نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت کوروش کبیر - 20 اسلاید

اختصاصی از نیک فایل دانلود پاورپوینت کوروش کبیر - 20 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت کوروش کبیر - 20 اسلاید


دانلود پاورپوینت کوروش کبیر - 20 اسلاید

 

 

کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان: ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎) همچنین معروف به کوروش دوم، نخستین پادشاه و بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران فرمانروایی کرد.

درباره ی کوروش تمام مورخان توافق دارند که شاهی بود با عزم، خردمند و مهربان که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود.جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان می‌دهد.با پادشاهان مغلوب به اندازه‌ای مهربانی می‌کرد که آنها دوست کوروش شده و در مواقع مشکل به او یاری می‌نمودند. با مذهب و معتقدات مردم کاری نداشت بلکه برای جذب قلوب ملل آداب مذهبی آنها را محترم می‌داشت. شهرها و ممالکی که در تحت تسلط او در می‌آمدند، هیچگاه معرض قتل و غارت واقع نمی‌شدند. آنچه درباب وی برای مورخ جای تردید ندارد، قطعاً این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوق‌العاده در وجود او، با چنان انسانیت و مروتی در آمیخته بود که در تاریخ پادشاهان شرقی پدیده‌ای به‌کلی تازه به شمار می‌آمد.

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت کوروش کبیر - 20 اسلاید

مقاله درباره کوروش

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره کوروش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره کوروش


مقاله درباره کوروش

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:27

کوروش

کوروش دوم، معروف به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد) شاه پارسی، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیان‌گذار دورهٔ شاهنشاهی ایرانیان می‌‌باشد.

ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان، که وی ممالک ایشان را تسخیر کرده بود، ‌او را سرور و قانونگذار می‌‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ‌ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌‌دانستند . درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چند گانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده . کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها تحقیقاتی صورت گرفته، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیات قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌‌باشد.

توضیح: روز جهانی بزرگداشت کوروش بزرگ 29 اکتبر است. (رجوع کنید به: روزشمار تاریخ ایران


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره کوروش

تحقیق درباره ی وصیت نامه کوروش هخامنشی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره ی وصیت نامه کوروش هخامنشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

وصیت نامه کوروش هخامنشی

 

ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .

       پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .

       ای کمبوجیه ، پادشاهی توراست و این عین مشیت خداوندی است و تا آنجا نیز که به خودم مربوط است و به تو ای تانا اوکسار ( بردیا )حکومت خطه های ماد ، ارمنستان و کادوسیان را می سپارم . هر چند که پهناوری حصه برادر ارشدت بیشتر است و او عنوان شاهی نیز دارد تو با یان سه قطعه سهم خویش به عقیده من خوشی بیشتری خواهی داشت و گمان نمی کنم که از اسباب کامیابی و رفاه چیزی کم و کسر داشته باشی . آنچه دل و جان آدمی را وجد و جلا می بخشد در اختیار توست اما به آنچه دور از اختیار و دسترسی است ولع نمودن و غم گرفتاریهای بسیار داشتن ، از رشک کامیابیهای من دمی نیاسودن ، در راه دیگران چاه کندن و یا خود در دام بلا افتادن ، اینها نصیب و بار برادر تاج دار توست و موانعی است که مجال و فراغتی برای آسایش او باقی نخواهد گذاشت و تو ای کمبوجیه خود بهتر می دانی و گفتن من لزومی ندارد که آنچه تخت و تاجت را حفظ کند این عصای شاهی من نیست بلکه وجود یاران صدیق و وفا دار است . صداقت آنها نگهبان حقیقی تو وو مایه اقتداری است که هیچگاه بی هوده نخواهد بود . ولی همیشه در این اندیشه باش که درستی و وفا مانند علف صحرا به خودی خود رشد و نما ندارد ، زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده می گردید . چنان که خاصیت تمام مواد طبیعی نسبت به همه افراد بشر مساوی است . هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است .خداوند رشته محکم برادری را استوار فرموده است که اثرات و نتایج بی شمار دارد . شما نیز رفتار خود را بر این قاعده آسمانی نهاده آن را وسیله مهر ورزی متقابل قرار دهید . هر گاه چنین کنید هیچ قدرتی دیگر بر نیروی دو برادر چیرگی نخواهد یافت . آن کسی که در فکر برادر است به خویش نیکی می رساند . چه کس دیگری به قدر برادر خواستار بزرگی و سربلندی برادر است ؟ و چه کسی به وسیله ای دیگر مگر اقتدار برادر مصون از خطر ؟ ای تانا اوکسار مبادا هیچ کس بهتر و بیشتر از تو نسبت به برادرت اطاعت نماید و در حمایت وی از تو کوشا تر باشد . برکات قدرت او و یا ادبار و بدبختی او زودتر از هر کس به تو خواهد رسید . پس خودت انصاف بده که در ازای کمترین محبت از کدام ناحیه خیر و خوشی بیشتری انتظار توانی داشت و در مقابل مدد و حمایت خودت یاری و حمایت بیشتر ؟ آیا سخت تر از سردی و برودت بین دو برادر چیزی هست ؟ کدام قدر و احترامی گرامی تر از احترام متقابل دو برادر می شود ؟ ای کمبوجیه تو نیز بدان که فقط برادری که در قلب برادر کانون محبتی دارد از مکر و فسون مردم زمانه مصون خواهد بود . ای هر دو فرزندم شما را به خدایان اجداد خویش سوگند می دهم که اگر به خوشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود شده ام . شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید . ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایت کاران می افکند و شراره انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد ؟ آیا خیال می کنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح آنها هیچگونه قدرتی ندارد باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت ؟

       ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانی است و تا از بدن رفت ، نابود می شود . نه ، به عقیده من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان ، روح نیست و نابود می گردد . برعکس پس از رهایی از تن که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی وصیت نامه کوروش هخامنشی

کوروش کبیر

اختصاصی از نیک فایل کوروش کبیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

کوروش کبیر

  پادشاهی بابل٬ اینک ترس اورترین خصم و رقیب کوروش کبیر در شرق نزدیک بود پیرامون این بخش از کشورگشایی کوروش کبیر منابع اطلاعاتی کم نیستند٬ لیکن هم ناقص اند و هم یکطرفه. بیش از هر چیز متون میخی در دسترس اند: استوانه کوروش کبیر٬ سالنامه نبونید و مدیحه یا خطابه ستایش امیز کوروش کبیر.

  سالنامه بر این امر تاکید دارد که در زمان غیبت نبونید (که در این زمان تا سال هفتم اش در عربستان در شهر تیمه بسر مبرده است) جشن سال نو بابلی ( اکیتو ) با شکوه و عظمت سنتی مرسوم بر پا نمیشده است. در استوانه٬ نبونید به منزله یک پادشاهی بی دین معرفی شده است که تندیسهای الوهیت را به تبعید فرستاد و پرستش مردوک شاه خدایان را به فراموشی انداخت و کیشی را که مورد خواست انان نبود بر مردم تحمیل کرد. استوانه همچنین٬ نبونید را در قبال رعایایش٬ پادشاهی غیر عادل معرفی میکند: پیوسته بر شهر خود ظلم روا میداشت. هر روز...مردم را ازار داد و با قیدوبندی بی رحمانه همه را ذلیل کرد. در مدیحه نیز نبونید با همین بیان تند و خشن معرفی شده است: او متهم به همه زشتی ها و مظالم است و بالاخص اینکه جشن سال نو بابلی را از میان برده است تا کیشی را که در حران به افتخار خداوند سین بر پا میدارند٬ به جای ان بنشاند. همچنین در پیشگویی شاهانه گفته میشود که نبونید افریننده سلسله ای است که بنای حکومت خود را بر حران گذاشته است و مراسم سال نو را منسوخ و مردم اکد را تحت ستم داشته است.

  به نوشته استوانه بر میگردیم٬ میگوید که در چنین شرایطی مردمان سومر و اکد از نبونید روی برگرداندند و تضرع به درگاه مردوک بردند. مردوک را بر بابلیان رحمت امد پس انگاه شاهزاده ای یافت که مطابق خواست ان بود و دست او را گرفت. از کوروش کبیر٬ پادشاه شهر انشان نام او را به زبان راند و انگاه اسم او را با پادشاهی سراسری همراه کرد٬ با رضایت خاطر از کوروش (که کمکهایش به او امکان داد تا سرزمین گوتیوم را متصرف شود و بر مادیها پیروزی یابد.) مردوک او را به سوی بابل٬ به سوی شهر خودش٬ فرمان به رفتن داد و او را وادار کرد تا راه بابل پیش گیرد و مانند یک دوست و یک رفیق راه٬ در کنار او حرکت کرد. بنابراین٬ کوروش کبیر به عنوان برگزیده عظیم الشان خدای بزرگ بابل٬ بدون جنگ و نبرد در راس سپاهیان خویش به بابل ورود کرد و به این ترتیب٬ مردوک شهر خود٬ بابل را از فنا و نابودی رهایی بخشید و نبونید٬ همان پادشاهی را که پرستنده او نبود٬ به کوروش تسلیم کرد. مردمان بابل همه انها٬ همه سرزمین سومر و اکد٬ بلندپایگان و حاکمان٬ همگی در برابر پادشاهی او (کوروش کبیر) سر به تعظیمی تمام پایین اوردند٬ چهره هایشان روشنی یافت. در بخش دوم استوانه٬ کوروش کبیر ضمیر اول شخص به کار میبرد و بعد از معرفی مقام و مناصب خویش در دو جا تکرار میکند که او و ارتش او به صورت صلح امیز وارد بابل شده اندبعد به جزییات کارهای خداپسندانه و مقدسی که انجام داده است میپردازد و از جمله بازگرداندن تندیسهای الوهیتهایی که نبونید تبعید کرده بود اشاره میکند. همچنین سالنامه نبونید نیز اشاره میکند به اینکه نخستین گروه سپاهیان پارسی به فرمان گئوبروو بدون هیچگونه جنگی وارد بابل شدند و با فرا رسیدن کوروش صلح و ارامش حاکم شد.

 

  به عقیده بنده از متون بالا تنها میشود قسمتی از حقایق را کشف کرد و در واقع نادرست به نظر میرسد که بابل بدون هیچگونه مقاومتی تسلیم فاتحان شده باشد. سالنامه حتی اشاره ای مستقیم به نبردی دارد که در اپیس بر کنار دجله٬ در پاییز سال ۵۳۹ پیش از میلاد روی داده و کوروش کبیر در ان فاتح شده است و سالنامه ادامه میدهد در چهاردهمین روز٬ شهر سیپور بدون جنگ به تصرف درامد و نبونید پس از عقب نشینی در بابل دستگیر شد. تسخیر بابل به تاریخ ۱۲ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد ثبت شده است.

  پیش از انکه به موضوع تسخیر بابل به معنای خاص ان برگردیم٬ ضرورت دارد اشاره کنیم که مخاصمات مستقیم میان پارسی ها و لشکریان نبونید شاید قبل از سال ۵۴۰ اغاز شدند که این بدان معناست که نبونید تدابیری اتخاذ کرده بود که نگذارد پارسیها بر تندیسهای خدایان بابلی دست یابند و نشان میدهد که بدون شک خطر پارسیان فوق العاده نزدیک احساس میشده است. یکی از متون نیز اشاره ای به منازعه و درگیری در منطقه اوروک از اغاز زمستان سال ۵۴۰ دارد.

  تا انجا که از باسازی این واقعه بر می اید٬ ماجرای گئوبروو نخستین افسر کوروش که وارد بابل شده است٬ حتی این نکته را معلوم میسازد که هجوم به مستملکات نوبابلی از تاریخی باز هم جلوتر اغاز شده بود. گئوبروو در سالنامه به سمت والی سرزمین گوتی ها (گوتیوم) معرفی شده است. در استوانه نخستین پیروزیهای کوروش کبیر٬ پادشاه محافظت شده مردوک٬ پیروزیهایی است که بر سرزمین گوتیوم و بر مجموعه سپاهیان ماندا(مادها) نصیب او شده است. این گئوبروو احتمالا همان گبریاس است که بنا به نوشته کزنفون طرف بابلیها را ترک کرده و به کوروش کبیر پیوسته بود. تو بر منطقه وسیعی فرمان میراند که در مرزهای ان سرزمین نو بابلی اغاز میشد. کوروش کبیر حمله خود را علیه بابل از سرزمین گبریاس اغار کرد. گبریاس بود که ارتش کوروش کبیر را هدایت کرد و هم او بود که بابل را تشخیر کرد. بنابراین روایت کزنفون با همه جنبه داستانی که در ان است٬ به نظر میرسد بر اساس و مبنای انتقال شفاهی ماجرای گئوبروو استوار شده است. این شخص می بایستی والی یکی از سرزمینهایی باشد که در اطراف رودخانه دیاله واقع شده بود و چندین سال قبل از ۵۴۰ ترک انقیاد کرده و به فرمان کوروش کبیر درامده است. هرودت نیز تصریح میکند که کوروش کبیر در زمان حمله خود به بابل٬ از همین منطقه دیاله که جاده ای ان را به اپیس می پیوسته است عبور کرده است. بنابراین معلوم میشد که نبونید لشکریان خود را در این شهر (اپیس) گرد اورده بود تا راه عبور از دجله را بر سپاهیان کوروش ببندد. قتل عامهایی که


دانلود با لینک مستقیم


کوروش کبیر

دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش


دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :34

 

بخشی از متن مقاله

خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

1) نیاکان کوروش

خاندان هخامنشی با این که در ذکر همة اسلاف صاحب اعتبار کوروش ، در نزد محققان مختلف اتحاد نظر وجود ندارد و کسانی نیز به تعداد فرمانروایان پیشین و البته محلی و منطقه ای بودن برخی از آنان تأکید ورزیده اند ، ولی شکل قابل قبول این است که پس از هخامنشی جد خاندان ، شاهان ذیل دارای نام و نشان بوده اند :

  • چیش پش
  • کمبوجیه
  • کوروش
  • چیش پش
  • کوروش
  • کمبوجیه
  • کوروش سوم ( بزرگ )

به تعبیر هرودت قبایل پارسی در زمان استقرار در منطقه ای که نام آنها را بر خود پذیرفته و از کرمان تا خوزستان امتداد داشته است ، ده طایفه بوده اند که عبارتند از :

پاسارگادی ها ، مرفی ها ، ماسپیان ها ، پانتالی ها ، دروزی ها و گرمان های شهرنشین ، و همچنین ساگارتی ها ، مردها ، دروپیک ها ، ودائین های شبانکاره ، این که چنین ترکیبی در همة ادوار عمر سلسلة مزبور حفظ شده باشد محل تردید است ولی بی شبهه کوروش از دودمان پاسارگادی های شهرنشین بوده و در زمرة نجیب ترین و برجسته ترین اقوام پارسی به شمار می رفته است .

تعلقی که شاهان هخامنشی به محیط و مسکن مألوف خویش نشان می دادند و در همان معدود کتیبه ها و آثاری که به طور مستقیم از آنان باقی مانده ، آشکار است ، کنایه از شناختی دیرپا و سازگار با کل منطقة وسیع پارس کهن دارد و از احساسات درونی شده قرن های طولانی اقامت آنان سخن می گوید . در همان حال ، پیوستگی های تثبیت شده و هویت یافتة تاریخی آنها با دیگر اقوام ایرانی جا گرفته در سرتاسر فلات ایران هم مأخوذ از پشتوانه های زبانی ، فرهنگی ، عقیدتی اخلاقی و قومی مردمی است که اگر نه پیش تر دست کم در خلال نزدیک به دو سده و نیم فرمانروایی بی چون و چرای سلسلة مزبور ، یک جهتی و همداستانی و وحدت آریایی خود را کسب کرده بودند .

به عبارت دیگر ، کوروش بزرگ و سلسله ای که او جهانی شدنش را بنیاد نهاد حافظ منافع همة ایرانیان مستقر در نجد پهناور ایران و مبشر و مبین مجموعه آداب و اصول انسانی بی نظیری بود که به مرور ایام در وجود فرد فرد ایرانیان نهان و نهادینه شده بود و تنها در انتظار ناجی نیرومند و مظهر کامل عیاری می نمود که اراده و عزم ملی ایرانیان را برای قبول مسئولیت جهانداری و ارائه تصویری کامل از خصوصیات ایرانی نشان دهد .

تاریخ جانشینی کوروش را حدود سال 557 ق . م رقم زده اند و اگر جابجایی قدرت مادها با نوادة آژیدهاک را در همان محدودة سال 550 ق . م بدانیم ، یک نکته محرز است که کوروش پیش از دست زدن به چنان اقدام بزرگی که با سهجن خونری زیعمده همراه بوده ، به مدت دست کم هفت سال ، تجربة اداره سرزمین های پارس و انزان ( انشان ) را داشته است . کمبود منابع تحقیق مانع از آن نیست که بگوییم بدون شک توسعة متصرفات ایران در زمان کمبوجیه دوم و بعد هم دوران طلایی سازماندهی امپراتوری در عصر داریوش بزرگ ، مدیون پایه های مستحکمی است که بنیاد گذار سلسله پی افکنده است ، به تعبیر هرودت ، ایرانیان آن اندازه به مقام والای انسانی او نازش داشته اند که : « هیچ فرد پارسی تا امروز خود را در حد آن ندیده است که با کوروش برابر شود » ( ک . سوم ، 160 ) بریان ، همان ، ص 169 ) .

2) آغاز پادشاهی کوروش

نخستین کاری که کوروش پس از پیروزی بر پادشاهی ماد انجام داد ، انتخاب شهر بزرگ و با سابقة همدان به عنوان پایتخت دولت رو به توسعة خود بود . درست است که او و خلاف او ، در تمامی دوران حکمرانی خود از پایتخت های دیگری نظیر شوش و ری و پارسه استفاده کردند و فرضاً ایام بهار را در ری و تابستان را در همدان می گذرانیدند و پاییز و زمستان را هم به تناوب در پارسه و شوش به سر می آوردند ولی اهمیت همدان به عنوان خاستگاه نخستین دولت مقتدر آریایی در شرق و آن هم با قدمتی چند صد ساله بر کسی پوشیده نبود ، و دودمان سلطنتی هخامنشی هم که خود را وامدار و وارث بر حق برادران مادی خویش می دانست ، جداً این پیوستگی ها را محفوظ می داشت . به تعبیر دیگر با حفظ عمال مادی در مشاغل خود ، تبدیل قدرت چنان مخفیانه و زیرکانه و شاید هم بتوان گفت طبیعی و منطقی انجام گرفت که در نظر ملل غربی ، حکومت پارسی همان حکومت مادی جلوه می کرد و هرودوت و مورخان دیگر ، تا روزگار خود ، که 150 سال با آغاز کار کوروش فاصله داشت ، جنگ های پارسیان با یونانیان را جنگ های مادی می نامیدند .

البته نظیر این تحولات در حوزه های مدنی دیگری نیز که متعاقباً تحت تسلط پارسی ها درمی آمدند صورت گرفت ، چنان که بابل ، سارد ، مصر و غیره نیز حکومت جهانی ایرانیان را به رغبت پذیرا شدند و با حضور مستمر و مثبت خود در بنای امپراتوری ، آن را ، پل ارتباطی و میانی تمدن های شرق و غرب عالم کردند .

پادشاهی کوروش و فتوحات او

1) تسخیر لیدی

بی گمان ظهور قدرت جوان هخامنشی به رهبری مرد با کفایتی چون کوروش ، دلواپسی های بسیاری در کشورهای همسایه ایران می آفرید . جملگی پی بردند که دولت جوان هخامنشی با سرعت عمل و توانی که از خود نشان داده ، به صورتی ناگزیر درصدد بسط متصرفات خویش است . بر همگان روشن بود که جنگ یک علامت استثنایی از شیوه های کارایی دولت هاست ، حتی اگر این کارایی را از نظر دامنة بسیج نیروهای مولده انسانی ، مادی ، نظامی ، فنی و 000 که ضرورت آن را تحمیل کند ، قضاوت کنیم . حکومت و تشکیلاتی که دست به این کار می زند ، باید در مرتبة بالایی از استحکام سازمان های داخلی و انسجام ملی و قوت اراده رهبران خود باشد .

تصرف لیدی از این بابت مهم است که در متون یونانی معاصر واقعه و بعدتر به تفصیل از آن یاد شده است . هرودوت می گوید که کوروش پس از تصرف ماد ، سازمان حکومتی و اداری خود را در شوش مستقر کرد و در اندیشة بنای شهری برآمد که بعدها ، تخت جمشید نام گرفت . کرزوس آخرین پادشاه لیدی و متمول ترین پادشاه جهان در پایتخت ثروتمند خود سارد سلطنت می کرد و تحولات وقایع ماد را به دقت زیر نظر داشت . مردی که به آن سرعت بر قلمرو وسیع مادها تسلط پیدا کرده بود ، به دو دلیل ، وی را اندیشناک می ساخت . از یک سو قرابتی که خود او با خاندان ماد داشت و از دیگر سو ترس و وحشتی که وسعت یابی امپراتوری پارسی به وجود می آورد ، او را سخت مضطرب می کرد ، شکست پادشاه ماد برای او ناگوار بود ، چرا که آژیدهاک ( ایختوویگو) پادشاه آن کشور ، با یکی از شاهزاده خانم های دربار لیدی ازدواج کرده بود ، و بدین گونه ارتباطی که میان دو دولت معتبر به وجود آمده و با وصلت ، استحکام پذیرفته بود ، از میان می رفت و آن هنگام که رقیب آریایی او ، کوروش ، بر چنان قلمرو پهناوری تسلط می یافت و تمایلات جاه طلبانه اقوام تازه به دوران رسیده پارسی را به مرحله عمل نزدیک می کرد ، طبعاً کرزوس حق داشت که دچار ترس و نگرانی شود ( تواریخ ، باب 72 ، ص 58 ) .

واقعیت این است که این فقط کرزوس نبود که پس از انضمام ماد به پارس و بزرگ شدن یک قدرت نوپای توانمند و پویا دچار دلواپسی شده بود ، بلکه سه دولت نامی آن زمان یعنی لیدی ، بابل و مصر ، به توهم مشترکی رسیده بودند . با این که درک شرایط آن روز جوامعی که بعدها ، نام خاور نزدیک و میانه را برخود گرفتند ، چندان آسان نیست .

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش