم دینی آغاز می شود و ناگهان جنبه ای رسمی و همگانی پیدا می کند، برنامه های گسترده تزیین کلیساها نیز ضروری می شود. برای تبلیغ تمام جنبه های متنوع دین جدید – شریعت، روایتهای نقلی و نمادهای آن و برای آموزش دادن و تهذیب کردن معتقدان، صدها متر مربع دیوار در دهها کلیسای نوساز می بایست با سبک و نمایی آراسته می شد که این پیام را به مؤثرترین شکل ممکن به مردم برسانند. موزاییکهای زیبای تزیینی – با خرده شیشه های براق به جای خرده مرمرهای ماتی که رومیان ترجیح می دادند در موزاییکهایشان به کار ببرند – تقریباً به طرزی ناگهانی – وسیله بیان پذیرفته شده ای گردید. موزاییک، مخصوصاً برای سطوح تخت و نازک باسیلیکاهای جدید مناسب بود و به جزء محسوس و بادوام دیوار یا گونه ای پرده منقوش معماری تبدیل شد. نوری که از ردیف پنجره های زیر گنبد به درون می تابید به صورت بازتابهای لرزانی به موزاییکها می رسید و چنان جلوه ها و تضادها و تمرکزهای ناگهانی در رنگ پدید می آورد که می توانست توجه بیننده را به ویژگیهای اصلی و مربوط آن ترکیب بندی جلب کند. موزاییک که به شیوه مسیحیت آغازین تهیه می شد، برای تغییرات ظریف رنگ آنچنان که در شیوه کار یک نقاش ناتورالیست ضرروت می یابد، در نظر گرفته نمی شود؛ ولی همچنان که در بررسی موزاییکهای رومی گفته شد، رنگ بندی به راحتی در دسترس موزاییک ساز است. در موزاییک سازی، رنگ را در جایی می گذارند ولی مخلوط نمی کنند؛ و بافت روشن، سفت و براق که در چارچوب الگویی مشخص و ساده شده قرار گرفته، اصل می شود. همچنان که بیشتر گفتیم، برای موزاییکهایی که در ارتفاعات بالای دیوار و بر فراز سر بیننده کار گذاشته می شوند، استفاده از خرده سنگها ریز به شیوه موزاییکهای رومی، کاری بی معنی می شود. در موزاییکهای دوره مسیحیت آغازین، که برای دیده شدن از فاصله ای قابل توجه طراحی می شدند از سنگها بزرگتر استفاده می شود؛ سطوح موزاییکها را زبر رها کرده اند تا لبه های تیز خرده شیشه ها بتوانند نور را جذب و منعکس کنند و برای آنکه به بهترین شکل ممکن مفهوم شوند طرحهایی ساده دارند. موزاییک در جریان چند صد سال خدمت به الهیات مسیحی، وسیله بیان برخی از عالیترین شاهکارهای هنر جهان بود.

مضمون و سبک، وسیله بیان خود را می یابند؛ مضمون دین مسیحی، در طی چندین سده شکل گرفت و تا مدتی طولانی، حتی در شیوه درست شبیه سازی از پیکر و چهره بنیادگذار مسیحیت، بحث و تردید بود. وقتی مسیحیت دین رسمی گردید، مقام عیسی مسیح نیز دگرگون شد. در آثار اولیه، او را در هیأت آموزگار و فیلسوف مجسم کرده اند و در آثار بعدی، حالتی امپراتورانه همچون فرمانروای آسمان و زمین به چهره اش داده می شود. در سده های چهارم و پنجم، هنرمندان همچنان در چگونگی شبیه سازی از وی تردید داشتند و به همین علت چهره های گوناگونی آفریدند. پس از آنکه برخی از مسایل مشاجره آفرین دینی مربوط به ماهیت عیسی مسیح حل شدند، فرمول کم و بیش ثابتی برای تجسمش به دست آمد.

در اذهان مسیحیان، ساده اندیشی که تازه به مسیحیت گرویده بودند، عیسی مسیح را به سادگی می شد با خدایان آشنای حوضه دریای مدیترانه، به خصوص هلیوس (آپولون) خدای آفتاب، یا صورت رومی شده شرقیش آفتاب شکست ناپذیر، یکی گرفت. در موزاییک طاقی متعلق به اواخر سده سوم از یک آرامگاه کوچک مسیحی در گورستان متعلق به پیروان دین روم که در حفاریهای سالهای 1940 – 49 در زیر کلیسای سان پیترو و در رم به دست آمد (تصویر 281) عیسی در هیأت آپولون دیده می شود که اسبهای گردونه آفتاب را در آسمانها بتاخت می برد – تصوری که بسی بزرگنمایانه تر از تصور چوپان نیکوکار است.

 

281- جزیی از موزاییک طاقی آرامگاه پیروان دین روم، رم 250 -275 ب م

282- جدا شدن لوط و ابراهیم از یکدیگر ، موزاییکی از کلیسای‌سانتاماریا ماجوره، رم حدود 430 ب م.

سبک یا سبکهای هنر رومی در اثر استحالیه و تبدیل ماهیت هنر یونانی – رومی به دست آمد: نقطه حرکت موزاییک سازان، عمق نمایی رومی بود. در سلسله تصویرهای روایتی و بزرگ موزاییکی، مانند موزاییک کاری جداشدن لوط و ابراهیم از یکدیگر که در کلیسای سانتاماریاجوره متعلق به رم در سده پنجم اجرا گردیده، می توانیم شاهد وحدت ناتورالیسم کهن و نمادپردازی نوین گردیم. قاب تزیینی نشان دهنده جدایی لوط و ابراهیم (تصویر 282)، داستان این حادثه را به طور مختصر باز می گوید (سفر پیدایش، باب 13): لوط پس از پذیرفته شدن مخالفت، اعضای خانواده و طایفه اش را به سوی راست یعنی به سوی شهر سدوم هدایت می کند، حال آنکه ابراهیم به سوی ساختمانی (کلیسا؟) در سمت چپ حرکت می کند. آنچه لوط برمی گزیند گزینشی شیطانی است و ابزارهای شیطان یعنی دو دختر وی، در جلوی او نشان داده شده اند، حال آنکه پیکره اسحاق – فرزند نازاده – که ابزار خداوندگاراست در جلوی پدرش ابراهیم قرار داده شده است. شکاف بین دو گروه جنبه ای تأکیدی دارد و هر گروه به شیوه «خلاصه نگارانه» ای نشان داده شده که می توان اصطلاح «خوشه ای از سرها» را در موردش به کار برد. این «خوشه» در آینده هنر مسیحی، دارای تاریخی طولانی خواهد شد. پیکره ها چنان که گویی مشاجره ای پدید با یکدیگر داشته اند با نگاه و حالت خاصی از یکدیگر جدا می شوند و ما در اینجا شاهد دور شدن هنرمند از ناتورالیسم انعطاف پذیر و گرایشش به نمایش حالات معنی دار بدن و آن شیوه اولیه شبیه سازی سده های میانه یعنی شکلک نمایی هستیم که هرگونه مفهومی را خلاصه می کند و با حرکت و حالت بدنی نشان می دهد. چشمان گشاده ای که در حدقه


دانلود با لینک مستقیم


هنر مسیحیت